نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری گروه تاریخ، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 دانشیار، گروه مطالعات انقلاب اسلامی، دانشکده فرهنگی و علوم اجتماعی، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران
3 استاد، گروه تاریخ، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
کلیدواژهها
بررسی شخصیت و عملکرد رهبران تمدنساز جهان اسلام
(مطالعه موردی امام هادی رسی، پایهگذار تمدن زیدی در یمن)
محمدجواد نجفی[1] | محمدحسین رجبی دوانی[2] | محمد سپهری[3]
چکیده
حکومت زیدیه یمن طولانیترین دولت مذهبی نهتنها در یمن بلکه در جهان اسلام است. صدور اندیشه انقلابهای زیدی از کوفه و مدینه به صعده و صنعاء و تأسیس و تداوم دولت زیدی در ادوار مختلف تاریخ یمن در سایه مبارزه و هدایت رهبران فداکار منجر به استقرار و بقای تمدنی از جنس اندیشه زیدی در این کشور گردید تا زیدیه با سلسله ائمه زیدی یمن قرنهای طولانی بر یمن حکمرانی نماید. در این میان جایگاه امام هادی رسی به عنوان پایهگذار این نهضت و شخصیت برجسته زیدیان یمن که دارای ابعاد مختلف بوده و همواره از وی به عنوان الگویی برای رهبران این جریان تمدنی در یمن نام برده شده است، دارای اهمیت میباشد. هدف اساسی پژوهش حاضر پاسخ به این سؤال اصلی میباشد که شخصیت و عملکرد امام هادی رسی به عنوان پایهگذار تمدن زیدی در یمن چه بوده است؟
دستاورد این پژوهش که با روش کتابخانهای و اسنادی و شیوه توصیفی- تحلیلی با استفاده از منابع فارسی و عربی به خصوص متون زیدی در تاریخ یمن بهدست آمده است، بیان میدارد که اندیشه سیاسی و اصول کلامی و فقهی امام هادی رسی در جهت اعتلای تمدن اسلامی بوده و وی با داشتن روحیه ظلمستیزی و جهاد با دشمنان، دینمداری و شایستهسالاری، مردمداری و اهتمام به عمران و آبادانی بلاد، ضمن اینکه سیاستمداری متبحر و عالمی اندیشهورز میباشد در عملکرد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی دوران خود نیز رسالت تمدنی خویش را برای نسلهای آینده زیدیه در یمن به خوبی انجام داده است.
کلیدواژهها: یمن، هادی رسی، رهبر زیدی، تمدن زیدی.
مقدمه و بیان مسئله
پس از نفوذ و گسترش سریع اسلام در شبه جزیره عربستان، یمن از اولین بلادی بود که به زیر چتر اسلام آمد. این کشور متمدن با گذشته طولانی در تمدنداری خیلی زود اسلام را جایگزین سنتهای خود نمود، با پذیرش اسلام در این کشور بزررگ عربی، کار به اینجا ختم نمیشود و در روزگار سدههای اول اسلام، مکتبی نو به صورت هدفمند پایهریزی میشود که ثمره آن منجر به تأسیس حکومت زیدی در یمن میگردد. مکتبی که در مقابل شیعه عثمانی یا اموی مطرح و ادامهرو مکتب علوی بوده و با این تفاوت که با قیام به سیف، تقیه و مصلت جریان شیعی ائمهاثنیعشریه(علیهمالسلام) را در آن زمان با شکستهای پیدرپی بر نمیتازد و با هزینههای زیاد و حتی با انزواهای تاریخی دست از مبارزه مسلحانه علیه ظلم برنمیدارد. جایگاه خود را در پهنه اسلام برمیگزیند و خود را در یمن ماندگار میکند این حکومت با فراز و فرود بسیار عمدتاً در خاندان هادی الیالحق(پایهگذار دولت زیدی در یمن) ادامه یافت و نزدیک به شصت امام زیدی در یمن را شامل میگردد. این سلسله امامت و به دیگر سخن حکومت زیدیان یمن تا کودتای 1382 ق عبدالرحمن الآریانی یا انقلاب 1962 که باید گفت بزرگترین سلسله حکومتی از جنس مذهبی در اسلام میباشد در قرن معاصر ادامه داشت و همواره نمود تمدنی داشت تا اینکه پس از متحمل شدن انزوای چند ده ساله مجددا در دهه اخیر با انقلاب حوثیان یمن احیاء و ادامه پیدا نمود. بی شک پرداختن به ابعاد مختلف شخصیتی و حکم رانی یحییبنحسین ملقب به امام هادی الیالحق (مؤسس و پایهگذار تمدن زیدی در یمن) به عنوان رهبری که همواره الگوی حکمرانی و تمدنی در یمن بوده است از نکات مهم در حوزه تحقیقات تمدنی جهان اسلام میباشد. وی در سال 288 قمری، در حجاز قیام کرد و زیدیان دور او گرد آمدند. در همین سال با همکاری قبایل یمنی وارد صنعا شد. در جایگاه امام زیدی به نامش خطبه خواندند. اگرچه او درگیریهایی با قبایل یمن داشت اما در نهایت زمام امور آنجا را به دست گرفت (محرمی، 150:1396). یحییبنحسین سرانجام در سال 298 هجری قمری در اثر مسمومیت از دنیا رفت. از وی به عنوان یکی از بزرگترین شخصیتهای زیدی یاد شده و از لحاظ علم و دانش نیز جایگاه ممتازی داشته است، از اینرو، مذهب زیدی در یمن به نام وی معروف شده و هادویه خوانده میشود (ربانی گلپایگانی، 1377: 144). هدف این پژوهش پرداختن به ابعاد شخصیتی و عملکردی وی و پاسخ به این سؤال میباشد که شخصیت و عملکرد امام هادی رسی به عنوان پایهگذار تمدن زیدی در یمن چه بوده است؟چرا که سیره اخلاقی و رفتاری وی همواره خطی مشی و الگوی رهبران و والیان بعدی یمن بوده است و جایگاه وی در حیات تمدن زیدی در یمن بینظیر میباشد.
