تطبیق دلالت تاریخی سوره حشر و الگوی رفتار تمدنی پیامبر با «قضیه فلسطین»- اخراج یهودیان غیر بومی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری، تاریخ اسلام، دانشگاه الهیات و مذاهب اسلامی، تهران، ایران

چکیده

بدون تردید قرآن دست اول‌ترین منبع تاریخ اسلام است که برخی واژگان آن دال بر تاریخ و برخی در تاریخ‌نگاری دارای دلالت تاریخی هستند. مقاله حاضر مطالعه‌ای بینا رشته‌ای در حوزه قرآن، تاریخ و روابط بین‌الملل می‌باشد. هدف مطالعه کارکرد عینی قرآن در مطالعه تحلیلی- تطبیقی مفاهیم نظری و مضامین عینی تاریخ صدر اسلام در مسائل روز دنیا و پرونده بین‌المللی «قضیه فلسطین» است. مسئله اصلی پژوهش چیستی الگوی تمدنی برای چگونگی سیاست ورزی امت اسلام در مواجهه با قضیه فلسطین با توجه به مدلول‌های متنی سوره حشر است. فرضیه اصلی این است که مضامین عینی، واژگان، مثل‌ها و تشبیهات این سوره درخصوص اخراج دسته جمعی یهودیان [غیر بومی] بنی‌نضیر از مدینه است. دلالت‌های تاریخی این سوره با روش گردآوری کتابخانه‌ای و توصیف و تحلیل جهت تطبیق الگوی رفتار تمدنی پیامبر در «قضیه فلسطین» احصاء گردید. ریشه درگیری تاریخی مسلمین و یهود و متغیر مشروعیت‌زای اسرائیل، منجی‌گرایی صهیونیسم و زمینه‌سازی برای دولت ماشیحانی است؛ لذا در پارادایم هویت بین‌المللی دولت‌ها، برنامه انقلاب‌اسلامی جهت توسعه فاعلیت امت اسلام همراه با صبر تمدنی، بعنوان زمینه‌ساز دولت‌کریمه مهدوی، لازمه اخراج و مهاجرت معکوس یهودیان صهیونیست غیر بومی فلسطین محسوب می‌شود. در این سوره سه کلان روایت تاریخی شامل «اخراج و ذلت ابدی یهودیان به دلیل مخالفت با خدا و پیامبر»، «پیروی مسلمانان از فرمان خدا» و «ناکامی یهودیان به خاطر اعتماد بر منافقان» با 15 مدلول و اشاره تاریخی؛ تبیین شده است که براساس سنت‌های الهی، همین قواعد حاکم بر فلسفه تاریخ اجتماعی در خصوص زوال اسرائیل نیز در جریان است.

کلیدواژه‌ها


تطبیق دلالت تاریخی سوره حشر و الگوی رفتار تمدنی پیامبر(ص)

 با «قضیه فلسطین» اخراج یهودیان غیر بومی

حامد حبیبی[1]

 

چکیده

شاپا چاپی: 8901 -2980

الکترونیکی: 1685 -2821

بدون تردید قرآن دست اول‌ترین منبع تاریخ اسلام است که برخی واژگان آن دال بر تاریخ و برخی در تاریخ‌نگاری دارای دلالت تاریخی هستند. مقاله حاضر مطالعه‌ای بینا رشته‌ای در حوزه قرآن، تاریخ و روابط بین‌الملل می‌باشد. هدف مطالعه کارکرد عینی قرآن در مطالعه تحلیلی تطبیقی مفاهیم نظری و مضامین عینی تاریخ صدر اسلام در مسائل روز دنیا و پرونده بین‌المللی «قضیه فلسطین» است. مسئله اصلی پژوهش چیستی الگوی تمّدنی برای چگونگی سیاست ورزی امت اسلام در مواجهه با قضیه فلسطین با توجه به مدلول‌های متنی سوره حشر است. فرضیه اصلی این است که مضامین عینی، واژگان، مثل‌ها و تشبیهات این سوره درخصوص اخراج دسته جمعی یهودیان [غیر بومی] بنی‌نضیر از مدینه است. دلالت‌های تاریخی این سوره با روش گردآوری کتابخانه‌ای و توصیف و تحلیل جهت تطبیق الگوی رفتار تمدنی پیامبر در «قضیه فلسطین» احصاء گردید. ریشه درگیری تاریخی مسلمین و یهود و متغیر مشروعیت‌زای اسرائیل، منجی‌گرایی صهیونیسم و زمینه‌سازی برای دولت ماشیحانی است؛ لذا در پارادایم هویت بین‌المللی دولت‌ها، برنامه انقلاب‌اسلامی جهت توسعه فاعلیت امت اسلام همراه با صبر تمدنی، به‌ عنوان زمینه‌ساز دولت‌کریمه مهدوی، لازمه اخراج و مهاجرت معکوس یهودیان صهیونیست غیر بومی فلسطین محسوب می‌شود. در این سوره سه کلان روایت تاریخی شامل «اخراج و ذلت ابدی یهودیان به دلیل مخالفت با خدا و پیامبر»، «پیروی مسلمانان از فرمان خدا» و «ناکامی یهودیان به خاطر اعتماد بر منافقان» با 15 مدلول و اشاره تاریخی؛ تبیین شده است که براساس سنت‌های الهی، همین قواعد حاکم بر فلسفه تاریخ اجتماعی در خصوص زوال اسرائیل نیز در جریان است.

استناد: حبیبی، حامد. تطبیق دلالت تاریخی سوره حشر و الگوی رفتار تمدنی پیامبر(ص) با «قضیه فلسطین» اخراج یهودیان غیر بومی، 7(3)، 114–85.      DOR: 

کلیدواژه‌‌ها: سوره حشر، اخراج یهود، تاریخ صدر اسلام، تفسیر قرآن، اسرائیل، قضیه فلسطین.

مقدمه

محور این پژوهش، بررسی دلالت‌های تاریخی آیات سوره حشر و تطبیق و اعتبار الگوی رفتار تمدنی پیامبر در قضیه فلسطین با قواعد فلسفه تاریخ اجتماعی می‌باشد. یعنی گزاره‌های تاریخی آیات که به صورت مستقیم یا ضمنی به یک واقعه تاریخی اشاره دارد و گزارشی از تاریخ ارائه می‌دهند، باید مورد مداقه قرار گرفته و ابعاد و نقش تاریخی آن مورد بررسی قرار گیرد. در این نوع پژوهش دلالت‌های تاریخی سوره حشر می‌تواند از نوع دلالت‌های لفظی باشد که گسستگی تاریخی ندارد و تسلسل‌وار در حال وقوعند و از یک نقطه به سمت یک فرجام در حال وقوعند. واقعه حشر بنی‌نضیر یک نقطه تاریخی محسوب می‌شود که به سمت فرجام اسرائیل و صهیونیست در حال حرکت است. دلالت لفظی یعنی دلالت لفظ بر معنا، در صورتی که منشأ دلالت وضع واضع باشد، به گونه‌ای که به مجرد شنیدن لفظ، معنای آن به ذهن شنونده بیاید؛ بنابراین، دلالت لفظی منوط به علم به وضع است و بر سه گونه «مطابقی»، «تضمنی» و «التزامی» تقسیم بندی می‌شود.

بنابراین مسئله اصلی، چیستی الگوی تمدنی برای چگونگی سیاست ورزی امت اسلام در مواجهه با قضیه فلسطین با توجه به مدلول‌های متنی سوره حشر است. فرضیه اصلی این است که مضامین عینی و واژگان این سوره دارای دلالت‌هایی است که هم به رویدادها و تطورات تاریخی و هم به واژگان تاریخی و هم به مثل‌ها و تشبیهات تاریخی اشاره دارد که مبتنی بر ربوبیت الهی و اراده‌های انسانی و الوهیت و ولایت تاریخی نبی اکرم، الگوی تمدنی سیاست ورزی امروز امت اسلام است.

با توجه به این‌که یکی از شاخص‌های مهم تمدن نوین اسلامی و تکامل اجتماعی و یکی از گزاره‌های مهم وحدت آفرین در امت اسلام، صهیونیسم ستیزی و ازاله یهودیان غیر بومی فلسطین اشغالی و حمایت از مسلمانان مظلوم غزه و فلسطین است؛ ضرورت مطالعات بنیادین تاریخی و قرآنی و... درخصوص سیره پیامبر در مواجهه با یهودیان غیر بومی مدینه و شاخص‌های جامعه آرمانی نبی اکرم محسوس و اعتبار و الگوسازی این مدل رفتاری برای امروز امت اسلام حائز اهمیت می‌باشد.

بر اساس این معرفت‌شناسی سیاسی و نگرش فرد‌گرایانه[2]/ جامعه‌شناسانه[3] / ساخت‌گرایانه،[4] روابط بین الملل و مسائل راهبردی و سیاست خارجی اسرائیل و آمریکا را می‌توان فهم و تحلیل نمود. بر اساس این دیدگاه، روابط بین‌الملل و مسئله «هویت دولت‌ها» متأثر از اندیشه، باور و ساختار تاریخی جوامع و مردمان جوامع است. هویت اسرائیل، فلسطین، ایران، آمریکا و انگلیس در این پارادایم قابل فهم است.

پیشینه تحقیق

تفاسیر مختلفی از شیعه و اهل سنت مانند تفسیر قمی، جامع البیان، الکشف و البیان، مجمع البیان و... به بیان برخی نکات تاریخی این سوره پرداخته‌اند. مقاله‌ای هم با عنوان «نقد دیدگاه تاریخی مفسران در تفسیر عبارت لاول الحشر و ارتباط آن با یهود بنی‌نضیر» نگاشته شده است. لکن اولا آثار اشاره شده، سیاقی که این مطالعه برای آیات سوره احضاء کرده را ندارند. ثانیاً دلالت‌های مختلف سوره را در کنار یکدیگر ندارند و به جزئیات تاریخی نپرداخته‏اند. ثالثاً پیشینه رویداد آن‌گونه که در این مقاله بررسی شده، بررسی نشده است. رابعاً مطالعه تطبیقی با مسئله فلسطین و الگوسازی تمدنی با رویکرد فلسفه تاریخ اجتماعی صورت نگرفته است.

چارچوب مفهومی

  1. هویت مبتنی بر نقش دولت‌ها:

دولت‌ها بر اساس تعریفشان از خود و دیگری کنشگری می‌کنند(ونت، 1384: 483). در هویت مبتنی بر نقش، دوست و دشمن به یک اندازه در شکل‌گیری هویت نقش دارند.(قوام، 1384: 225) هویت ایران، آمریکا، اسرائیل و دول عربی در روابط بین‌الملل بر همین اساس تعریف می‌شود.

  1. تفسیر تاریخی:

یکی از روش‌های تفسیری قرآن است. یکی از قرائت‌های این روش تفسیری، تبیین و توضیح رویدادها و واژه‌های قرآنی با گرایش تاریخی و یا بررسی تاریخی واژه و سیر تطور دلالت کلام و بررسی مثل‌ها، تشبیهات و استعارات قرآنی است.

