نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار، گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی(ره)، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسنده [English]
انقلاب اسلامی در تداوم راه انبیاء الهی با آرمان «حیات طیبه» جامعه توسط امام و امت شکل گرفت. مراحل تکوین این انقلاب به سوی «تمدن نوین اسلامی-ایرانی» در نظر رهبری حکیم، شامل پنج مرحله «انقلاب، نظام، دولت، جامعه و امت» اسلامی می باشد. اکنون در آستانه گام دوم انقلاب در مرحله «دولت اسلامی» هستیم که باید ارکان نظام در عمل و بر اساس یک «الگوی اسلامی-ایرانی» پیشرفت، ساماندهی بشوند. وزارت عتف بعنوان یکی از ارکان حاکمیت که متولی امر «آموزش، پژوهش و فناوری» در کشور است، باید در همین راستا جهتگیری کند. هدف از این تحقیق، جستجوی سرنخهایی برای آغاز این تحول است. پرسش تحقیق آن است که «آنچه یک مهندس معمارِ در تراز انقلاب اسلامی باید درباره معماری بداند و بتواند، چیست؟». محدوده تخصصی تحقیق، «برنامه و سرفصل دروس رشته معماری» در مقطع کارشناسی، بعنوان سند مبنای وزارت «عتف» در دانشکده های معماری است. طی یک بازاندیشی در تعریف «معماری و معمار»، میتوان یک بازتعریف از «آموزش معماری و تربیت معماران» داشت و برای دانشکده های معماری در تراز جمهوری اسلامی، طرحی نو درانداخت، بگونه ای که در راستای الگوی پیشرفت «اسلامی-ایرانی» کشور باشد. همچنین برای تبیین بهتر تمایز این نگاه با نگرش کنونی، نقدی بر برنامه مصوب این رشته با روش تحلیل محتوا با بهرهگیری از مدلسازی «ستون فقرات ماهی» انجام شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برنامه و سرفصل دروس رشته معماری باید ابتدا به دو بخش «اسلامی و ایرانی» دسته بندی شود و در هر بخشی چهار رُکن «ساماندهی، مکان، انسان و محیط» مبتنی بر «حکمت اسلامی و متناسب با بوم ایرانی» بازتعریف و آموزش داده شود. بدیهی است که لازمة کارآمدی و اثربخشی این تحول در برنامه، تربیت اساتیدی است که بعنوان افسران این جهاد، مربّی معماران شایسته برای شکلگیری معماری شایسته باشند، که از «کوزه همان برون تراود که در اوست».
چشم اندازی به آموزش معماری در گام دوم انقلاب اسلامی؛
ضرورت تحول در «برنامه و سرفصل رشته معماری» مبتنی بر «حکمت اسلامی»
و متناسب با «بوم ایرانی»
سلمان نقرهکار[1]
چکیده
انقلاب اسلامی در تداوم راه انبیاء الهی با آرمان «حیات طیبه» جامعه توسط امام و امت شکل گرفت. مراحل تکوین این انقلاب به سوی «تمدن نوین اسلامی- ایرانی» در نظر رهبری حکیم، شامل پنج مرحله «انقلاب، نظام، دولت، جامعه و امت» اسلامی میباشد. اکنون در آستانه گام دوم انقلاب در مرحله «دولت اسلامی» هستیم که باید ارکان نظام در عمل و بر اساس یک «الگوی اسلامی- ایرانی» پیشرفت، ساماندهی بشوند. وزارت عتف بهعنوان یکی از ارکان حاکمیت که متولی امر «آموزش، پژوهش و فناوری» در کشور است، باید در همین راستا جهتگیری کند. هدف از این تحقیق، جستجوی سرنخهایی برای آغاز این تحول در «رشته معماری» است. پرسش تحقیق آن است که «آنچه یک مهندس معمارِ در تراز انقلاب اسلامی باید درباره معماری بداند و بتواند، چیست؟». محدوده تخصصی تحقیق، «برنامه و سرفصل دروس رشته معماری» در مقطع کارشناسی، بهعنوان سند مبنای وزارت «عتف» در دانشکدههای معماری است. طی یک بازاندیشی در تعریف «معماری و معمار»، میتوان یک بازتعریف از «آموزش معماری و تربیت معماران» داشت و برای دانشکدههای معماری در تراز جمهوری اسلامی، طرحی نو درانداخت، بهگونهای که در راستای الگوی پیشرفت «اسلامی- ایرانی» کشور باشد. همچنین برای تبیین بهتر تمایز این نگاه با نگرش کنونی، نقدی بر برنامه مصوب این رشته با روش تحلیل محتوا با بهرهگیری از مدلسازی «ستون فقرات ماهی» انجام شده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که برنامه و سرفصل دروس رشته معماری باید ابتدا به دو بخش «اسلامی و ایرانی» دستهبندی شود و در هر بخشی چهار رُکن «ساماندهی، مکان، انسان و محیط» مبتنی بر «حکمت اسلامی و متناسب با بوم ایرانی» بازتعریف و آموزش داده شود. بدیهی است که لازمة کارآمدی و اثربخشی این تحول در برنامه، تربیت اساتیدی است که بهعنوان افسران این جهاد، مربّی معماران شایسته برای شکلگیری معماری شایسته باشند، که از «کوزه همان برون تراود که در اوست».
کلیدواژهها: تعریف معماری، حکمت اسلامی، برنامه و سرفصل دروس رشته معماری، آموزش معماری، تربیت معماران، گام دوم انقلاب
مقدمه
انقلاب اسلامی در تداوم راه انبیاء الهی با آرمان «حیات طیبه» جامعه توسط امام و امت شکل گرفت. مراحل تکوین این انقلاب به سوی «تمدن نوین اسلامی-ایرانی» در نظر رهبری حکیم، شامل پنج مرحله «انقلاب، نظام، دولت، جامعه و امت» اسلامی میباشد. اکنون در آستانه گام دوم انقلاب در مرحله «دولت اسلامی» هستیم که باید ارکان نظام در عمل و بر اساس یک «الگوی اسلامی-ایرانی» پیشرفت، ساماندهی بشوند. وزارت عتف بهعنوان یکی از ارکان حاکمیت که متولی امر «آموزش، پژوهش و فناوری» در کشور است، باید در همین راستا جهتگیری داشته باشد. انقلاب فرهنگی[2] که در اوایل انقلاب (گام اول انقلاب) رخ داد به همین منظور بود. اما اکنون چهل سال تجربه خروجیهای دانشگاهها در حوزة معماری و شهرسازی، تناسب چندانی با آرمانهای انقلابمان ندارد و یک تحول اساسی و عمیق، در سطح «گام دوم» و با ره توشة چهل سال گذشته در دانشکدههای معماری، ضروری به نظر میرسد. هدف از این تحقیق، جستجوی سرنخهایی برای آغاز این تحول است. پرسش تحقیق آن است که «آنچه یک مهندس معمارِ در تراز انقلاب اسلامی باید درباره معماری بداند و بتواند، چیست؟». دو پیشفرض تحقیق آن است که اولا مأموریت و رسالت دانشکده های معماری، تربیت معمارانی است که آثار شایسته معماری طراحیکنند و بسازند. ثانیاً یک دانشکده اگر بخواهد کارآمد و اثربخش باشد باید بهصورت یک سامانه (سیستم) عمل کند. یعنی تمامی اجزای آن هماهنگ با یکدیگر به سمت هدف، سامان یابند. در این تحقیق تلاش شده که با ارائة تعریفی از «معماری» سرنخهایی برای محتوای دروس برنامه درسی معماری پیشنهاد گردد.
روش تحقیق
برای نیل به پاسخ مسیری در سه گام طی میشود. در گام اول، مبانی و پیشفرضهای تحقیق روشن میشود. روش تحقیق در این مرحله، ارجاع به اسناد فرادستی و بهخصوص بیانات امامین انقلاب و همچنین آیتا... جوادیآملی است. در گام دوم تحقیق به ترسیم وضع مطلوب میپردازیم؛ یعنی برنامه و سرفصل رشته معماری در شرایط آرمانی پیشنهاد میشود. روش تحقیق در این بخش، مطالعات کتابخانهای و تحلیل محتواست و البته ارجاع به تحقیقات پشتیبان نگارنده که در مقالات قبلی چاپ شده و قابل استناد میباشد. درواقع این مقاله، بر مبنای مقاله قبلی نگارنده[3] نوشته شده است. در مرحله سوم، به تحلیل وضع موجود و نقد برنامه و سرفصل رشته کنونی معماری(مصوب 1392) میپردازیم. در نهایت تلاش میشود طی یک جمعبندی، راهکارهایی برای تحول در «آموزش معماری» با تأکید بر «اصلاح برنامه و سرفصل دروس» پیشنهاد گردد. دامنه و محدوده تخصصی تحقیق، «برنامه و سرفصل دروس رشته معماری» در مقطع کارشناسی است که بهعنوان سند مبنای وزارت «عتف» در دانشکدههای معماری ایفای نقش میکند. چراکه مهمترین و معتبرترین سندی که در مقیاس ملّی، پایه و اساس شکلگیری «آموزش معماری» و «محتوا و روش تدریس» در تمامی دانشکدههای معماری میباشد، «برنامه و سرفصل دروس» است که طبق قانون باید هر پنج سال توسط وزارت عتف بازنگری و بروزرسانی شده و به تصویب برسد. اکنون باتوجه به اینکه زمان برنامه و سرفصل مصوب 1392 منقضی شده، فرصت خوبیست که یکبار از این منظر به این سند نگریسته شود و تحولات اساسی در آن لحاظ گردد. مطابق مفاد ابلاغی همین برنامه از سال 96 آغاز شده و 5 سال بعد (یعنی 1401) باید بازنگری و بروزرسانی شود:
شکل 1. برشی از متن برنامه و سرفصل دروس رشته معماری (مقطع کارشناسی) که بیانگر تاریخ انقضای آن می باشد.
مبانی پایه و پیش فرضها
یکی از وظایف حاکمیت، فراهم کردن مکان مناسب برای «حیات طیبه» جامعه است. معنای طیب، لذت جسمی و رشد روحی توأمان است که باید مؤلفههای موثر بر شکلگیری مکان زندگی(معماری و شهر) در جهت فراهم آوردن زمینه برای همین «حیات طیبه» بازاندیشی و اصلاح شوند. رهبری حکیم دراینباره چنین فرموده اند:
در بعثتِ همهی پیامبران اهدافی وجود داشته است -اهداف الهی- که طبعاً هدف خود پیغمبر هم، به تبع تبعیّت از پروردگار، همان هدف خواهد بود. پس بعثتها هدفهای بزرگی دارند که رأس همهی این هدفها عبارت است از توحید؛ توحید، هدف بزرگ بعثت است: وَ لَقَد بَعَثنا فی کُلِّ اُمَّةٍ رَسولًا اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ اجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۲) توحید خالص، توحید محض؛ ... این توحید، اوّلین هدف بعثت پیامبران است. ... توحید به یک معنای مهمّی است که به معنای حاکمیّت الهی است؛ توحید به معنای حاکمیّت مطلق پروردگار بر عالم تشریع و عالم تکوین -هر دو- است که بایستی امر الهی نافذ دانسته بشود؛ هم در عالم تکوین -در همهی حوادث وجود، «لا حول و لا قوّة الّا بالله»- و هم در عالم تشریع، همهی این حوادث و همهی حالات ناشی از قدرت واحد پروردگار است. خب این، هدف اصلی است. ... هدفهای دیگری هم وجود دارد: تزکیهی بشر، یعنی پالایش روحی انسانها از آلودگیها و از پیرایههای پستکننده و انحطاطآور؛ تعلیم انسانها و مقام علمی انسانها را بالا بردن. استقرار عدالت، که جامعهی بشری با عدالت اداره بشود: لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۴) ایجاد حیات طیّبه: فَلَنُحیِیَنَّه حَیاتاً طَیِّبَةً؛(۵) این حیات طیّبه یعنی چه؟ حیات طیّبه به معنای رشد و شکوفایی عقل بشر و علم بشر از سویی و آرامش روحی بشر، آسایش مادّی بشر، امنیّت محیط زندگی بشر و رفاه بشر و شادکامی بشر و بالاتر از همهی اینها تکامل معنوی و عروج روحی انسان است؛ حیات طیّبه یعنی اینها. اینها اهداف بعثت پیامبران است. البتّه در اینجا مورد بحث غالباً پیامبران بزرگ الهی هستند، [لکن] پیامبران دیگری هم بودند که به معنای مبلّغِ این حقایق به نقاط مختلف عالم گسیل میشدند.(بیانات در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث – 21 اسفند 1399) ... این حقایق به نحوی است که اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون بشری به این حقایق ایمان بیاورند و عملاً ملتزم بشوند، حیات طیّبه به اینها خواهد رسید. حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی زندگی شیرین و پُرفایده و مطلوب، حیات پاکیزه؛ پاکیزه بودنش به این است که مطلوب باشد، شیرین باشد، انسان را در صراط کمال کمک کند به حرکت و برخوردار از همهی زیباییها و نیکوییها باشد، هم در دنیا و هم در آخرت. این حیات طیّبه است. اگر دلها به این معارف، به این حقایق آشنا بشوند، به آن بگروند و بر لوازم آن پایبند باشند، حیات طیّبه قطعاً در انتظار آنها است.(سخنرانی نوروزی خطاب به ملت ایران - 3 فروردین 1400)