  1. فلسفه تاریخ اجتماعی:

امیرالمومنین (علیه السلام) مى‏فرمایند: «روزگار بر آیندگان چنان مى‏گذرد که بر گذشتگان گذشت، آنچه گذشت باز نمى‏گردد، و آنچه هست جاویدان نخواهد ماند. پایان کارش با آغاز آن یکى است، ماجراها و رویدادهاى آن همانند یکدیگرند، و نشانه‏هاى آن آشکار و دوش به دوش هم خودنمایی می‌کنند و هر یک دیگرى را پشتیبان است».(شریف رضی، 1414، خطبه56) همان‌طور که قرآن می‏فرماید سنت‏هاى گذشته تاریخ، امروز نیز جارى است: «لَتَرْکَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ».(انشقاق، 19؛ ابن‏بابویه، 1385، ج1: 245)

تکامل روابط انسان با خدای متعال، مبدأ و محور تکامل اجتماعی و تمّدنی است. لذا در بررسی مرزبندی‌های فراگیر درون تاریخی و ریشه‌های تحولات و تطورات تاریخی جوامع اسلام و یهود جهت علم به شدن جوامع، باید قوانین تعلیلی و عقلی حاکم بر این تطورات را مبتنی بر مبادی دین (مانند قرآن و سنت و حدیث) کشف نمود و شناخت. زیرا مقوم آن یک مرحله خاص از تاریخ نیست، بلکه علم به یک جریان است که از گذشته آغاز شده و مى‏تواند در حال و آینده هم ادامه داشته باشد.(مطهری، 1358، ج‏2: 374)

روش‌ تحقیق

این مقاله با رویکرد ترکیبی قیاس استقراء و با روش توصیف و تحلیل گزاره‌های تاریخی و تطبیق آن با گزاره‌های درون متنی و مضامین عینی سوره حشر، دلالت‌های تاریخی این سوره را مورد بررسی و مداقه قرار می‌دهد و با کشف قوانین تعلیلی تاریخ به کارکرد عینی آن در جوامع امروزی می‌پردازد. این روش امکان درک بهتر وضعیت جاری را میسر مى‏کند. همچنین معانی که انسان‌ها به وقایع تاریخ بخشیده‏اند درک مى‏شود. در واقع معانی رفتار انسان‌ها بر محور تعالیم دینی و مسائل کلامی مورد بررسی و کشف قرار خواهد گرفت و اجتماع بشری در تاریخ از منظر قرآن و روایات بررسی خواهد شد.

سوره‌شناسی

  1. شان نزول سوره

مفسران و محدثان و ارباب تواریخ، در مورد این آیات، شأن نزول مفصلى ذکر کرده‏اند که فشرده آن چنین است:

سوره حشر پیرامون اخراج یهودیان بنی‌نضیر از مدینه نازل شد.(طبری، 1412، ج‏28: 19) با هجرت پیامبر به مدینه، یهودیان بنی‌نضیر نیز با پیامبر پیمان صلح بستند که در جنگ‌ها نه له و نه علیه پیامبر باشند؛ پیامبر نیز پذیرفت. بعد از پیروزی پیامبر در روز بدر، یهودیان گفتند به خدا قسم صفات پیامبر را در تورات یافته‏ایم. اما با فرار مسلمین در غزوه احد، نقض پیمان کردند(ر.ک:طبرسی، 1372، ج‏9: 386).

از مهم‌ترین توطئه‌های آن‌ها علیه پیامبر(ص) می‌توان به این موارد اشاره نمود: (ر.ک:مکارم، 1385: 438-440)

  1. پیمان اتحاد کعب بن اشرف (بزرگ یهود) با ابوسفیان جهت نابودی حضرت محمد (ص) پس از جنگ احد.
  2. توطئه عمرو بن جحاش از یهودیان قبیله بنی‌نضیر جهت کشتن آن حضرت با استفاده از سنگ.
  3. سرودن شعرهای هجو و بدگوئی علیه پیامبر از جانب شعرای بنی‌نضیر.(ر.ک: واقدی، 1409، ج۱: 184؛ ابن‌سعد، 1968، ج۲: 28-29)

مسلمین در تقابل با این توطئه‌ها قلعه مستحکم یهودیان را محاصره و پس از چند روز وادار به تسلیم نموده و بدون جنگ و خونریزی پیروز شدند. اموال و اراضی و باغات و خانه‌های آن‌ها نیز به دست مسلمین افتاد.

  1. نسب و خاستگاه بنی‌نضیر

یعقوبی معتقد است بنی‌نضیر طایفه‌ای از قبیله جُذام هستند که یهودی شده و در کوه نضیر اقامت گزیدند و بعدها نیز به نام همین کوه خوانده شدند.(یعقوبی، بی‌تا، ج۲: ۴۹) برخی منابع دیگر آنان را گروهی از یهود از فرزندان هارون بن عمران (برادر حضرت موسی) می‌داند.(اصفهانی، بی‌تا، ج۲۲: 111؛ قرطبی، 1364، ج‏18: 2)

  1. عنوان تاریخی سوره

ابن عباس این سوره را سوره بنی‌نضیر می‌نامید. به این دلیل که در آیه دوم از حشر و اجلاء بنی‌نضیر یعنى اجتماع یهود براى کوچ کردن از مدینه، و یا گردآمدن مسلمانان براى بیرون راندن یهودیان «بنی‌نضیر» سخن گفته شده است.(ر.ک:طبرسی، 1372، ج‏9: 386-387)

یهودیان بنی‌نضیر بخاطر نقض پیمانى که با مسلمین بسته بودند محکوم به جلاى وطن شدند. سبب نقض عهدشان این بود که منافقان به ایشان وعده دادند که اگر نقض عهد کنید ما شما را یارى مى‏کنیم، اما منافقین به وعده‏اى که دادند وفا ننمودند.

  1. مکان رویداد تاریخی حشر (پیوست شماره یک و دو)

سعید بن جبیر از قول ابن عباس می‌گوید: آن‌ها گروهی از یهود از فرزندان هارون(ع) بودند که در فتنه‌های بنی‌اسرائیل در مدینه اردو زدند و منتظر محمد(ص) بودند.(قرطبی، 1364، ج‏18: 2)  به گفته مفسران و محدثان و ارباب تواریخ، ماجرای حشر بنی‌نضیر در مدینه اتفاق افتاد.(ر.ک:قمی، 1363، ج‏2: 358؛ مراغی، بی‌تا، ج‏28: 33)

  1. زمان رویداد تاریخی حشر

بین جنگ بدر تا جنگ احد حدود دوازده ماه و نیم الی سیزده ماه فاصله می‌باشد، و مبتنی بر اختلاف زمانی که ارباب تواریخ نقل نمودند، وقوع غزوه بنی‌نضیر را باید حدودا در ربیع الاول سال سوم یا چهارم هجری دانست.(ر.ک:ابن‌سعد، 1968، ج۲: 12؛ ص.36؛ ص.95)

ابن هشام، ابن سعد و واقدی وقوع غزوه بنی‌نضیر را در ماه ربیع الاول(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2: 191) سال چهارم هجری(ابن‌سعد، 1968، ج۲، ص۵۷) و در آغاز سی و هفتمین ماه از هجرت پیامبر می‌دانند(واقدی، 1409، ج۱، ص۳۶۳) که حدود شش ماه بعد از جنگ احد می‌شود و به گفته محمد بن اسحاق نزدیک‌تر است.

هویت تاریخی یهودیان و مسلمانان/ پیشینه رویداد، انگیزه و علل

به دنبال جنگ‌ها و فتنه‌هایی که برای بنی‌اسرائیل واقع شد،(قرطبی، 1364، ج‏18: 2) و مشخصاً جنگ رومیان با یهود (۷۰ میلادی)، بنی‌نضیر نیز مانند دیگر قبایل یهود به حجاز گریختند و در بُطْحان از نواحی مدینه ساکن شدند.(اصفهانی، بی‌تا، ج۲۲: 113؛ حموی، 1995، ج۵، ص۲۹۰) ابن سعد منزلگاه آنان را ناحیه الغَرْس ذکر کرده است.(ابن‌سعد، 1968، ج۲، ص۵۷) آنان پس از وفات حضرت موسی (ع) و پیش از مهاجرت قبایل عرب اوس و خزرج به سبب سیل عَرِم به یثرب، در آن ناحیه ساکن شده بودند(اصفهانی، بی‌تا، ج۲۲: 111).

هنگامه ظهور اسلام در «مدینه» سه گروه «بنى‏نضیر»، «بنى‏قریظه» و «بنى‏قینقاع» از یهود سُکنی گزیدند که هیچیک اهل «حجاز» نبودند. یهودیان در کتب مذهبى خود خوانده بودند که پیامبرى از سرزمین «مدینه» ظهور مى‏کند. علت کوچ یهودیان به مدینه این بود که در انتظار این ظهور بزرگ، بودند. هنگامى که رسول خدا (ص) به «مدینه» هجرت فرمود با آنها پیمان عدم تعرض بست، ولى آنها هر زمان فرصتى یافتند از نقض این پیمان، فروگذار نکردند(مکارم، 1385: 438؛ ر.ک:قرطبی، 1364، ج‏18: 2).

طبق شواهد قرآن کریم(ر.ک:اعراف، 157؛ بقره، 146؛ انعام، 20) به عنوان سند دست اول تاریخ اسلام و قرائن ارباب سیر و تواریخ(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج1: 211 - 214؛ ص.541؛ ص.547؛ واقدی، 1409، ج‏2: 502؛ ابن‌سعد، 1968، ج‏1: 158- 160) یهودیان اطلاعات دقیقی از پیامبر آخرالزمان و موقعیت جغرافیایی پایتخت حکومت داشتند و لذا به مدینه هجرت نمودند. گزاره‌های کتاب مقدس نیز این فرضیه را تقویت می‌کند. مکان ظهور پیامبر موعود در کتاب مقدس، کوه فاران است.(ر.ک:کتاب مقدس، سفر تثنیه، 33، 2؛ 21 - 22؛ حبقوق نبی، 3، 2- 4) کوه فاران دقیقا همان منطقه‏ای است که اسماعیل (ع) در آن بزرگ شده است.(ر.ک:کتاب مقدس، سفر پیدایش، 21، 21) اما یهودیان به حوالی کوه فاران کوچ نکردند و در مدینه سکنی گزیدند.