یکی از عوامل مؤثر بر رشد انسان(به سمت حیات طیبه) مکان زندگی مناسب است. از منظر اندیشمندان اسلامی، سه عامل «فطرت، وراثت و محیط» در کنار «اراده انسان و ربوبیت پروردگار» عوامل پنجگانه مؤثر بر تربیت و رشد آدمی هستند. بر این مبنا، یکی از وظایف حاکمیت، تأمین «مکان» مناسب میباشد که متولی مستقیم آن معماران و شهرسازان هستند. اگر هنوز معماری و شهر ما، مکان زیست ما، مطلوب نیست، هماهنگ با آرمانها و شعارهای انقلابمان نیست، پس از تشخیص درد، در جستجوی علت درد، میتوان بخشی از علت را در «معماران و شهرسازان» جستجو کرد. لازمه شکلگیری معماری شایسته، شناسایی عوامل مؤثر بر تشکیل و تغییر معماری و تحول در آنها با یک نگرش سامانهای (سیستمی) است. در تحقیقات دیگر نگارنده این عوامل شامل 8 بخش احصاء شدهاند. این هشت بخش در یک نظام عرضه-تقاضا شامل هفت مؤلفة «آموزش، پژوهش، رسانه، قوانین، مدیریتها، صنایع ساختمان و فرآیند طراحی و ساخت» بهعنوان نظام عرضه و هشتمین مؤلفه یعنی «جامعه» بهعنوان منظومه تقاضا قابل دسته بندی هستند که حاکمیت باید برای همه آنها یک برنامه جامع و منسجم داشته باشد. این برنامه باید در راستای آرمانهای انقلاب باشد و اکنون در آستانه گام دوم انقلاب، بازنگری آن میتواند راهگشای بهبود مسیر در گام بعدی باشد. در این میان یکی از تحولات لازم، تحول در آموزش معماری و تربیت معمارانی در تراز شایسته اهداف نظام اسلامی است که بتوانند مکانی شایستة «حیات طیبه» طراحی کنند و بسازند. در فرهنگ قرآنی سرنخهایی برای چنین مکانی تحت عنوان «بلد طیب و مساکن طیبه» مطرح شده که کشف ویژگیهای آن، نیازمند تدبّر عمیق میباشد. به نظر میرسد انقلابی که در مقیاس اجتماعی رُخ داد هنوز بهطور عمیق در نظام آموزش معماری ما اثرگذار نبوده و امروز در آستانه گام دوم انقلاب، نیازمند تحولی عمیقتر در این حوزه هستیم. از آنجا که مبنا و پایه آموزش آکادمیک کنونی، برنامه و سرفصل مصوب وزارت عتف است، پس یکی از مهمترین راهکارهای تحول در نظام آموزش معماری، تحول در برنامه و سرفصل خواهدبود. لازمه این تحول، تعریف روشنی از هدف دوره آموزشی است. اگر تأمین مکان زندگی شایسته را بهعنوان یک واجب کفایی، مسؤولیت یک معمار مسلمان بدانیم، آنگاه هدف دانشکدههای معماری باید تربیت افرادی باشد که با چنین نیّتی وارد دوره بشوند و دانش و مهارت لازم برای طراحی و ساخت مکان شایسته کسب و کشف کنند. پس لازمه هرگونه بازنگری در دوره آموزشی، بازاندیشی در تبیین هدف و تعریف محصول این دوره است. در این نوشتار ضمن ارائه تعریفی از «معماری» پیشنهادی برای اصلاح برنامه و سرفصل دوره آموزشی معماری مطرح میگردد که در آن دو رویکرد «اسلامی و ایرانی» لحاظ شده است تا چشماندازی باشد بر مسیر تحول در نظام آموزش معماری و تربیت معماران در تراز جمهوری اسلامی در گام دوم انقلاب، که اکنون در مرحله سوم(دولت اسلامی) هستیم. به قول رهبری فرزانه نظام:
فرآیند تحقّق هدفهاى اسلامى، یک فرآیند طولانى و البته دشوارى است. به طور نسبى انسان به آن اهداف نزدیک مىشود؛ اما تحقّق آنها، بسیار طولانى است(21 آذر 1380). ... یک زنجیرهی منطقی وجود دارد؛ پیشها این را گفتیم، بحث شده. حلقهی اول، انقلاب اسلامی است، بعد تشکیل نظام اسلامی است، بعد تشکیل دولت اسلامی است، بعد تشکیل جامعهی اسلامی است، بعد تشکیل امت اسلامی است؛ این یک زنجیرهی مستمری است که به هم مرتبط است.[4]... انقلاب پُرشکوه ملّت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دوّمین مرحلهی «خودسازی و جامعهپردازی و تمدّنسازی» شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی که آغاز کرد و ادامه داد و بر نسلی که اینک وارد فرآیند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.(خامنهای، سیدعلی، بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران، 1397)
شاید بتوان بیانیه گام دوم را در راستای نیل به «الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت» و آنرا نیز در راستای «تمدن نوین اسلامی-ایرانی» دانست.
ما اگر دنبال پیشرفت هستیم و پیشرفت علمی را شرط لازم پیشرفت عمومی کشور میدانیم، توجه داشته باشیم که مراد ما از پیشرفت، پیشرفت با الگوی غربی نیست. دستور کار قطعی نظام جمهوری اسلامی، دنبال کردن الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی است. ما پیشرفت را به شکلی که غرب دنبال کرد و پیش رفت، نمیخواهیم؛ پیشرفت غربی هیچ جاذبهای برای انسان آگاهِ امروز ندارد. ... ما دنبال الگوی مطلوب و آرمانیِ خودمان هستیم، که یک الگوی اسلامی و ایرانی است؛ از هدایت اسلام سرچشمه میگیرد، از نیازها و سنتهای ایرانی بهره میبرد؛ یک الگوی مستقل.(بیانات در دیدار اساتید دانشگاهها، 15 مرداد 1392) ... اسلام الگوی مستقلّ خودش را دارد. الگوی اسلامی برای نظامسازی و جامعهسازی به طور خلاصه یک الگویی است مرکّب از «ایمان و علم و عدل»؛ این سه عنصر اصلی است. ایمان به معنای ایمان توحیدیِ خالص که این ایمان توحیدیِ خالص، هم در ساخت شخصیّت انسانها تأثیر میگذارد، هم در ساخت جامعه و قوارهی عمومی جامعه اثر میگذارد، و هم در عمل شخصی امتداد دارد، هم در شکل اجتماعی. علم با گسترهی بیانتهای [آن] -هم علم الهی، هم علم طبیعی به آن [معنا] که غربیها هنرشان را در آن نشان دادند، [یعنی] تسخیر طبیعت و تسلّط بر طبیعت و مانند اینها- جزو چیزهایی است که در اسلام ممدوح است. بعد انسان عروج میکند از این مرحله به مراحل بالاتر؛ علم به هویّت انسان، علم به عالَم ملکوت و علوم الهیِ برتر از این حرفها. این علم شامل همهی این مسائل است. عدل هم به معنای وسیع عدل؛ هم عدالت اقتصادی، هم عدالت قضائی، هم عدالت اجتماعی، [یعنی] عدالت به معنای واقعی کلمه. این، آن چیزی است که امام به ما یاد داده [اند]. (بیانات در ارتباط تصویری با جلسه هیئت دولت، 2 شهریور 1399) (خامنهای، سید علی، الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، 1400)
حوزه اثربخشی این تحقیق در فرآیند پنج مرحلهای تحقق اهداف انقلاب در فضایی میان «دولت اسلامی و جامعه اسلامی» قابل تعریف است. یعنی از یکسو باید حاکمیت تدابیری بیاندشید و از طرفی هم مطالبهگری معماران انقلابی را در پی خود داشته باشد تا ایندو بهطور هم افزا زمینه تحول در «آموزش معماری و تربیت معماران» را فراهم کنند، بهتوفیق الهی.