قرآن به انتظار یهودیان حجاز و اعتقاد آنان بر فتح و پیروزی در معیت پیامبر موعود آخرالزمان اشاره کرده است(ر.ک:بقره، 89؛ طباطبایی، 1417،ج1: 223). ساموئل (داناترین دانشمند یهودی حجاز) نیز به آنان گفته بود که پیامبر خدا از بنی‌اسماعیل است نه بنی‌اسرائیل! (ابن‌سعد، 1968، ج‏1: 159) یهودیان پیش از ظهور پیامبر، اوصافش را به کودکان خود آموزش می‏دادند.(ر.ک:ابن‌سعد، 1968، ج‏1: 160) اما بسیاری از یهودیان حجاز به پیامبر ایمان نیاوردند و او را کتمان کردند.(ر.ک:بقره، 159؛ انعام، 91؛ ابن‌سعد، 1968، ج‏1: 159) این عدم ایمان با کوچ نکردن به اطراف فاران در ارتباط است. منابع علت ایمان نیاوردن یهودیان را حسد و بغی بیان کرده‏اند.(ر.ک:بقره، 89 - 91؛ ابن‌هشام، 1375، ج1: 212؛ ابن‌سعد، 1968، ج‏1: 160) آنان بر یهودیت خود اصرار داشتند و به این نژاد و دین تکبر می‏کردند.(ر.ک:بقره، 91؛ واقدی، 1409، ج‏2: 502) برخی شواهد نشان می‏دهد که یهودیان حجاز قبل از بعثت نسبت به عواقب و پیامدهای مخالفت با پیامبر موعود، اطلاع دقیق داشتند.[5] حتی می‏دانستند در این صورت هلاک خواهند شد و در مدینه آسایش و امنیت و اقامت هم نخواهند داشت(واقدی، 1409، ج‏2: 456-457) و هلاکت یهود به واسطه پیامبر صورت می‏گیرد و نبوت از بنی‌اسرائیل تا قیامت گرفته خواهد شد.(ر.ک:اصفهانی، بی‌تا، ج6: 366–367) لذا یهودیان با اطلاع از ولادت و مبعث پیامبر در مکه به دیدار و یاری او که به ظفر و پیروزی در رکابش دل خوش داشتند، نشتافتند. درآخر هم یهودیان غیر بومی مدینه از مدینه اخراج می‏شوند.

لذا اشعیای نبی به یهودیانی که در مدینه و جزیره العرب اردو می‏زنند توصیه می‏کند از کسانی که از جنگ [در مکه] فرار کرده‏اند استقبال نمایند.(ر.ک:کتاب مقدس، اشعیا، 21، 13- 15)

این پیشینه (و انگیزه و علل آن) را می‌توان به عنوان یکی از قوانین حاکم بر تحولات و تطورات تاریخی مسلمانان و یهودیان تلقی نمود. یعنی تطورات تاریخی گذشته همواره بر تحولات آینده بشریت اثرگذار است و آنچه امروز در غزه و فلسطین اشغالی به عنوان بزرگترین فاجعه انسانی در حال رخ دادن است نیز از این تطورات گذشته تبعیت می‌کند. این نگاه فلسفی می‌تواند در جامعه شناسی تاریخی نیز راه گشا باشد.

بررسی دلالت‌های تاریخی آیات

  1. ذلت یهودیان به دلیل مخالفت خدا و پیامبر؛ اخراج یهودیان

   1/1. اخراج بنی‌نضیر از مدینه

 

 

 

حشر به معنای جمع شدن مردم(طبرسی، 1372، ج‏9: 385) و اخراج و راندن معناى کنایه‏اى جمع کردن و لازم آن است. در اقرب الموارد آمده: «حَشَرَ الْجَمْعَ: أَخْرَجَهُ مِنْ مَکَانٍ إِلَى آخَرَ».(قرشی، 1412، ج‏2: 146) این حشر درخصوص یهودیان پیمان شکن مدینه است. عبارت «لاول الحشر» قرینه‌ای در متن آیه است که نشان می‌دهد این آیه بر اخراج بنی‌نضیر از مدینه اشاره دارد. زیرا اولین گروه از اهل کتاب که از مدینه حشر شدند، بنی‌نضیر بودند و این اولین حشر از مدینه در تاریخ اسلام است.(ثعلبی، 1422، ج‏9: 268–269)

یهودیان به پیامبر گفتند اجازه بده از کشورت برویم و اموالمان را به ما بدهید. پیامبر فرمود: خیر، از کشور خارج شوید و به اندازه یک شتر اموالتان را ببرید. یهودیان نپذیرفتند و چند روز دیگر ماندند. سپس شرط پیامبر را پذیرفتند، پیامبر این بار مخالفت کرد و فرمود: هیچ چیز با خود نمی‏برید و اگر چیزی نزد کسی یافت شود مهدور الدم است.(قمی، 1363، ج‏2: 359)

 

2/1. استحکامات و دژهای محکم یهود و خروج بنی‌نضیر از مدینه

پیامبر عبدالله بن ام مکتوم را در مدینه جانشین خود قرار داد و با لشکری به فرماندهی علی بن ابیطالب به سمت بنی‌نضیر به راه افتادند.(واقدی، 1409، ج۱: ۳۷۱؛ ابن‌هشام، 1375، ج2: ۱۹0؛ حلبی، 1427، ج۲: 359) بنی‌نضیر در قلعه خود متحصّن شدند.(طبری، 1412، ج‏28: 19؛ طبرسی، 1372، ج‏9: 387) و گمان می‌کردند قلعه محکمی که آن را تقویت کرده‌اند، مانع آن‌ها در برابر خدا و رسولش می‌شود.(ثعلبی، 1422، ج‏9: 269) قرطبی در جامع الاحکام می‌نویسد: یهودیان دارای سلاح‌های بسیار و دژهای تسخیر ناپذیر بودند، اما هیچ چیز مانع اخراج آن‌ها از مدینه نشد.(قرطبی، 1364، ج‏18: 3) از محمد بن مسلمه روایت شده که پیامبر خدا او را به سوى بنی‌نضیر فرستاد و فرمان داد به او که ایشان را در مدت سه شب اجلاء کند.(طبرسی، 1372، ج‏9: 387) اما ابن هشام و حلبی نقل می‌کنند که لشکر پیامبر، پانزده روز یا شش شب بنی‌نضیر را در محاصره گرفت.(ابن‌هشام، 1375، ج2: 191؛ حلبی، 1427، ج۲: 359) در دوره محاصره، عَزْوَک یهودی به پیامبر سوء قصد کرد که به دست علی(ع) کشته شد.(واقدی، 1409، ج۱: ۳۷۱-372)

3/1. خروج از مدینه و سرنوشت محتوم یهودیان بنی‌نضیر

این بخش از آیه همچنین به سرنوشت جنگ یا غزوه بنی‌نضیر اشاره دارد که یهودیان ناچار شدند از زمین و منازلشان بیرون روند و به سمت اذرعات و اریحای شام کوچ کنند(طبرسی، 1372، ج9: 387).

ارباب تواریخ می‌نویسند: سرانجام یهودیان تسلیم شدند و پذیرفتند که تنها با یک بار شتر از اموالشان، به جز اسلحه و نقره و طلا، از مدینه خارج شوند.(یعقوبی، بی‌تا، ج۲: ۴۹؛ واقدی، 1409، ج۱: ۳۷3) بعضی از آنان از جمله آل حُیی بن اَخطب [که دخترش صفیه پس از فتح خیبر در سال هفتم هجری به همسری پیامبر درآمد(ابن‌سعد، 1968، ج8: 124)] و آل ابی الحقیق (همسر اول صفیه)، به خیبر رفتند و برخی به شام مهاجرت کردند.(ابن‌کثیر، 1408، ج۴، ص87؛ ابن‌اثیر، 1417، ج۲، ص62؛ ابن‌هشام، 1375، ج2: 191) طائفه‏اى از ایشان هم به حیره ملحق شدند.(طبرسی، 1372، ج9: 387) بنابراین محاسبات، تجهیزات و دژهای مستحکم یهودیان بنی‌نضیر در برابر اراده الهی ناکارآمد و بی‏فایده بود.

4/1. یم و وحشت یهودیان از مواجهه با پیامبر

 

طبری می‌نویسد با نزول پیامبر در میان یارانش رعب در دلهایشان افتاد(طبری، 1412، ج‏28: 20). دیگر ارباب تفاسیر در مورد این عبارت گفته‌اند خداوند به واسطه مرگ رئیس قبیله بنی‌نضیر یعنی کعب بن اشرف به دست مسلمین در دل آنان وحشت ایجاد کرد.(طبرسی، 1372، ج‏9: 388؛ ثعلبی، 1422، ج‏9: 269؛ قرطبی، 1364، ج‏18: 3) محمد بن مسلمه و ابونائله سلکان بن سلامه بن وقش او را به قتل رساندند.(قرطبی، 1364، ج‏18: 3) شاید این رعب به واسطه محاصره آنان توسط لشکریان پیامبر باشد،(ابن‌هشام، 1375، ج2: 191؛ حلبی، 1427، ج۲: 359) و یا به واسطه یاس یهودیان از کمک منافقان مدینه که طبری نقل می‌کند رعب به دلشان افتاد.(طبری، 1387، ج۲: ۵۵4) شاید هم مربوط به قتل یکی از یهودیان به نام عَزْوَک باشد که در اثنای محاصره به سوی چادر پیامبر تیری انداخت و امیرالمومنین او را تعقیب نمود و به قتل رساند.(واقدی، 1409، ج۱: ۳۷۱-372) البته جمع بین همه این‌ها هم ایرادی ندارد و می‌توان همه جزئیات را در امتداد یکدیگر دید.

محمد بن اسحاق گوید: [چون پیامبر به واسطه وحی از توطئه و نقشه ترور یهود بنی‌نضیر مطلع گشت،] فرمان قتل کعب بن اشرف را به محمد بن مسلمه داد. [پس از قتل کعب] چون صبح شد پیامبر به جنگ بنی‌نضیر فرمان داد و مردم بر آن‌ها فرود آمدند.(ر.ک:طبرسی، 1372، ج‏9: 386-387)

5/1. تخریب بیوت و فروپاشی دژهای نظامی یهودیان؛ اراده الهی

 

 مسلمانان برای باز کردن معبر و ورود به قلعه و دسترسی به یهودیان جهت گرفتار ساختنشان قلعه را از بیرون خراب می‌کردند. اما در دلالت تاریخی «یخربون بیوتهم بایدیهم» اقوال مختلفی بیان شده است. یهودیان به دلایل مختلفی مانند ترمیم و ممانعت از نفوذ مسلمانان،(قرطبی، 1364، ج‏18: 4؛ ثعلبی، 1422، ج‏9: 269) یا فرار از مسلمین،(طبری، 1412، ج‏28: 20) و یا تخریب کاربری قلعه برای مسلمانان،(طبری، 1412، ج‏28: 20؛ قرشی، 1412، ج‏2: 234) قلعه را از داخل خراب می‌کردند. طبق برخی اقوال یهودیان ستون‌ها را از جا کنده، سقف‌ها را خراب کردند، دیوارها را کندند، چوب‌ها را از ریشه بیرون آوردند، حتی میخ‌ها و گیره‌ها را از بین بردند تا مؤمنان نتوانند در آن ساکن شوند. و این عمل آنان به‌خاطر حسد و بغض به مسلمین بود(ر.ک: ثعلبی، 1422، ج‏9: 269).

ابن هشام می‌گوید: یهودیان به پیامبر(ص) گفتند ما حاضریم از کشورت برویم به شرط اینکه جز اسلحه هر چه اثاث داریم و شترانمان قدرت حمل آن‌را دارند با خود ببریم. پیامبر پذیرفت و آنها هر چه می‌توانستند (حتی درب اطاق با چهارچوب آن را) روی شترها بار کردند [تا برای مسلمین کاربری نداشته باشد].(ابن‌هشام، 1375، ج2: 190-191)

 

ابن هشام می‌گوید: یهودیان هنگام خروج با ساز و آواز خارج شدند تا وانمود کنند زبون و ذلیل نیستند. به این ترتیب با تکبر از وسط شهر مدینه عبور کردند.(ابن‌هشام، 1375، ج2: 190-191)

 

6/1. ماجرای جلای از خانه

در این آیه کلمه «جلاء» آمده که اشاره به ماجرای حشر و اخراج یهودیان بنی‌نضیر از مدینه و جلای از خانه دارد. دلالت تاریخی در این آیه از نوع دلالت مطابقی است، یعنی لفظ «جلاء» بر تمام معنای موضوع له خود دلالت دارد و همه اجزای این ماجرا داخل در معنای آن می‌باشد. ابن هشام در «سیره النبویه» تمام جزئیات ماجرای غزوه بنی‌نضیر را در یک فصل مجزا تحت عنوان «أَمْرُ إجْلَاءِ بَنِی النَّضِیرِ فِی سَنَةِ أَرْبَعٍ»(ابن‌هشام، 1375، ج2: ۱۹0 – 202) آورده است. «جلاء» به معنای اخراج به کشور یا سرزمین دیگر(طبری، 1412، ج‏28: 21) و ترک دیار و وطن به خاطر گرفتاری و بلا است. طبرسی در معنای جلاء می‌نویسند: «انتقال از خانه و شهر و وطن براى آمدن بلاء گفته می‌شود».(طبرسی، 1372، ج‏9: 385) و یا خروج از شهر و یا اخراج از آن است(قرشی، 1412، ج‏2: 46-47).

اگر خدا اخراج و مهاجرت معکوس را براى یهودیان مدینه ننوشته بود، آن‌ها را در دنیا جور دیگر عذاب می‌کرد. طبری و طبرسی می‌نویسند: «اگر حکم و فرمانى بر ایشان نبود که آواره و دور از دیارشان شوند و از منازلشان نقل نمایند و از وطنشان منتقل شوند، «لَعَذَّبَهُمْ فِی الدُّنْیا» هر آینه ایشان را به عذاب بیچارگى و بدبختى یا کشته شدن و اسیر گشتن عذاب می‌کرد چنانچه با بنی‌قریظه چنین شد».(طبرسی، 1372، ج‏9: 388. ر.ک:طبری، 1412، ج‏28: 21) «علاوه بر بیرون رفتن از وطن در آخرت نیز عذاب و شکنجه آتش است، چون یک نفر از یهودیان ایمان نیاورد».(طبرسی، 1372، ج‏9: 388) البته ابن هشام می‌گوید دو نفر از یهودیان قبیله بنی‌نضیر به نام‌های یامین بن عمرو و ابوسعید بن وهب مسلمان شدند و عمر بن جحاش که قصد ترور پیامبر را داشت، به جرم توطئه قتل پیامبر به دست یامین تازه مسلمان شده به قتل رسید.(ر.ک: ابن‌هشام، 1375، ج2: 192) به گفته ثعلبی سفیان بن عمیر بن وهب و سعید بن وهب بخاطر حفظ اموالشان اسلام آوردند. پس اموالشان را نیز گرفتند.(ثعلبی، 1422، ج‏9: 272)

 

با توجه به سیاق آیات، «ذلک» اشاره به ماجرای «اجلای بنی‌نضیر» دارد که در آیات قبل بیان شد. کلمه «شَاقُّوا» از «شق» به معنای ایجاد جدایی و شکاف،(قرشی، 1412، ج‏4: 59) مخالفت،(قرشی، 1412، ج‏4: 60) دشمنی، مخاصمه و عداوت(ابن‌عاشور، بی‌تا، ج‏28: 67) است. در واقع کلمه «شاقوا» خارج لازم مخالفت و عداوت از طریق ایجاد تفرقه و جدایی است.(ر.ک:طبری، 1412، ج‏28: 22) بنابراین این آیه دلالت التزامی بر ماجرای اجلای بنی‌نضیر و اخراج آنان از مدینه دارد.

7/1. عهد شکنی و جدایی یهود بنی‌نضیر از پیامبر و اقدام به ترور پیامبر

طبق برخی گزارش‌های تاریخی، مقارن ظهور اسلام و پیش از غزوه احد قبیله بنی‌نضیر ظاهرا با ابوسفیان ارتباط داشتند و علیه پیامبر و برای قتل ایشان هم پیمان شدند.(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2: 44؛ ص.190؛ اصفهانی، بی‌تا، ج6: 373–374؛ مکارم، 1385: 438–439) اما عهد شکنی یهودیان مدینه بعد از جنگ احد صورت گرفت.(ر.ک:طبرسی، 1372، ج‏9: 386) کعب بن اشرف یهودى با چهل نفر از یهودیان سواره به مکه نزد قریش آمدند و قسم خوردند و با ایشان پیمان بستند که متحدا و بدون اختلاف علیه پیامبر پیکار کنند. پس ابوسفیان با چهل نفر از قریش و کعب با چهل نفر از یهود وارد مسجد الحرام شده و در کنار خانه کعبه پیمان‌ها را محکم ساختند.(ر.ک:مکارم، 1385: 438) این جمعیت بر دشمنی پیامبر با یکدیگر هم سوگند شدند و یهودیان برای جلب اعتماد بزرگان قریش به بت‏های آنان سجده کردند.(ر.ک:طبرسی، 1372، ج3: 92) در همین رابطه آیه‏ای نازل شد که اهل کتاب (یهود) به جبت و طاغوت ایمان [تاکتیکی] آوردند.(ر.ک:نساء، 51-‏ 52) یهودیان در پاسخ به سوال قریش که گفتند آیا دین ما بهتر است یا دین محمد، از روی لجاجت و دشمنی با پیامبر ابراز داشتند: آیین بت پرستی شما از اسلام محمد بهتر است(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2: 214؛ واقدی، 1409، ج2: 441-‏ 442؛ مفید، 1413، ج‏1: 95). این حلف آنان بعدا منجر به جنگ خندق شد و ابورافع یهودی (سلام بن ابی الحقیق) نیز که از تاجران شام و حجاز و در خیبر ساکن بود، قریش و احزاب را علیه پیامبر تحریک نمود و با صرف پول‏های گزاف، احزاب بت پرست را در دسته‏های مختلف علیه مسلمین سازمان‏دهی و راهی مدینه نمود.(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2: 273؛ طبری، 1387، ج2: 56؛ حلبی، 1427، ج3: 227) سپس کعب بن اشرف و یارانش به مدینه برگشتند و جبرئیل به آنچه که کعب و ابو سفیان با هم پیمان بسته بودند خبر داد و به قتل کعب بن اشرف فرمان داد. پس محمد بن مسلم انصارى (برادر رضاعى کعب) او را کشت(ر.ک:طبرسی، 1372، ج9: 386).

این ماجرا نشانه «شاق» و عداوت بنی‌نضیر با خدا و رسولش می‌باشد و این مخالفت و پیمان شکنی علیه پیامبر به جنگ و غزوه بنی‌نضیر منجر شد. ارباب تواریخ ماجرای جدایی و انشقاق قبیله بنی‌نضیر و پیامبر را این‌گونه نقل کرده‌اند؛

یکی از مسلمانان به نام عمرو بن امیه که از سریه بئر معونه باز می‌گشت، دو نفر از قبیله بنی عامر را که از پیامبر امان داشتند، کشت. عامر بن طفیل از پیامبر دیه طلب کرد.(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2، ص۱۹0؛ طبری، 1387، ج۲، ص۵۵۱) پس از رفت و آمدهایی بین مسلمانان و آن قبیله مبنی بر فیصله دادن موضوع، پیامبر(ص) پذیرفتند تا خون‌بهای آن دو را بپردازند. لذا برای جمع کردن خون‌بها به سراغ متحدان خود از جمله بنی‌نضیر (که هم پیمان بنی عامر بودند) رفتند و کمک خواستند.(ر.ک:واقدی، 1409، ج۱، ص۳۶۴؛ ابن‌هشام، 1375، ج2، ص۱۹0؛ طبری، 1387، ج۲، ص۵۵۱) بنی‌نضیر کمک به پیامبر را پذیرفتند، اما وقتی پیامبر را با چند نفر معدود از اصحابش دیدند نقشه ترور کشیده و یکی از آنان به نام عمرو بن جحاش داوطلب شد تا بر پشت بام رفته و سنگ بزرگی را بر سر پیامبر پرتاب کند و آن حضرت را در پای دیوار قلعه از پای درآورد.(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2، ص۱۹0) ولی قبل از آنکه او کار خود را بکند خدای تعالی به وسیله وحی رسول خود را از توطئه ایشان آگاه کرد و رسول خدا فوراً از پشت آن دیوار حرکت کرد و مانند کسی که به‌دنبال کاری می‌رود بدون آنکه حتی اصحاب خود را با خبر کند به‌طرف مدینه به‌راه افتاد.(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2، ص۱۹0؛ طبری، 1387، ج۲، ص۵۵2) پیامبر به ایشان ده روز مهلت داد تا با اموال منقول خود، جز اسلحه، از مدینه خارج شوند و سالانه برای برداشت محصول خرما بازگردند.(واقدی، 1409، ج۱، ص۳۶۹)

 

8/1. ماجرای قطع درختان نخل بویره

ابن اسحاق، طبری، طبرسی و ابن کثیر نقل کرده‌اند: بنی‌نضیر در قلعه خود تحصن کردند، پس پیامبر دستور داد درختان خرمای آن‌ها را [در بُوَیرَه(طبری، 1387، ج۲: ۵۵2؛ ابن‌کثیر، 1408، ج۴: 88)] قطع کنند و بر آن آتش افکنند. یهودیان فریاد زدند «ای محمد! تو بودی که از فساد نهی می‌کردی»، پس برای چه درختان خرما را قطع می‌کنی و می‌سوزانی؟ (ابن‌هشام، 1375، ج2، ص۱۹1؛ طبری، 1412، ج‏28: 23؛ طبرسی، 1372، ج9: 387)

اللینه: نخله و درخت خرما است و اصل آن از لون است که واو قلب به یاء شده است.(طبرسی، 1372، ج‏9: 385) ارباب تفاسیر در معنى «لینة» اختلاف دارند(طبری، 1412، ج‏28: 22). برخی لینه را همه انواع خرما بدون استثنا می‌دانند و برخی به استثنای عجوه [و برنى‏]‏ و برخی آن را گران‌مایه و کرام النخل دانند و برخی لینه را نوعى از درختان خرما گویند که زرد و لطیف و صاف است و استخوان آن دیده شود. یهودیان این نوع درخت خرما را بیشتر دوست داشتند؛ پس سختشان شد و فریاد زدند: ادعای صلاح دارید اما این کارتان فساد فی الارض است...(رازی، 1408، ج‏19: 108-109).