شکل 2. نمودار جایگاه این تحقیق در فرآیند تحقق «تمدن نوین اسلامی-ایرانی» و گام دوم انقلاب
پیشینیه تحقیق
در پاسخ به این پرسش که «منظور از اسلامی شدن دانشگاهها چیست؟» اندیشمندان گوناگونی از زوایای متنوع، نظر دادهاند. در این تحقیق، پاسخ از زبان امامین انقلاب و آیت الله جوادی آملی بیان میشود:
دانشگاه در نظر امام(ره) به عنوان یک کارخانه انسان سازی بسیار مهم تلقی شده و [ایشان] معتقد بودند که اگر دانشجویان بتوانند در دانشگاه، علم و ایمان را با یکدیگر همراه سازند، میتوانند به عنوان یک قشر تحصیلکرده، فرآیند روشنگری اجتماعی را به دست گیرند. به عبارت دیگر یک دانشگاهی از نظر امام(ره) عامل روشنگری اجتماعی است و زمانی می تواند موفق باشد که بتواند آگاهی و توانایی های خود را در مسیر تحقق ارزشهای الهی به کار گیرد.(مختار، 1389 ) ... مقولاتی چون نقش دانشگاه در پیشرفت کشور، استقلال دانشگاه از اندیشه های غربی، نقش دانشجویان و اساتید و محتوای اسلامی در ایجاد دانشگاه اسلامی از مواردی است که در اندیشة امام خمینی(ره) در تحقق جامعه اسلامی مبتنی بر نقش دانشگاه دارای اهمیت است.(اصغری صالح, 1392) ... دانشگاه باید مرکز درست کردن انسان باشد. چه دانشگاه روحانی، و چه دانشگاه شما. و این یک امری بوده است که انبیا ـ علیهم السلام ـ مأمور بر همین امر بوده اند که انسان درست کنند. کتب آسمانی، همۀ کتب آسمانی، برای انسان ساختن آمده است. ... شما دانشگاهیها کوشش کنید که انسان درست کنید. اگر انسان درست کردید، مملکت خودتان را نجات میدهید. اگر انسان متعهد درست کردید، انسان امین، انسان معتقد به یک عالم دیگر، انسان معتقد به خدا، مؤمن به خدا، اگر این انسان در دانشگاههای شما و ما تربیت شد، مملکتتان را نجات میدهد.(بیانات امام خمینی(ره) در تاریخ 16 خرداد 1358) - (کتابخانه، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(ره)، بدون تاریخ)
آیت الله جوادی آملی تأکید دارند که یکی از شروط اسلامی شدن دانشگاهها، تولید دانش اسلامی و مبناقراردادن آن در آموزش و پژوهش است:
آیت الله جوادی آملی با بیان این نکته که «اساس دانشگاه را دانش به عهده دارد یادآور شدند: اگر دانشگاه بخواهد اسلامی بشود دانش باید اسلامی باشد.» (جوادی آملی، پرسمان دانشگاهیان، 1391) ... ریاست فلسفه الهی در این است که تمام علوم را اسلامی میکند. اسلامی شدنِ دانشگاه به این نیست که ما نمازخانه داشته باشیم این وظیفه همه ماست، عکس امام و رهبری را داشته باشیم و آرم جمهوری اسلامی را داشته باشیم اینها جزء سنن ملی ماست، دانشگاه را دانش اداره میکند اگر دانش اسلامی شد دانشگاه اسلامی است و اگر معاذالله از این فیض و فوز محروم ماند، دانشگاه اسلامی نیست.(جوادی آملی، اسلامی شدن دانشگاهها، 1400)
پس لازمة شکلگیری معماری «اسلامی-ایرانی» آن است که اولا «تولید علم» بر مبنای حکمت اسلامی انجام شود و سپس در دانشکدههای معماری(مدیران، اساتید و دانشجویان) باور قلبی به این علوم و ارزشها ساری و جاری باشد. اکنون بر این مبنا به تبیینی از معماری و نسبت آن با «اسلام و ایران» میپردازیم.[5]
ترسیم وضع مطلوب
دو پیشفرض تحقیق آن است که اولا مأموریت و رسالت[6] دانشکده های معماری، تربیت معمارانی است که آثار شایسته معماری طراحی کنند و بسازند. ثانیاً یک دانشکده اگر بخواهد کارآمد و اثربخش باشد باید بصورت یک سامانه(سیستم) عمل کند. یعنی تمامی اجزای آن هماهنگ با یکدیگر به سمت هدف، سامان یابند. بنابراین اگر یک بازاندیشی در تعریف «معماری و معمار» داشته باشیم، آنگاه می توان یک بازتعریف از «آموزش معماری و تربیت معماران» داشت و برای دانشکدههای معماری در تراز جمهوری اسلامی، طرحی نو درانداخت.
شکل 3. تبیین دانشکده های معماری به مثابه یک سامانه(نگرش سیستمی)
بر این مبنا، در این نوشتار به موضوع «تعریف معماری» با دریافتی از «حکمت اسلامی» میپردازیم. معماری را در یک تعریف پایه میتوان «ساماندهی مکان زندگی انسان در بستر محیط» دانست.(نقرهکار, 1400) در این تعریف چهار رُکن اصلی برای شکلگیری معماری وجود دارد که باید در دوره آموزشی معماری، در دو سطح «پایه و تخصصی» به آنها پرداخته شود. منظور از آموزش «پایه» آن است که این چهار رُکن را بطور عام، بشناسد و منظور از اختصاصی آن است که همین چهار رکن را در بوم و بستر خاصّ «ایران» بشناسد. منظور از پرداختن به این چهار رکن، صرفاً انتقال دانش نیست. بلکه تمرین و کسب مهارت در طراحی(و ساخت) نیز در هرکی از آنها باید مورد توجه باشد. بنابراین ترکیب هوشمندانه و حکیمانه دروس «نظری و عملی» در برنامه درسی، میتواند زمینه مناسبی برای این فراگیری معمارانه باشد. روشهای کنونی که دروس بهصورت تفکیکی ارائه میشوند معمولا نتیجه مطلوبی ندارد.
انسان شناسی، به معنای شناخت انسان و نیازهای او، رُشد او، نقش محیط و مکان زندگی در شکلگیری شخصیت آدمی و ... که تأمین نیازهای کالبدی-فضایی انسان هدف اصلی رشته معماری و وظیفه اصلی معماران در جامعه میباشد. بنابراین یک سرفصل واجب در آموزش معماری است. این شناخت در مقیاس فردی ذیل علوم روان شناسی(علم النفس) و در مقیاس اجتماعی ذیل علوم جامعه شناسی تعریف میشود. همچنین شایسته است که دانشجوی معماری که قصد دارد در کشور ایران و برای مردم ایران طراحی کند و بسازد، بهطور اختصاصی با فرهنگ مردم این سرزمین آشنا باشد، با تاریخ ایران، ادبیات عرفانی، سبک زندگی اهالی بومهای متانوع ایرانی(که قرار است ظرف زندگی برای آنان طراحی کند) که ذیل دانش «مردم شناسی» قابل تعریف است. اگر دانشکده معماری در آلمان بود، طبعا باید دانشجوی معماری آن دانشکده با فرهنگ مردم آلمان آشنا میشد. بر اساس چنین نگرشی، تفکر کلگرایی(گلوبالیسم) که ریشههای امپریالیستی-استکباری-سرمایهداری دارد، مورد نقد قرار میگیرد و منطقه گرایی و توجه به ظرفیتهای بومی هم سرزمین، مبنای آموزش معماری و تربیت معماران قرار خواهد گرفت.