"لینة" از ماده "لون" به یک نوع عالى از درخت خرما مى‏گویند، و بعضى آن را از ماده "لین" به معنى نرمى به نوعى از درخت خرما تفسیر کرده‏اند که شاخه‏هایى نرم و نزدیک زمین و میوه‏اى نرم و لذیذ دارد.

واقدی می‌گوید: [مسلمانان به دستور پیامبر] لینه (الوان) را بریدند و عجوه را بر ریشه‌هایشان بر جای نهادند و یهودیان از قطع درختان نخل به غیظ آمدند(واقدی، 1409، ج۱، ذکر ما نزل من القرآن فی بنی‌النضیر). طبرسی نیز می‌نویسد: تمام اینها به امر خداست و براى شما جائز است، خدا [حکمت] آن را می‌داند و به شما اذن داده تا به این وسیله‏ دشمنانش را ذلیل و خوار کند. یهودیان وقتى ببینند دشمنشان بر اموالشان حکومت می‌کند، برایشان خفت و خوارى و ذلت است. این دستور خدا براى آن بود که یهودیان فاسق را رسوا و بد نام کند(طبرسی، 1372، ج‏9: 388-389).

اینکه یهودیان از بریدن الوان به غیظ آمدند، نشانه ارزشمند بودن و محبوب بودن درختان نخل لینه است. احتمالا لینه ارزشمند ترین و کریم ترین نوع نخل برای یهودیان در منطقه بویره بوده است که با قطع و به آتش کشیدنشان یهودیان هم به غیظ آمدند و هم با این عملیات روانی خوار شدند و هم رعب در دلشان افتاده و هم با کمترین هزینه و خونریزی ناچار به تسلیم شدند.

پیامبر از عملیات روانی و رسانه‌ای علیه یهود غفلت نمی‌کرد. به طور مثال حسان با هدایت پیامبر کعب بن اشرف و اطرافیانش را هجو می‌نمود.(ر.ک: واقدی، 1409، ج۱: 122) ابن هشام نیز در سیره النبویه شعری را از کعب بن مالک در خصوص اجلای بنی‌نضیر آورده است(ر.ک:ابن‌هشام، 1375، ج2: ۱۹8) که نشان دهنده رسوخ این ماجرا در ادبیات آن روز عرب است. تبدیل این جنگ شناختی به جنگ ترکیبی نیز ابتکار پیامبر با استفاده از وحی بود.

  1. پیروی مسلمانان از فرمان خدا در تقسیم غنایم جنگی

 

2/1. روش تقسیم فیئ به دست آمده از بنی‌نضیر

مسلمانان در این جنگ به مشقت و تکلف نیفتادند، و هزینه جنگ ندادند، حتی سوار اسب و شتر نشدند، مگر پیامبر خدا که بر شتر سوار شد و بدون جنگ و خونریزی قلعه یهود را فتح کرد و یهودیان را از مدینه بیرون راند و اموال آنان را گرفت. جمعى از مسلمین برای تقسیم اموال یهودیان طبق سنت عصر جاهلیت به پیامبر پیشنهاداتی دادند! سپس این آیات نازل شد که صراحتاً گفت: چون جنگى نشده و مسلمانان براى این غنائم زحمتى نکشیده‏اند تمام آن متعلق به پیامبر (رهبر حکومت اسلامى) است و ایشان هرطور صلاح بداند تقسیم مى‏کند. پیامبر این اموال را میان مهاجرین تهى‏دست «مدینه» (که رنجدیده و تحریم شده در مکه و فراری از جنگ بودند) و دو یا سه نفر از نیازمندان انصار، تقسیم نمود.(ر.ک:طبری، 1412، ج‏28: 24؛ ثعلبی، 1422، ج‏9: 272) به گفته ابن عباس این آیات‏ در خصوص اموال کفار روستاهاى بنی‌نضیر و بنی‌قریظه نازل شد که در مدینه و فدک (و خیبر و عرینه و ینبع) بودند و خدا این اموال را براى پیامبرش قرار داد تا آن‌گونه که می‌خواهد حکم کند. و بعضى گویند: آیه اول بیان اموال بنی‌نضیر تنهاست و آیه بعد بیان اموالی است که بدون جنگ و کشتار بدست آمده است.(طبرسی، 1372، ج‏9: 390)

ارباب تواریخ می‌نویسند: رسول خدا با توافق و همراهی انصار این اموال را میان مهاجران تقسیم نمود تا وظیفه حمایت از مهاجران توسط انصار پایان پذیرد(ابن‌هشام، 1375، ج2: 192؛ ابن‌اثیر، 1417، ج۲، ص62؛ حلبی، 1427، ج۲: 365).

 

 

2/2. ایثارگری و محبت انصار نسبت به مهاجرین

روز غزوه بنی‌نضیر پیامبر به انصار فرمود: اگر مایلید اموال و خانه‏هایتان را با مهاجرین تقسیم کنید؛ در عوض در این غنایم با آنان شریک شوید، و اگر نخواستید این غنایم برای مهاجرین باشد. انصار گفتند: اموال و منازلمان را با ایشان‏ تقسیم می‌کنیم و چشم داشتی هم به غنائم نداریم، و مهاجران را مقدم بر خود مى‏داریم. پس آیه «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ» نازل شد.(طبرسی، 1372، ج‏9: 390؛ طبری، 1412، ج‏28: 24) واضح است، این آیه در ماجرای «بنى‏نضیر» نازل شده، اما به دلیل عمومیت مفهوم آیه، ارباب تفاسیر و احادیث مصادیق دیگری را نیز قابل تطبیق می‌دانند.

 

  1. ناکامی یهودیان به خاطر اعتماد بر منافقان

 

1/3. پیشنهاد نصرت و یاری منافقان مدینه به یهود بنی‌نضیر

به گفته قمی، جمعى از منافقان «مدینه»، مانند « عبدالله بن ابی» و یارانش، یهودیان را برای جنگ با پیامبر تحریض کردند و پیشنهاد کردند اگر بجنگید ما نیز همراه شما خواهیم جنگید. یهودیان نیز دژهایشان را محکم کرده و برای جنگ آماده شدند و به پیامبر پیغام جنگ دادند.(قمی، 1363، ج‏2: 359)

مورخان نقل کرده‌اند: عبدالله بن اُبَی، رئیس منافقان مدینه، به یهودیان بنی‌نضیر پیشنهاد یاری داد(ابن‌هشام، 1375، ج2: 190-191) و بنی‌نضیر را از اطاعت پیامبر بازداشت و وعده داد که همراه با هزار نفر از قومش و بنی قُرَیظَه [و قبیله غطفان] از آنان دفاع کند(واقدی، 1409، ج۱، ص۳۶۸؛ طبری، 1387، ج۲: ۵۵4؛ حلبی، 1427، ج۲: 365).

ماجرا از قول ابن اسحاق این‌گونه روایت شده است: عبد الله بن ابی به همراه ودیعه و مالک بن ابی و سوید و داعس نزد بنی‌نضیر رفتند و به آنان گفتند در خانه‌هایشان بمانند و استقامت کنند و دژهاى خود را محکم سازند و از خواسته پیامبر امتناع نمایند و وعده دادند که ما به شما خیانت نمی‌کنیم و شمار را تسلیم پیامبر نمی‌کنیم و اگر پیامبر با شما جنگید، ما در کنار شما با او خواهیم جنگید. اگر هم از مدینه اخراج شدید، ما نیز با شما از مدینه خارج می‌شویم.(طبری، 1412، ج‏28: 24؛ طبری، 1387، ج۲: ۵۵4) همین امر سبب تشویق یهود «بنى‏نضیر» برای مخالفت با پیامبر شد.

یکى از بزرگان «بنى‏نضیر» به نام «سلام» به «حُیَىّ بن اخطب» که‏ سرپرست برنامه‏هاى «بنى‏نضیر» بود، گفت: به حرف «عبداللّه بن ابى» اعتنائى نکن، او مى‏خواهد تو را به جنگ محمد تشویق کند؛ خودش در خانه بنشیند، و شما را تسلیم حوادث نماید. «حیى» گفت: ما چیزى جز دشمنى محمد و پیکار با او نمى‏شناسیم. «سلام» در پاسخ گفت: به خدا سوگند من مى‏بینم، سرانجام ما را از این سرزمین بیرون مى‏کنند، اموال و شرفمان بر باد مى‏رود، کودکانمان اسیر، و جنگاورانمان کشته مى‏شوند.(مکارم، 1385: 444-445)

2/3. وعده دروغ منافقان و عدم نصرت یهودیان

یهودیان در ایام محاصره منتظر وعده‌های منافقین مدینه بودند، اما طبری و یعقوبی می‌نویسند که عبدالله بن اُبَی و منافقان به وعده‌های خود عمل نکردند و یهودیان را تنها گذاشتند و خداوند در دل‏های یهودیان رعب افکند.(طبری، 1387، ج۲: ۵۵4؛ یعقوبی، بی‌تا، ج۲: ۴۹) ابن هشام گوید: یهودیان پس از شش روز از عبدالله بن اُبَی مایوس شدند. بنابراین یهودیان پیشنهاد کردند ما حاضریم از این سرزمین برویم...(ابن‌هشام، 1375، ج2: 190-191)

 

 

3/3. اختلاف درونی در سپاه دشمن

برخی مفسران با توجه به سیاق آیات، ضمیر «هم» را در عبارت «تَحْسَبُهُمْ جَمِیعاً وَ قُلُوبُهُمْ شَتَّى» جمع یهود و منافقان می‌دانند و اختلاف را تفرقه بین یهودیان و منافقان معنا می‌کنند.(طبرسی، 1372، ج‏9: 369) مجاهد منظور از این اختلاف را در تفاوت دین یهود و منافقین می‌داند. اما قتاده اهواء و شهادات و اعمال اهل باطل را مختلف می‌داند و تنها در دشمنی با اهل حق آنان را مجتمع می‌داند(ثعلبی، 1422، ج‏9: 284).

اما دو نقل تاریخی از اختلاف درونی یهودیان گزارش شده است. گزارش اول زمانی است که بنی‌نضیر برای ترور پیامبر توطئه کردند که سنگی را روی ایشان بیاندازند، و سلام بن مشکم با این تصمیم یهودیان مخالفت کرد و آنان را به جنگ احتمالی هشدار و تخویف داد(طبری، 1387، ج۲: ۵۵2). گزارش دوم مربوط به اعتماد و همدستی با عبدالله بن ابی و منافقان مدینه است که باز سلام بن مشکم با حیی بن اخطب مخالفت نمود و او را به اخراج و ذلت و اسارت و قتل تخویف داد(مکارم، 1385: 444-445) و این ماجرا همان مفهوم سخن قتاده است که گفت: «أهل الباطل مختلفة أهواؤهم، مختلفة شهاداتهم مختلفة أعمالهم و هم مجتمعون فی عداوة أهل الحق».(ثعلبی، 1422، ج‏9: 284).

 

4/3. سرنوشت قبیله بنی قینقاع و تبعیت از منافقان مدینه

مجاهد می‌گوید: منظور از عبارت «الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ‏»، مشرکان مکه است و منظور از عبارت «قَرِیباً ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ‏» جنگ بدر است. و ابن عباس می‌گوید: منظور از عبارت «الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ‏»، بنی قینقاع  است و مثال قریظه مانند مثال بنی‌نضیر است که دو سال بین این دو جنگ فاصله بود و منظور از عبارت «ذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ‏» جلاء و نفی بلد است.(ثعلبی، 1422، ج‏9: 284)

این آیه با توجه به عبارت «کمثل الذین من قبلهم» اشاره به سرنوشت قوم دیگری مشابه بنی‌نضیر (یعنی بنی قینقاع(قمی، 1363، ج‏2: 360)) دارد. و از کلمه «قریبا» استفاده می‌شود که زمان وقوع این حادثه تاریخی نزدیک جنگ بنی‌نضیر است. بنابراین مفسران دو جنگ بدر(ابن‌سعد، 1968، ج۲: 12) (واقع در ماه نوزدهم هجری) و بنی قینقاع(ابن‌سعد، 1968، ج۲: 29) (واقع در ماه بیستم هجری) را مثال زده‌اند که هر دو در سال دوم هجری اتفاق افتاده است. اما قرائن تاریخی حکم می‌کند که مراد آیه یهودیان بنی قینقاع هستند، چراکه بنی‌نضیر و بنی قینقاع هر دو یک گناه و اشتباه مشترک انجام دادند و احتمالا آیه اشاره به همین ماجرا دارد. «وَبالَ» به معنی عواقب سوء یک امر است. یهودیان بنی‌نضیر، فریب وعده‌های منافقان را خوردند و فکر نکردند که این منافقان، چندی قبل همین وعده‌ها را به یهودیان بنی قینقاع دادند و وفا نکردند(واقدی، 1409، ج۱، غزوة قینقاع).

عبداللّه بن اُبی، سرکرده منافقان، در این ماجرا نقشی دوگانه داشت؛ از سویی ظاهراً خود یهودیان را به سرکشی و تحصن در حصار تحریک کرده بود و از سوی دیگر، از پیوستن به آنان سرباز زد.

 

5/3. سرگذشت راهبی به نام برصیصا

برخی مفسران این آیات را مربوط به سرگذشت راهبی به نام برصیصا می‌دانند که از عابدان و زاهدان در دوران فترت بود.

در بنی‌اسرائیل، عابدی بود به نام برصیصا که سال‌ها عبادت می‌کرد و مشهور شد و مردم بیماران خود را برای شفا و درمان نزد او می‌آوردند. تا این که روزی زنی از اشراف را نزد او آوردند، شیطان او را وسوسه کرد و او به آن زن تجاوز کرد. سپس او را کشت و در بیابان دفن کرد. برادران زن فهمیدند و مسئله شایع شد و عابد از موقعیت خود سرنگون گشت. حاکم وقت او را احضار و او به گناه خود اقرار کرد و حکم صادر شد که به دار آویخته شود. در این هنگام شیطان نزد او مجسم شد که وسوسه من تو را به این روز انداخت، اگر به من سجده کنی تو را از این هلاکت نجات دهم. برصیصا گفت: چگونه سجده کنم درحالی‌که بالاى چوبه دارم، گفت: من به اشاره هم قبول دارم، پس با ایماء و اشاره سجده کرد و به کلی دین خود را از دست داد و سرانجام نیز کشته شد(طبرسی، 1372، ج9: 397).

ابو اسحاق نیشابوری می‌نویسد: هنگامی که برصیصا کافر شد، شیطان گفت: من از شما بیزارم زیرا من از پروردگار می‌ترسم. خداوند متعال فرمود: عاقبت شیطان و برصیصا این است که در آتش جاودانه باشند و این سزای ستمکاران است.

ابن عباس می‌گوید: خداوند این مثل را برای یهود بنی‌نضیر و منافقان مدینه زد. درواقع پیشنهاد نصرت یهودیان توسط منافقان مدینه، مثال همان وسوسه‌های شیطانی است که یهود بنی‌نضیر از منافقان اطاعت کردند و به امید نصرت منافقان در دژهای خود علیه پیامبر تحصن کردند، اما منافقان آن‌ها را تنها گذاشتند و از یهودیان برائت جستند، مانند شیطان که از برصیصا برائت جست.(ثعلبی، 1422، ج‏9: 286) قمی نیز امثال این آیات را در شان عبدالله بن ابی و بنی‌نضیر می‌داند(قمی، 1363، ج‏2: 360).

هویت مبتنی بر نقش صهیونیسم و انقلاب اسلامی در روابط بین‌الملل

دولت جعلی اسرائیل ماهیت سکولاری دارد، اما در سیاست ورزی‌های خود تناقضی آشکار در مسئله منجی موعود دارد. ریشه درگیری تاریخی مسلمانان و یهودیان همانطور که در پیشینه رویداد تاریخی حشر یهودیان غیربومی مدینه بررسی شد، مربوط به مسئله منجی است تا آنجا که به موضوع اصلی منازعه تمدنی و جهانی اسرائیل و ایران تبدیل شده است. همان‌گونه که مناخم مندل اشنیرسون (مسیح یهودیان و رهبر جنبش «حسیدیسم نوین» و رهبر فرقه‌ی «خاباد لوباویچ») در سال 1990 بنیامبن نتانیاهو را تحریک به تلاش برای ظهور منجی می‏کند.[6] صهیونیست‌ها مبتنی بر نزدیکی عصر ماشیحانی برخلاف قرائت سنتی یهودی از انتظار ظهور، با طرح تئوری «دحیکات هاکتس»[7] یا «بدعت و تعجیل» و مجبورسازی مسیح به ظهور، یهودیان را برای مهاجرت به ارض مقدس جهت تشکیل حکومت و زمینه‌سازی برای ظهور ماشیح سوق داده‌اند. درواقع سبب «دیاسپورا» یا تبعید و آوارگی یهودیان اشتیاق سیری‌ناپذیر آنان برای حکومت بر جهان است. لذا موعودگرایی متغیر مشروعیت‌زای دولت اسرائیل است. دکترین تئودور هرتزل در کتاب «دولت یهود» در سال 1882 تبیین گردید و از سال 1897 کاربرد عملی پیدا کرد. هرتزل شخص سکولاری بود که با پیشنهاد بریتانیا قصد داشت اوگاندا، عراق، کانادا یا آرژانتین را به عنوان وطن و دولت یهودیان معرفی کند، اما مسیحیان صهیونیسم آمریکا با انگیزه مهاجرت یهود به فلسطین و ترس از ورود بی‏رویه یهودیان به آمریکا آنان را به فلسطین به عنوان وطن یهودیان کشاند.(هلال، 1383: 55) یک مبلغ مذهبی امریکایی به نام ویلیام بلاکستون، هرتزل را برای مهاجرت یهودیان به فلسطین تحریک نمود و در سال 1878 کتابی با عنوان «مسیح می‏آید» منتشر ساخت. چکیده کتاب این است که «بازگشت مسیح» تحقق نمی‏یابد مگر با بازگشت یهودیان به سرزمین موعود! هنری کپوت لودچ، رییس کمیسون روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا در سال 1922 در بوستون گفت: من به هیچ وجه نمی‏توانم تصور کنم که فلسطین و قدس زیر سلطه پیروان محمد باشد.(هلال، 1383: 59) با نابودی رژیم پهلوی تعاریف هویتی «خود» و «دیگری» ایران و اسرائیل تغییر یافت که فرجام یکی جامعه آرمانی ابلیس و فرجام دیگری جامعه آرمانی نبی اکرم است. هویت مبتنی بر نقش صهیونیست و انقلاب اسلامی در روابط بین‌الملل براساس تشکیل «حکومت جهانی ماشیح» و «دولت کریمه مهدوی» و ضدیت و مانعیت این دو با هم شکل گرفته است. این درگیری تمدنی و هویتی در حافظه تاریخی ملت‌ها و دولت‌ها تا نابودی یکی از طرفین و فتح سرزمینش ادامه خواهد داشت.

تقریب شاخص‏های الگوی رفتار تمدنی پیامبر با عملکرد انقلاب اسلامی در قضیه فلسطین

لزوم اخراج و مهاجرت معکوس یهودیان غیر بومی یکی از مضامین تاریخی و تمدنی سوره حشر می‏باشد. انقلاب اسلامی با رد پیشنهادهایی مانند دولت اسرائیلی فلسطینی و یا دو کشوری و... راه‏حل دموکراسی و رأی‏گیری از مردم اصیل فلسطین برای ایجاد دولت مرکزی و اخراج صهیونیست‏های غیر بومی فلسطین و بازگشت آنان به کشور خودشان را مطرح کرده است.

فشار حداکثری و محاصره شگرد پیامبر برای از پای درآوردن دشمن یهود است تا آنجا که بنی‏نضیر از مدینه مهاجرت معکوس کردند. انقلاب اسلامی نیز با ایجاد جبهه مقاومت در منطقه و تنگ کردن کمربند مقاومت به اسرائیل عرصه را برای ادامه زیست دولت صهیونیستی غیر ممکن کرده است. همان‌گونه که نتانیاهو در کنگره آمریکا اظهار کرد: پاسداران انقلاب اسلامی در بلندی‏های جولان، شبه نظامیان شیعه در عراق و حوثی‏های یمن با حمایت ایران اسرائیل را تهدید می‏کنند.[8] باز هم شاهد بیم تاریخی یهود از مسلمین هستیم و ایران سه کابوس اول نتانیاهو است. حس ناامنی برای اسرائیل از ناامنی بدتر است و آنان را حتی از ابتدایی‏ترین اهدافشان دور می‏سازد.

قرآن کریم یهودیان را (غیر از عده کمی از آنان) خائن می‏شمارد. مبتنی بر این هویت تاریخی، نتانیاهو به دنیا پیام می‏دهد این جنگ نظامی و نسل‏کشی را ادامه می‏دهیم حتی «اگر لازم باشد، قاطعانه در مقابل جهانیان می‌ایستیم». فرزند نامشروع آمریکا به عنوان مدعی حقوق بشر در جهان، برای عدم تعهد به کنوانسیون‏های حقوق بشر و قوانین جنگ سازمان ملل، جهان را به جنگ فرا می‏خواند.