مکان شناسی، یعنی شناخت مؤلفههای تشکیل دهنده مکان، از فضای درون تا فرم بیرون تا محوطه پیرامون یک بنا، از انواع مصالح ساختمانی تا هندسهها و الگوهای سازماندهی بهعنوان دستور زبان معماری، که موضوع اصلی حرفة معماران است. در مورد دانشجویان ایرانی، شناخت معماری ایرانی، سیر تحول و تکوین آن، گونه شناسی (خانه ها، مساجد، مدارس، بازار و میدان و ...)، کشف و کاربرد اصول و الگوهای معماری ایرانی، سیری از معماری سنتی ایران تا سنت معماری ایرانی در بومهای متنوع این سرزمین. این آگاهی، به مثابه شناخت «زبان معماری» بومهای ایران است، تا معمار بتواند برای مردم سرزمینش، با زبانی آشنا طراحی کند و بسازد. طبعاً اگر دانشکده معماری در کشور آلمان باشد باید با علاوه بر شناخت عمومی از مؤلفههای تشکیل دهنده مکان، مؤلفههای خاص معماری آلمان را بشناسد؛ چراکه قرار است برای مردم همان بوم خدمت کند.
محیط شناسی، شناخت مؤلفههای تشکیل دهنده محیط و نحوه اثرگذاری و اثرپذیری آنها از معماری، نحوه مواجهه مکان با محیط(اثر معماری با محیط پیرامونش)، و ... این موارد بهعنوان دانش پایه معماران در طراحی و ساخت، اهمیت دارد. چراکه معماری در خلاء ایجاد نمیشود. بلکه در یک محیط و زمینه موجود، ساخته میشود که هم بر محیط تأثیرگذار و هم تأثیرپذیر از آن است. پس از آنجاکه در تصمیمات معمارانه نقش کلیدی دارد، شناخت آن ضروری است. در تربیت معماران ایرانی، شناخت بومهای متنوع ایران، مؤلفههای تشکیل دهنده شخصیت و ظرفیت هر بوم، شامل مؤلفههای «انسانی، طبیعی، فناوری و معماری و شهرسازی» در هر بوم.شناخت جغرافیای ایران، گیاه شناسی و جانورشناسی در بومهای متنوع ایران و تأثیری که بر تصمیمات معمارانه میگذارد.
ساماندهی که منظور فرآیندهای «مطالعات، طراحی، نظارت و اجرای» معماری است و مهارت اصلی معماران همین کار است. در این مورد هم علاوه بر شناخت و تمرین اصول و روشهای هریک از این چهار مرحله، خوبستکه دانشجوی معماری با سنت معماری ایرانی – و حتی دقیقتر، در هریک از بومهای ایران- آشنا بشود. مثلا اصول معماری ایرانی در طراحی یا روشهای معماران ایرانی در فناوریهای بومی در مناطق چهارگانه اقلیمی ایران(سرد و خشک غرب، گرم و خشک شرق، گرم و مرطوب خلیجی جنوب و معتدل و مرطوب خزری شمال) که هرکدام، اصول و الگوهای خاصی در ساماندهی مکان زندگی خود دارند و معمار ایرانی باید با آنها آشنا باشد و آنها را تداوم و تکامل بدهد.
پیشفرض محقق آن است که عمل معمار و اثر معماری وی، بمثابه میوه و ثمره اندیشه اوست. شبیه یک درخت که میوة خوب آن اولا وابسته به استعداد دانه آن است و ثانیاً وابسته به فرآیند باغبانی آن که در «آموزش معماری» منظور از «دانه» استعدادهای معمارانهای است که دانشجو باید مایه از آن داشته باشد و باغبانی مثالی از دوره «آموزش معماری و تربیت معماران» در دانشکدههای معماری است. بنابراین هریک از این چهار رکن میتواند بر مبنای یک اندیشه و مکتب فکری تعریف و تببین شود و بالطبع، متناسب با همان مکتب نیز خروجی معماری خواهد داشت. بر اساس مقدمات پیشین، مبنای نظری پایه برای تبیین معماری، نگرش «اسلامی» و بستر آموزش نیز، بوم «ایرانی» است. بنابراین لازم است تعریف معماری و مؤلفههای چهارگانه آن یکبار مبتنی بر آموزههای اسلام و متناسب با شرایط ایران، بازنگری و علوم متناسب با آن بازتولید گردد. جدول زیر پیشنهادی برای طراحی سرفصل دروس بر اساس دو ویژگی «اسلامی و ایرانی» میباشد:
جدول 1. پیشنهاد سرفصل دروس رشته معماری در چهار بخش اصلی
ردیف |
ارکان شکلگیری معماری |
شرح دقیقتر ارکان چهارگانه معماری (4 زیرعامل) |
نگرش اسلامی (مبتنی بر حکمت اسلامی) |
گزینش ایرانی (متناسب با بوم ایران) |
1 |
ساماندهی |
فرآیند 4 مرحله ای «مطالعات + طراحی + نظارت + اجرا و ساخت» |
فرآیند ساماندهی مطابق با حدود و حقوق الهی در حکمت اسلامی - معنای قرآنی عمران و آبادانی (شکوفاگری ظرفیتهای بالقوه) |
سنت معماری ایرانی در ساماندهی (طراحی و ساخت) - اصول و روشهای معماران ایرانی در طول تاریخ و عرض جغرافیا - هم مشترکات در کل ایران، هم اختصاصی در بومهای متنوع ایران |
2 |
مکان |
بنا یا اثر معماری با 4 مؤلفه «فضای درون + فرم بیرون + محوطه پیرامون + مکانیابی و تعامل با بافت پیرامون» |
مؤلفههای تشکیل دهنده مکان و تأثیر آن بر زندگی و رشد انسان - مراتب وجود و معماری بثمبه «جماد» و نیاز به دعوت از مراتب بالاتر |
آشنایی با معماری ایرانی - از معماری سنتی تا سنت معماری ایرانی - گونه شناسی معماری ایران (مسجد، مدرسه، خانه و ... ایرانی) |
3 |
انسان |
هدف معماری: نیازهای مراتب وجودی انسان در جهت رشد او |
انسان شناسی اسلامی و تأثیر آن بر تصمیمات معماری (مراتب چهارگانه نفس، روابط چهارگانه انسان) |
مردم شناسی بومهای متنوع ایران و معماری متناسب با فرهنگ و سبک زندگی هر بوم |
4 |
محیط |
بستر شکلگیری معماری که تأثیرگذار و تأثیرپذیر از آن است، شامل چهار عامل «انسانی-فرهنگی + طبیعی-اقلیمی + فناوریهای بومی + شهرسازی و معماری بومی» |
اسلام و محیط زیست - حدود و حقوق الهی درباره مواجهه با محیط |
بومهای متنوع ایران که بستر طراحی و ساخت آثار معماری هستند + فعالیتهای جهادی، با اهداف محرومیت زدایی |
جمع بندی |
تدریس و راهنمایی و راهبری استاد × (تحقیق + تمرین + حضور دانشجو در بناها) |
آشنایی دانشجوی معماری با شاخصههای معماری «اسلامی-ایرانی» (مبتنی بر اسلام + متناسب با ایران) |
به عبارتی، تک تک این مؤلفهها و رابطة آنها در قالب یک منظومة منسجمتری(مبتنی بر حکمت اسلامی و متناسب با بوم ایرانی)باید حول محور «حیات طیبه» و شکوفاشدن فطرت الهی انسان، تجلی صفات حُسن الهی در وجود او و تخلّق به اخلاق الهی است، ساماندهی شوند. معمار باید تمامی ظرفیتهای «مکان» را شناسایی و شکوفا کند تا زمینه ساز شکوفاشدن بهره برداران بشود. مکان، باید امکانهای متنوعی برای نیل به این هدف فراهم نماید.
تبیین وضع موجود: نقد برنامه و سرفصل کنونی رشته معماری
در این بخش ابتدا یک تحلیل آماری از برنامه و سرفصل دروس ارائه میشود و سپس به «نقد» آن بر اساس معیارهای وضع مطلوب (فصل قبل) میپردازیم. بطور خلاصه: در دوره کارشناسی معماری، دانشجو در طی 4.5 سال تعداد 45 درس و 122 واحد درسی معادل 3.056 ساعت(نظری و عملی) طی میکند[7]. در برنامه و سرفصل، سه گروه دروس تعریف شده: «پایه + اصلی + اختیاری» که جمعاً 45 درس، 122 واحد و حدود 3.000 ساعت می شوند. یعنی معادل 380 روز خالص کاری[8] و 76 هفتة خالص کاری که 1.5 سال خالص میشود. یعنی دانشجو اگر کارمند یک اداره فرض شود، طی یک سال و نیم، باید یک «کارشناس معماری» بشود. نسبت وزنی دروس از سه جنبة «تعداد درس، تعداد واحد و تعداد ساعت درسی» تقریبا 25% دروس پایه، 70% دروس اصلی، 5% اختیاری[9] میباشد. نمودار و جدول زیر بیانگر وزن هریک از دروس سه گانه در هر بخش میباشد:
شکل 4. تحلیل آماری دروس رشته معماری در مقطع کارشناسی
مجموع 3 گروه درس «پایه، اصلی و اختیاری» را می توان به پنج دسته تخصصی تر تقسیم کرد[10]: دروس «پایه + نظری + تاریخی + فن ساختمان + طراحی» که تحلیل تعداد این دروس بیانگر آن است که در مجموع نسبت وزن دروس «فن ساختمان و طراحی» بیش از سه دسته دیگر است و از آنجا که دروس «طراحی» به منزلة محور و ستون فقرات دوره بوده و بقیة دروس، مقدمه و مکمل آن هستند، میتوان نتیجه گرفت که شخصیت غالب کلّ دورة کارشناسی، «طراحی با تأکید بر فن ساختمان» می باشد:
شکل 5. تحلیل محتوایی دروس رشته معماری در مقطع کارشناسی
شکل 6. نمودار منظومه روابط دروس رشته معماری (مقطع کارشناسی)
نقد و ارزیابی دروس بر اساس چهار مؤلفة اصلی معماری، بیانگر آن است که برنامه و سرفصل کنونی، بیشتر به دو مؤلفة «ساماندهی و مکان» میپردازد و کمتر به مؤلفههای «انسان و محیط» یعنی توجه به «روش» بیش از تمرکز روی «هدف و زمینه» شکلگیری معماری است. یعنی توجه به علل «صوری و ادی» و غفلت از علل «غایی و فاعلی» که درست همان نقطة ایراد علوم سکولار غربی است(از منظر آیت الله جوادی آملی). شاید یکی از علل اینکه معماری کنونی ما کمتر از هویت «اسلامی-ایرانی- و حتی بومی هر شهر» فاصله گرفته، همین بی توجهی به این مقولات باشد.
شکل 7. نمودار نقد وزن دروس کنونی برنامه به نسبت وضعیت مطلوب (4 رکن معماری)
نتیجهگیری
پرسش آغازین تحقیق این بود که «آنچه یک مهندس معمارِ در تراز انقلاب اسلامی باید درباره معماری بداند و بتواند، چیست؟» اکنون بر مبنای مطالب پیشگفته، در پاسخ به آن میتوان گفت ... یک مهندس معمارِ در تراز انقلاب اسلامی باید:
«انسان و محیط» + «رابطه میان ایندو» و نسبت آنها با «معماری» را مبتنی بر حکمت اسلامی بشناسد
ویژگیهای «ایران عزیز» را بطور جامع بشناسد + نسبت این بوم با معماری را نیز بداند و بتواند بر اساس شناخت فوق، مکانی برای زندگی و رشد انسان طراحی کند و بسازد، بهگونهای که آن مکان، علاوه بر تأمین نیازهای بهره بردار، زمینه حیات طیبه وی را نیز فراهم نماید.
خودِ این مسیر «معماری برون» که ساختن مکان برای دیگران است، مقدمه ای است برای «معماری درون» و خودسازی، یعنی تجلی صفات حُسن فطرت الهی در وجود معمار؛ حکیم شدن، مدبّر شدن، خلاق و بدیع شدن و ... به شرط آنکه در «صراط مستقیم» عبودیت ربّ باشد.
وجه تمایز یافتههای این تحقیق نسبت به تحقیقات دیگری که درمورد آموزش معماری میشود، آن است که نگرشی «جامع» بر رشد همه جانبه دانشجوی معماری را پیشنهاد میدهد و نگرش اسلامی-توحیدی را همچون روح جاری در تمامی وجوه معماری و آموزش آن، تبیین میکند. همچنین لازمه آموزشِ جامع را همراهی آن با تربیت دانشجو میداند.
نتیجهگیری و کاربرد: راهکاری برای تحول در برنامه و سرفصل رشته معماری
لازمه تحقّق این هدف آن است که: برنامه و سرفصل «آموزش معماری» تحول اساسی پیداکند. بهگونهای که هر سه حوزه «ساختار و سرفصلهای برنامه، محتوای دروس و روش تدریس» یکبار بر اساس «حکمت اسلامی و متناسب با بوم ایرانی» بازنگری و بازنگاری گردد. یافتههای تحقیق، بیانگر آن است که مسیر تحول در «آموزش معماری و تربیت معماران» از رهگذر تحول در «برنامه و سرفصل دروس» شامل گامهای زیر است:
ابتدا باید هدف دوره(آموزش معماری و تربیت معماران) یک بازتعریف شود، بهگونهای که مبتنی بر حکمت اسلامی و متناسب با بوم ایرانی باشد.
سپس برنامه و سرفصل دروس بهصورت یک سامانه(سیستم) بازنگری شود تا تمامی دروس در راستای هدف دوره، بازتنظیم شوند(هم محتوا، هم روش تدریس، هم رابطه دروس).
در بازتنظیم سرفصل دروس، توجه متعادلی به هر چهار رکن معماری بشود؛ یعنی «انسان، محیط، مکان و ساماندهی». اکنون متعادل نیست!
سپس محتوای هر درس(شرح درس) با دو رویکرد «مبتنی بر حکمت اسلامی + متناسب با بوم ایران» بازنگری گردد.
ترکیب دروس «نظری و عملی» بهگونهای باشد که دانشجو، دانشهای خود را در خلال تمرینهای عملی، تجربه کند تا بهتدریج «نظر و عمل» او بطور متعادل رشد کند و در آثار وی اثرگذار باشد.