سنت الهی انشقاق و اختلاف سبب درهم شکسته شدن یهودیان مدینه شد. تغییر دموگرافیک در بین صهیونیست‌های اسرائیل جدی‌ترین چالش رژیم است. اسرائیل جامعه‌ای متشکل از 102 ملت و فرهنگ با 50 زبان مختلف و اقوام و مذاهب مختلف شامل اشکنازی‌های سکولار، اشکنازی‌های مذهبی، یهودیان مذهبی سفاردیم، یهودیان صهیونیست مذهبی، مهاجران یهودی روس، مهاجران یهودی فلاشا و فلسطینی‌های ساکن اراضی اشغالی 4891 می‌باشد که همین گسل‌ها سبب انشقاق و اختلاف داخلی جدی شده است. با وجود گسل‌های شدید فرهنگی، قومی، مذهبی، و شکاف‌های شدید اجتماعی و سیاسی، عملا ایده کوره مذاب در جامعه اسرائیلی شکست خورده و نشانه‌های نابودی رژیم را ظاهر ساخته است تا آنجا که برخی شخصیت‌های اسرائیلی درخصوص فروپاشی اسرائیل صحبت کرده‌اند. صهیونیست‌های راست‌گرا دارای 6 ستون ایدئولوژیک هستند که یکی از این شش ستون «معرفی یهودیان مخالف داخلی به عنوان دشمن مردم، خائن به وطن و هوادار دشمنی» است (Peleg, 2000: 142-143).

همان‌گونه که در سرگذشت یهود بنی‌نضیر نیز آمده و پس از اختلاف و انشقاق درونی، عاقبتِ منافقان برای آنان عبرت شد؛ در شرایط کنونی نیز طبق سنت‌های الهی منافقان عبرتی برای اسرائیل هستند. لذا عادی‌سازی روابط تلاشی مذبوحانه است و سرنگونی رژیم پهلوی به دلیل حمایت از اسرائیل و اسقاط برخی سران عرب به همین دلیل و مغضوب مردم واقع شدن برخی دیگر از حکام کشورهای اسلامی نیز در منطق این سنت الهی معنا می‌شود.

نقدها و پیشنهادها

اگر امت اسلام از الگوی تاریخی و تمدنی پیامبر که محور تکامل عالم است، تبعیت کند؛ خداوند متعال متناسب با شدت تقاضای امت به آنان قدرت تصرف و توسعه فاعلیت می‏بخشد و قطعا گنبد آهنین، تسلیحات هسته‏ای و نظامی و تکنولوژی پیشرفته اسرائیل و آمریکا در مقابل اراده محکم الهی مانند محاسبات، تجهیزات، دژها و استحکامات یهود بنی‏نضیر ناکارآمد و بدون فایده خواهد شد.

سیاست خارجی اسرائیل در قبال ایران براساس «هویت تاریخی» و «هویت مبتنی بر نقش خود و دیگری» تنظیم می‏شود. در دوره نخست‏وزیری اسحاق رابین (1992-1995) او گفت: «تهدید اصلی اسرائیل دیگر از جهان عرب نیست، بلکه از ناحیه ایران است». (David, 2020: 199) نتانیاهو نیز در کنگره آمریکا گفت: «وزیر پارسیان (هامان) 2500 سال پیش قصد نابودی قوم ما را داشت... امروز دوباره ملت ما با خطر نابودی از جانب رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خامنه‏ای روبروست».[9] لذا «ایرانیت» و «اسلامیت» دو متغیر تأثیرگذار سیاست خارجی اسرائیل در قبال ایران است. بنابراین در جنگ شناختی باید این دو متغیر را برجسته نمود.

یک چالش جدی در افکار عمومی «هنگامه جنگ تمام عیار ایران با اسرائیل» است. این تعجیل ناشی از نبود رویکرد تمدنی است. پیامبر به واسطه وحی قرآنی می‏دانست یهودیان برای مقابه با موعود آخرالزمانی به مدینه آمده‏اند اما برای جنگ و مقابله با آنان صبر تمدنی داشت و نهایتاً گمراهان را قاطعانه مجبور به اخراج و کوچ از مدینه نمود. این سنت الهی درخصوص اسرائیل نیز جاری خواهد شد؛ یا با اخراج و یا با جنگ و عذاب/ یا قبل و یا بعد از ظهور منجی موعود.

پیامبر با استفاده از تکنیک‌های جنگ ترکیبی (قتل صبر و هزاران جراحت)؛ مانند قتل رئیس قبیله یهود، محاصره و ایجاد رعب، سوزاندن نخل‌ها، قتل متهاجمان یهود مانند عزوک، ایجاد انشقاق بین رهبران یهود، ایجاد انشقاق بین یهود و منافقان، استفاده از هنر، ادبیات و شعر مقاومت در برابر یهود و... آنان را خوار و زبون و ذلیل نمود و درهم شکست. با توجه به تیپ‌شناسی اسرائیلی‌ها، این رفتار تمدنی برای درهم شکستن اسرائیل نیز کارآمد است.

در ماجرای حشر، انصار با ایثارگری و محبت، مهاجرین رنج‌دیده فراری از جنگ را بر نفس خود مقدم شمردند و به ایشان کمک‌های مالی فراوان کردند که این باید به رفتار تمدنی همه امت اسلام در حق فلسطینیان تبدیل شود.

سیر عادی‌سازی روابط اسرائیل با دول عربی، از پذیرش قطعنامه 242 سازمان ملل توسط یاسر عرفات و برقرای صلح بین اسرائیل با مصر و اردن تا پیشنهاد عربستان برای تشکیل دو دولت، موجودیت فلسطین را به خطر می‌اندازد و نشان از نفاق و همکاری و توافقی با اسرائیل است که «اسرائیل را به عنوان یک بازیگر در خاورمیانه حفظ کند»![10] این اختلاف در امت اسلام سبب ادامه حیات دولت صهیونیستی شده است. اگر تعریف امت اسلام از «غده سرطانی» اسرائیل «شر مطلق» باشد که چنانچه «انگشتش را به بحر محیط بزند نجس می‌شود»؛ آنگاه «اگر اسرائیل و شیطان با هم بجنگند»، و ما مخیر باشیم با یکی از طرفین بمانیم، قطعا «در کنار شیطان می‌ایستیم». به تعبیر امام «اگر مسلمین مجتمع بودند و هر کدام یک سطل آب به اسرائیل می‌ریختند، او را سیل می‌برد». این متغیر سبب نابودی نهایی رژیم غاصب به عنوان رحم منافقان خواهد شد.

تظاهرات شنبه‌های اسرائیل شکلی از شکاف‌های فکری بین مذهبی‌ها و سکولارهای اسرائیل است. جمعیت عرب مسلمان فلسطین نیز از سال 2020 بیشتر از جمعیت اسرائیلی شده است. عمیق نمودن گسل‌های هویتی و تغییرات دموگرافیک زمینه را برای تفوق فلسطینی‌ها در انتخابات و تشکیل دولت مبتنی بر راهکار دموکراسی رهبر معظم انقلاب و مهاجرت معکوس یهودیان مساعد می‌سازد.

نتیجه‌گیری و پیشنهاد‌ها

قرآن دست اول‌ترین منبع تاریخ صدر اسلام برای کسب عبرت‌های تاریخی می‌باشد که نیازمند تفسیر تاریخی و مطالعات بنیادین فلسفه تاریخ اجتماعی اسلام است. دلالت‌های تاریخی سوره حشر در مورد تقابل یهود با پیامبر (به عنوان اسوه قرآن) یک الگوی رفتاری و تمدنی از پیامبر به امت می‌دهد که سه نوع دلالت می‌باشد؛

برخی واژگان مانند «حشر» و «جلاء» دارای دلالت تاریخی هستند.

برخی مضامین متنی آیات نیز دارای گزارش‌های تاریخی است.

استعاره، تشبیه و مثل‌های پایان سوره نیز دارای دلالت‌های تاریخی در خصوص یهود است.

دلالت‌های لفظی مضامین متنی به سه کلان روایت فلسفه تاریخ اجتماعی اشاره دارد؛

«اخراج و ذلت ابدی یهودیان به دلیل مخالفت با خدا و پیامبر»

«پیروی مسلمانان از فرمان خدا در تقسیم غنایم جنگ بنی‌نضیر»

«ناکامی یهودیان به خاطر اعتماد بر منافقان مدینه»

مجموعا 15 گزاره متنی دارای دلالت‌های لفظی بر ماجرای تاریخی حشر و اجلاء یهود بنی‌نضیر می‌باشد.

همگرایی معنادار منابع تفسیری و تاریخی شیعه و اهل سنت جهت تبیین تهدید یهود مهمترین سرمایه امروز امت برای وحدت و برپایی تمدن نوین اسلامی بر محور صهیونیسم ستیزی است.

با توجه به پیشینه رویداد، ریشه نقض پیمان و دشمنی یهود بنی‌نضیر با پیامبر را می‌توان در علت مهاجرت یهودیان به مدینه و عدم ایمان به پیامبر موعود کتاب مقدس جستجو نمود.

بررسی تاریخی سبب نزول سوره نشان می‌دهد که یهود بنی‌نضیر با مشرکان مکه و منافقان مدینه هم پیمان شده بودند.

با توجه به ژرف ساخت فلسفی جامعه شناسی تاریخ و اثرگذاری تطورات تاریخی گذشته بر تحولات آینده بشریت؛ قوانین حاکم بر تحولات و تطورات تاریخی مسلمانان و یهودیان در قضیه اخراج یهودیان غیر بومی از مدینه همان فلسفه تاریخ و قواعد جامعه شناسی تاریخی است که به عنوان تجارب زیسته امت اسلام مایه اعتبار تاریخی و قرآنی و الگوسازی وحدت آفرین برای وقایع امروز امت واحده اسلام در قضیه ازاله یهودیان غیر بومی فلسطین اشغالی می‌باشد که با بیان 10 تقریب به ذهن راهبردها و اختصاصات جنگ ترکیبی و رویارویی تمدنی با یهودیان خائن صهیونیست در الگوی رفتار تمدنی پیامبر(ص) تبیین شد. برنامه انقلاب‌اسلامی با متغیر هویتی زمینه‌سازی برای تشکیل دولت کریمه جهت توسعه فاعلیت امت اسلام همراه با صبر تمدنی، لازمه اخراج و مهاجرت معکوس یهودیان صهیونیست غیر بومی فلسطین و زوال رژیم غاصب اسرائیل با متغیر مشروعیت‌زای منجی‌گرایی برای تشکیل دولت ماشیحانی محسوب می‌شود.