ساختار پیشنهادی، با الهام از مدلسازی «استخوان ماهی»[11] شامل یک بخش محوری است که دروس «طراحی و ساخت» هستند که هریک طی یکسال ارائه میشوند تا فرصت هضم و جذب دانشها و به کار بردن آنها در طراحی فراهم شود. در این دروس، دانشجو در دو مقولة «ساماندهی و مکان» کسب دانش و مهارت میکند. بهموازات این تمرینهای عملی، دروس نظری شامل شناخت «انسان و محیط» نیز ارائه میشود که دانشجو باید نتایج آنها را در دروس عملی به کار ببرد. مثلا اگر در انسان شناسی1 دانشجو با «ارگونومی و کالبد انسان» آشنا شد، باید در درس «طرح و ساخت 1» این دانایی را به کار ببرد تا تبدیل به مهارت و توانایی در وی بشود. روش آموزشی «یادگیری همراه با عمل»[12] می باشد. بر اساس این ساختار، هر چهار رُکن معماری بهطور متعادل در برنامه و سرفصل دروس پیشبینی شده و زمینه رشد متعادل دانشجو در هر سه ساحت «حکمت، نیّت و مهارت» فراهم میگردد.
شکل 8. نمودار پیشنهادی برای سرفصل دروس رشته معماری و نحوه ترکیب آنها در قالب یک سامانه(سیستم/منظومه) هدفمند
نکته مهم در این مسیر آن است که «حکمت اسلامی» باید بهعنوان «روح جاری» در تمامی این فرآیند حضور داشته باشد(هم در ساختار روابط دروس، هم در شرح درس تک تک دروس). منظور از «حکمت اسلامی» دانش فرابَشری برخاسته از منبع وحی است که بهعنوان مکمل دانش بشری برای درک «حقیقت، واقعیت و غایت» عالَم و آدم ایفای نقش میکند و شامل سه بخش «حکمت نظری، عملی و مضاف» میگردد. این نگرش با نگاه سکولار تفاوت دارد. در نگاه سکولار، تصور آن است که با اضافه کردن فقط یک درس دو واحدی به عنوان «حکمت اسلامی» مسألة «اسلامی شدن معماری» حل خواهد شد، که تجربه چهل سال گذشته(در تدوین برنامه و سرفصل رشته با این روش) نشان داد که با این روش جزیرهای، نیل به هدف میسر نشد و متأسفانه در دوره اخیر، نگارندگان برنامه، اصل این درس را هم حذف کردند! اما در نگرش پیشنهادی(دینمدار، در مقابل سکولار) اساساً منبع شناخت انسان، نیازهای او و غایت وی، همچنین شناخت محیط وظرفیتهای آن، «عقل مبتنی بر وحی» و بلکه «عقل متعبّد به وحی» است. بنابراین بهطور جامع و همهجانبه، در تمام فرآیند «آموزش معماری و تربیت معماران» اثرگذار است. در چنین نگرشی، دانشجو یک «عبد معمار» تربیت می شود که در فرآیند «طراحی و ساخت» خود، مؤدب به ادب الهی است. یعنی حدود و حقوق الهی را در تمامی فرآیندهای «مطالعات، طراحی و ساخت» معماری رعایت میکند.
چشم انداز آتی دانشکدههای معماری
شاید بجای دانش-کده معماری واژة «رُشدکده» یا «شکوفاکَده»ی معماران اسم جامعتری برای مکانهای «آموزش معماری و تربیت معماران» در آینده باشد. در چنین دوره آرمانی -که لزوماً مکان آموزش آن فقط کلاس و آتلیه دانشکده هم نیست، بلکه کارگاههای ساختمانی، بناهای ارزشمند سنتی و ... هم هست - شرایط رشد هر چهار ساحت طالب رشد(رُشدجو، بجای دانش-جو که فقط یک ساحت رشد را توجه دارد) یعنی رشد علمی و فنی، رشد اخلاقی و سلامت روحی، شکوفایی صفات حُن فطرت الهی وی و حتی سلامت جسمی فراهم است. همان ساحاتی که رهبری حکیم انقلاب بهعنوان سه وظیفه جوانان خطاب به آنان فرمودند «تحصیل، تهذیب نفس و ورزش» و همانی که در معماری میتوان از آنها به چهار ساحت «فطرت، حکمت، نیّت و مهارت» معمارانه تعبیر کرد. این شرایط مستلزم رشدیافتگی اساتید معماری در چنین ترازی است که «ذات نایافته از هستی بخش، کِی تواند که شود هستی بخش!؟» و آن نیز مستلزم تربیت اساتیدی در تراز انقلاب اسلامی است. این مهم از طریق برگزاری دورههای «رُشد افزایی» (بجای دانش افزایی صرف) برای اساتید گرامی فراهم میگردد. این دورهها در فضای تعاملی و گفت و گو محور میتواند زمینه ساز خوبی برای شکوفایی استعدادهای جوان انقلابی در دانشکدههای معماری ایران عزیزمان گردد و شکوفههای باغ انقلاب اسلامی را -در معماری و شهرسازی- به بار بنشاند، بتوفیق الهی.
شکل 9. داده نما(اینفوگرافی) ساحتهای رشد دانشجوی معماری، ثمره و پیامد آن و نقش دانشکدههای معماری بهعنوان باغبان این درخت
فهرست منابع
اصغری صالح،(1392)، دانشگاه اسلامی یکی از شاخصهای تمدن سازی اسلامی، ضرورت و چگونگی آن در اندیشه امام خمینی(ره). کنگره پیشگامان پیشرفت. مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت.
جوادی آملی، عبدالله(1400)، اسلامی شدن دانشگاهها، همایش «آینده فلسفه در ایران» . گروه فلسفه دانشگاه شهید مطهری.
نقرهکار، سلمان(1400)، چهل گام تا تدوین «مکتب معماری اسلامی» - (درجستجوی الگویی برای بهرهمندی جامع از آموزههای «حکمت اسلامی» در «معماری»). پژوهشهای معماری اسلامی، 123.
مختار،(1389 )، نقش دانشگاه در جامعه از منظر امام خمینی(ره). کنگره ملی بررسی اندیشههای فرهنگی اجتماعی حضرت امام خمینی(ره). استان البرز : جهاد دانشگاهی
جوادی آملی، عبدالله. پرسمان دانشگاهیان. بازیابی از پرسمان دانشگاهیان:
https://www.porseman.com/!149543
جوادی آملی، عبدالله. انقلاب فرهنگی. بازیابی از پرسمان دانشگاهیان:
خامنهای، سید علی. بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران. بازیابی از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای:
خامنهای، سید علی. فیشهای الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی. بازیابی از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنهای:
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1001
خامنهای، سید علی. فرآیند انقلاب اسلامی. بازیابی از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای:
کتابخانه، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(ره). (بدون تاریخ). بازیابی از پرتال امام خمینی(ره):
مشرق. فرآیند پنجگانه تحقق اهداف انثلاب اسلامی در نگاه مقام معظم رهبری. بازیابی از خبرگزاری مشرق:
نمودار استخوان ماهی. بازیابی از سایت متمم:
|||
[1]. استادیار، گروه معماری، دانشکده معماری و شهرسازی، دانشگاه تربیت دبیر شهیدرجایی(ره)، تهران، ایران
S.noghrekar@gmail.com
[2]. صدور پیام نوروزی امام خمینی(ره) در اول فروردین 1359 را باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست ایشان در بند یازده این پیام بر ضرورت ایجاد «انقلاب اساسی در دانشگاه های سراسر کشور»، «تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب» و «تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی» تأکید کردند. (پرسمان, 1391) – از سال 1359 تا 1362
[3]. مقالهای با عنوان «چهل گام تا تدوین «مکتب معماری اسلامی» - (درجستجوی الگویی برای بهرهمندی جامع از آموزههای «حکمت اسلامی» در «معماری»)» که در نشریه «پژوهشهای معماری اسلامی» چاپ شده است.
[4] . متن سخنان رهبری فرزانه: یک زنجیرهی منطقی وجود دارد؛ پیشها این را گفتیم، بحث شده. حلقهی اول، انقلاب اسلامی است، بعد تشکیل نظام اسلامی است، بعد تشکیل دولت اسلامی است، بعد تشکیل جامعهی اسلامی است، بعد تشکیل امت اسلامی است؛ این یک زنجیرهی مستمری است که به هم مرتبط است.
منظور از انقلاب اسلامی - که حلقهی اول است - حرکت انقلابی است؛ والّا به یک معنا انقلاب شامل همهی این مراحل میشود. اینجا منظور ما از انقلاب اسلامی، یعنی همان حرکت انقلابی و جنبش انقلابی که نظام مرتجع را، نظام قدیمی را، نظام وابسته و فاسد را سرنگون میکند و زمینه را برای ایجاد نظام جدید آماده میکند.
حلقهی بعد، نظام اسلامی است. منظور من در اینجا از نظام اسلامی، یعنی آن هویت کلی که تعریف مشخصی دارد، که کشور، ملت و صاحبان انقلاب - که مردم هستند - آن را انتخاب میکنند. در مورد ما، مردم ما انتخاب کردند: جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی یعنی نظامی که در آن، مردمسالاری از اسلام گرفته شده است و با ارزشهای اسلامی همراه است. ما از این حلقه هم عبور کردیم. [تجلی یافته در قانون اساسی]
منظور از دولت اسلامی این است که بر اساس آنچه که در دورهی تعیین نظام اسلامی به وجود آمد، یک قانون اساسی درست شد؛ نهادها و بنیانهای ادارهی کشور و مدیریت کشور معین شد. این مجموعهی نهادهای مدیریتی، دولت اسلامی است. در اینجا منظور از دولت، فقط قوهی مجریه نیست؛ یعنی مجموع دستگاههای مدیریتی کشور که ادارهی یک کشور را برعهده دارند؛ نظامات گوناگون اداره کنندهی کشور.
بخش بعد از آن، جامعهی اسلامی است؛ که این، آن بخش بسیار مهم و اساسی است. بعد از آنکه دولت اسلامی تشکیل شد، مسئولیت و تعهد این دولت اسلامی این است که جامعهی اسلامی را تحقق ببخشد. جامعهی اسلامی یعنی چه؟ یعنی جامعهای که در آن، آرمانهای اسلامی، اهداف اسلامی، آرزوهای بزرگی که اسلام برای بشر ترسیم کرده است، تحقق پیدا کند. جامعهی عادل، برخوردار از عدالت، جامعهی آزاد، جامعهای که مردم در آن، در ادارهی کشور، در آیندهی خود، در پیشرفت خود دارای نقشند، دارای تأثیرند، جامعهای دارای عزت ملی و استغنای ملی، جامعهای برخوردار از رفاه و مبرای از فقر و گرسنگی، جامعهای دارای پیشرفتهای همهجانبه - پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت سیاسی - و بالاخره جامعهای بدون سکون، بدون رکود، بدون توقف و در حال پیشروی دائم؛ این آن جامعهای است که ما دنبالش هستیم. البته این جامعه تحقق پیدا نکرده، ولی ما دنبال این هستیم که این جامعه تحقق پیدا کند. پس این شد هدف اصلی و مهمِ میانهی ما.
چرا میگوئیم میانه؟ به خاطر اینکه این جامعه وقتی تشکیل شد، مهمترین مسئولیت این جامعه این است که انسانها بتوانند در سایهسار چنین اجتماعی، چنین حکومتی، چنین فضائی، به کمال معنوی و کمال الهی برسند؛ که: «ما خلقت الجنّ و الانس الّا لیعبدون»؛(۳) انسانها به عبودیت برسند. «لیعبدون» را معنا کردند به «لیعرفون». این معنایش این نیست که «عَبَدَ» به معنای «عَرَفَ» است - عبادت به معنای معرفت است - نه؛ بلکه به معنای این است که عبادت بدون معرفت معنی ندارد، امکان ندارد، عبادت نیست. بنابراین جامعهای که به عبودیت خدا میرسد، یعنی به معرفت کامل خدا میرسد، تخلق به اخلاقالله پیدا میکند؛ این، آن نهایت کمال انسانی است. بنابراین هدف نهائی، آن است؛ و هدف قبل از آن، ایجاد جامعهی اسلامی است، که هدف بسیار بزرگ و بسیار والائی است.
خب، وقتی یک چنین جامعهای به وجود آمد، زمینه برای ایجاد امت اسلامی، یعنی گسترش این جامعه هم به وجود خواهد آمد؛ که حالا آن مقولهی دیگری و بحث دیگری است. ... این چیزی که به عنوان هدف ذکر شد، یک امر بسیار والاست.(بیانات در دیدار دانشجویان کرمانشاه – 24 مهر 1390)
[5]. در تحقیقات آتی، می توان اسناد فرادست ملی که پشتیبان این تحقیق محسوب میشوند را با دقت بیشتر مطالعه نمود و نتایج جامعتری برای تحول در آموزش معماری و تربیت معماران کشف کرد.
[6] . در برنامهریزی و مدیریت راهبردی، معادل واژة «Mission» که مبنای تمامی تصمیمات و اولویتبندیهای هر سازمان موفق میباشد.
[7] . در این محاسبات، مطابق قاعدة همین سرفصل، هر واحد نظری 16 ساعت و هر واحد عملی 32 ساعت محاسبه شده است.
[8] . هر روز کاری 8 ساعت در نظر گرفته شده است. هر هفتة کاری، 5 روز خالص در نظر گرفته شده(پنجشنبه و جمعه تعطیل فرض شده) - هر سال 52 هفته
[9] . برای محاسبه تعداد ساعت دروس اختیاری، 8 واحد ضربدر 16 ساعت شد، بهعلاوه یک 16 ساعت بابت برخی دروس اختیاری که عملی هستند و تعداد ساعتشان بیشتر است. یعنی 8×16 = 128 + 16 = 144 ساعت
[10]. در دورههای پیشین سرفصل(مثلا زمانیکه ارشد پیوسته بود) این دسته بندی رسماً در برنامه مطرح شده بود.
[11] . نمودار «استخوان ماهی» ابزاری برای ترسیم گرافیکی انواع علتهای کوچک و بزرگی است که دست به دست یکدیگر داده و یک مشکل یا مسئله را بهوجود میآورند(یا آن را تشدید میکنند). این نمودار معمولاً به صورت یک خط افقی با تعدادی خط شیبدار کوچکتر ترسیم میشود به خاطر شکلش، به نمودار استخوان ماهی یا Fishbone Diagram مشهور است.(برگرفته از سایت متمم به آدرس https://motamem.org»)
[12]. واژه انگلیسی معروف عباتر است از: «learning by doing»
<p><a href="https://creativecommons.org/licenses/by/4.0/"><img style="float: left;" src="data/ps/news/License.png" alt="Smiley face" width="850" height="200" /></a></p>