 

قدردانی:

با تشکر از حضرت آیت الله سید مهدی میرباقری که فلسفه تاریخ اجتماعی را در محضر ایشان تلمذ نمودم.

 

 

 

فهرست منابع

ابن اثیر، أبو الحسن علی بن أبی الکرم (1417). الکامل فی التاریخ. بیروت: دار الکتاب العربی.

ابن بابویه شیخ صدوق، محمد بن علی (1385). علل الشرائع. قم: کتاب فروشی داوری‏.

ابن سعد، محمد (1968). الطبقات الکبرى. بیروت: دار صادر.

ابن عاشور، محمد بن طاهر (بی تا). التحریر و التنویر. بیروت: مؤسسه التاریخ‏.

ابن کثیر، أبو الفداء إسماعیل بن عمر (1408). البدایة والنهایة. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

ابن هشام، عبد الملک (1375). السیره النبویه. مصر: شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی و أولاده.

اصفهانی، ابوالفرج، تحقیق سمیر جابر (بی تا). الأغانی. بیروت: دار الفکر.

اکوایران، گفتگوی بن سلمان با فاکس نیوز: از توافق با ایران و اسرائیل تا تغییر وجهه عربستان سعودی، 2023،

https://youtu.be/CYFdlqhL75g?feature=shared

ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم‏ (1422). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن‏. بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏.

حلبی، علی بن إبراهیم بن أحمد (1427). السیره الحلبیه. بیروت: دار الکتب العلمیة.

حموی، شهاب الدین (1995). معجم البلدان. بیروت: دار صادر.

رازى، ابوالفتوح حسین بن على‏ (1408). روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن‏. مشهد: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏.

سرویس جهان مشرق، قول نتانیاهو به خاخام معروف برای زمینه سازی ظهور+فیلم، 3/9/1402، mshrgh.ir/1535973، کدخبر:1535973

شریف رضی، محمد بن حسین (1414). نهج البلاغه. قم: هجرت.

طباطبایى، سید محمد حسین (1417). المیزان فى تفسیر القرآن. قم: جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏.

طبرسى، فضل بن حسن (1372). مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏. ‏ تهران: ناصر خسرو.

طبری، محمد بن جریر (1387). تاریخ الطبری. بیروت: دار التراث.

طبری، محمد بن جریر (1412). جامع البیان فى تفسیر القرآن‏. بیروت: دارالمعرفه.

قرشى بنایى، على اکبر (1412). قاموس قرآن. تهران: دار الکتب الاسلامیة.

قرطبى، محمد بن احمد (1364). الجامع لأحکام القرآن‏. تهران: ناصر خسرو.

قمى، على بن ابراهیم‏ (1363). تفسیر القمی. قم: دار الکتاب.

قوام، عبدالعلی (1384). روابط بین‌الملل؛ نظریه‌ها و رویکردها، تهران: انتشارات سمت.

مراغى، احمد بن مصطفى‏ (بی تا). تفسیر المراغى. بیروت: داراحیاء التراث العربى‏.

مطهری، مرتضی (1358). مجموعه آثار استاد شهید مطهری. تهران: انتشارات صدرا.

مفید، محمدبن محمد (1413). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد. قم: کنگره شیخ مفید.

مکارم شیرازى، ناصر (1385). شأن نزول آیات قرآن‏. قم: مدرسه الامام علی بن ابی طالب.

مولایی نیا، عزت الله، جزایری، مریم (تابستان1402). «نقد دیدگاه تاریخی مفسران در تفسیر عبارت لاول الحشر و ارتباط آن با یهود بنی‌النضیر»، مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، سال7، شماره2، صص123-145

واقدی، محمدبن عمر(1409). کتاب المغازی، بیروت: اعلمی.

ونت، الکساندر (1384). نظریه اجتماعی سیاست بین‌الملل، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران: وزارت امور خارجه.

هلال، رضا (1383)، مسیح یهودی و فرجام جهان، قبس زعفرانی، تهران: هلال.

یعقوبی، احمد بن اسحاق (بی تا). تاریخ الیعقوبی. بیروت: دار صادر.

VOA Farsi، بنیامین نتانیاهو: ایران و داعش به دنبال برپایی یک امپراتوری اسلامی در منطقه هستند، 2015،

https://youtu.be/SIO2HdxMTXg?feature=shared

Haman Hengam، سخنرانی بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا در مورد جشن پوریم، 2018

 https://youtu.be/XynHpkTCaLM?feature=shared

David, Steven R., (2020), Coping with an existential Existential Threat: Israel and Iran under Netanyahu, In Robert O. Freedman (Ed.), Israel under Netanyahu: Domestic Politics and Foreign Policy, (pp. 197-215), USA: Routledge.

Peleg, Ilan, (2000), The Right in Israeli Politics: The Nationalist Ethos in the Jewish Democracy, In Robert O. Freedman (Ed.), Israel’s First Fifty Years, (pp. 141-161), USA: University Press of Florida.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پیوست‌ها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

|||

 

[1]. دانشجوی دکتری، تاریخ اسلام، الهیات و مذاهب اسلامی، تهران، ایران                               Hamed.Habibi@ut.ac.ir

 

 

 

 

 

 

 

[2]. Atomism

[3]. collectivist

[4]. Constructivism

[5]. عواقبی مانند قتل باغی و اسارت زن و فرزندانشان (ابن‌هشام، 1375، ج1: 214؛ ابن‌سعد، 1968، ج‏1: 160-161)؛ گرفتاری و خونریزی (واقدی، 1409، ج‏2: 506).

[6]. Mshrgh.ir/1535973

[7] Dahikat ha-Ketz

[8]. https://youtu.be/SIO2HdxMTXg?feature=shared

[9]. https://youtu.be/XynHpkTCaLM?feature=shared

[10]. https://youtu.be/CYFdlqhL75g?feature=shared

ابن اثیر، أبو الحسن علی بن أبی الکرم (1417). الکامل فی التاریخ. بیروت: دار الکتاب العربی.
ابن بابویه شیخ صدوق، محمد بن علی (1385). علل الشرائع. قم: کتاب فروشی داوری‏.
ابن سعد، محمد (1968). الطبقات الکبرى. بیروت: دار صادر.
ابن عاشور، محمد بن طاهر (بی تا). التحریر و التنویر. بیروت: مؤسسه التاریخ‏.
ابن کثیر، أبو الفداء إسماعیل بن عمر (1408). البدایة والنهایة. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.
ابن هشام، عبد الملک (1375). السیره النبویه. مصر: شرکة مکتبة و مطبعة مصطفى البابی الحلبی و أولاده.
اصفهانی، ابوالفرج، تحقیق سمیر جابر (بی تا). الأغانی. بیروت: دار الفکر.
اکوایران، گفتگوی بن سلمان با فاکس نیوز: از توافق با ایران و اسرائیل تا تغییر وجهه عربستان سعودی، 2023،
https://youtu.be/CYFdlqhL75g?feature=shared
ثعلبى نیشابورى، ابو اسحاق احمد بن ابراهیم‏ (1422). الکشف و البیان عن تفسیر القرآن‏. بیروت: دار إحیاء التراث العربی‏.
حلبی، علی بن إبراهیم بن أحمد (1427). السیره الحلبیه. بیروت: دار الکتب العلمیة.
حموی، شهاب الدین (1995). معجم البلدان. بیروت: دار صادر.
رازى، ابوالفتوح حسین بن على‏ (1408). روض الجنان و روح الجنان فى تفسیرالقرآن‏. مشهد: بنیاد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‏.
سرویس جهان مشرق، قول نتانیاهو به خاخام معروف برای زمینه سازی ظهور+فیلم، 3/9/1402، mshrgh.ir/1535973، کدخبر:1535973
شریف رضی، محمد بن حسین (1414). نهج البلاغه. قم: هجرت.
طباطبایى، سید محمد حسین (1417). المیزان فى تفسیر القرآن. قم: جامعه‏ى مدرسین حوزه علمیه قم‏.
طبرسى، فضل بن حسن (1372). مجمع البیان فى تفسیر القرآن‏. ‏ تهران: ناصر خسرو.
طبری، محمد بن جریر (1387). تاریخ الطبری. بیروت: دار التراث.
طبری، محمد بن جریر (1412). جامع البیان فى تفسیر القرآن‏. بیروت: دارالمعرفه.
قرشى بنایى، على اکبر (1412). قاموس قرآن. تهران: دار الکتب الاسلامیة.
قرطبى، محمد بن احمد (1364). الجامع لأحکام القرآن‏. تهران: ناصر خسرو.
قمى، على بن ابراهیم‏ (1363). تفسیر القمی. قم: دار الکتاب.
قوام، عبدالعلی (1384). روابط بین‌الملل؛ نظریه‌ها و رویکردها، تهران: انتشارات سمت.
مراغى، احمد بن مصطفى‏ (بی تا). تفسیر المراغى. بیروت: داراحیاء التراث العربى‏.
مطهری، مرتضی (1358). مجموعه آثار استاد شهید مطهری. تهران: انتشارات صدرا.
مفید، محمدبن محمد (1413). الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد. قم: کنگره شیخ مفید.
مکارم شیرازى، ناصر (1385). شأن نزول آیات قرآن‏. قم: مدرسه الامام علی بن ابی طالب.
مولایی نیا، عزت الله، جزایری، مریم (تابستان1402). «نقد دیدگاه تاریخی مفسران در تفسیر عبارت لاول الحشر و ارتباط آن با یهود بنی‌النضیر»، مطالعات قرآنی و فرهنگ اسلامی، سال7، شماره2، صص123-145
واقدی، محمدبن عمر(1409). کتاب المغازی، بیروت: اعلمی.
ونت، الکساندر (1384). نظریه اجتماعی سیاست بین‌الملل، ترجمه حمیرا مشیرزاده، تهران: وزارت امور خارجه.
هلال، رضا (1383)، مسیح یهودی و فرجام جهان، قبس زعفرانی، تهران: هلال.
یعقوبی، احمد بن اسحاق (بی تا). تاریخ الیعقوبی. بیروت: دار صادر.
VOA Farsi، بنیامین نتانیاهو: ایران و داعش به دنبال برپایی یک امپراتوری اسلامی در منطقه هستند، 2015،
https://youtu.be/SIO2HdxMTXg?feature=shared
Haman Hengam، سخنرانی بنیامین نتانیاهو در کنگره آمریکا در مورد جشن پوریم، 2018
 https://youtu.be/XynHpkTCaLM?feature=shared
David, Steven R., (2020), Coping with an existential Existential Threat: Israel and Iran under Netanyahu, In Robert O. Freedman (Ed.), Israel under Netanyahu: Domestic Politics and Foreign Policy, (pp. 197-215), USA: Routledge.
Peleg, Ilan, (2000), The Right in Israeli Politics: The Nationalist Ethos in the Jewish Democracy, In Robert O. Freedman (Ed.), Israel’s First Fifty Years, (pp. 141-161), USA: University Press of Florida.