مبانی نظری و روش
مؤلفههای تمدنی بسیارند و دایره مطالعه این مقاله نیز اندک میباشد، اما بدیهی است که در زمره ارکان تمدنی؛ حاکمیت سیاسی، فعالیتهای اقتصادی، خلاقیتهای هنری، تکاپوهای علمی، دین و اخلاق سهم مهمی را در نمایان ساختن مظاهر تمدنی بر عهده دارند(جان احمدی، 1396: 49-24). اگر این را بپذیریم که تمدن اساساً پدیدهای تاریخی است که در مرحلهای از تاریخ حیات بشری ظهور کرده و در گذر زمان تحول یافته است (معینی، 1380: 69). نقش انسانهای نخبه و فعال در جوامع بشری برای ظهور و رهبری این پدیده تحت عنوان "رهبران تمدن ساز" نمود عینی پیدا میکند. چنانچه که امام هادی رسی در یمن یک رهبر تمدن ساز به شمار میآید. این پژوهش با روش کتابخانهای و اسنادی و شیوه توصیفی– تحلیلی با استفاده از منابع فارسی و عربی به خصوص منابع و متون دست اول زیدی در تاریخ یمن به بررسی مسئله مذکور میپردازد.
پیشینۀ پژوهش
در سالهای اخیر تحقیقات متنوعی در خصوص زیدیه انجام شده است، نظیر کتاب پویش و رویش تعاملی زیدیه نخستین؛ اثر روحاله توحیدینیا، اما در خصوص نقش و جایگاه رهبران زیدی با اثر جامعی مواجه نیستیم. همچنین با توجه به تحولات چند سال اخیر یمن نیز با فراوانی پژوهشی نسبتاً خوبی در حوزه یمن مواجهیم که بیشتر به مباحث دهههای اخیر یمن پرداخته شده و خلاء پژوهشی در حوزه تاریخ و تمدن یمن اسلامی را عینیتر مینماید. در این میان حسن خضیری با عنوان دولت زیدیه در یمن(280-289 هـ قمری) به بازسازی فضای ظهور زیدیه در بدو تأسیس در یمن پرداخته است، سید علی موسوینژاد در مقالهای با عنوان پیدایش و تطور دولت زیدیه در یمن، ابعاد ظهور و تأسیس دولت زیدی و تطور آن را بیان میدارد، سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی در مقاله عوامل تأثیرگذار بر قدرت الهادی الی الحق در چند خط به خصوصیات اخلاقی الهادی اشاره کردهاند، همچنین در عناوین پایان نامه و رسالهها نیز با عنوان الهادی الی الحق و یحیی بن حسین رسی کاوش گردید، که همه به این اشاره دارند که تحقیقی به وضوح، شخصیت و عملکرد امام هادی الی الحق، بنیان گذار و رهبر تمدن ساز زیدی یمن را بررسی نکرده است، از این رو این پژوهش با استفاده از منابع تاریخی شخصیت و عملکرد وی را بررسی مینماید.
یافتههای پژوهش
امام هادیرسی
یحیی بن حسین رسی، معروف به هادی الی الحق در سال 245 متولد شد و در سال 280 هجری دعوت خود را علنی نمود و در سال 298 در صنعاء درگذشت (واسعی یمانی، 1346 ق: 281). یحییبنحسین که فقیه، متکلم، محدث، ادیب و شاعری برجسته بود، پیش از آمدن به یمن رهسپار طبرستان شد که در آن روزگار تحت فرمانروایی علویان طبرستان بود و محمد بن زید علوی بر آن فرمان میراند. با ورود یحیی به آمل شمار زیادی از شیعیان زیدی بر گرد او جمع شدند که این امر سبب نگرانی محمد بن زید و وادار کردن او به ترک طبرستان شد(محلی، 1423: ج 2، 14-13). یحیی بن حسین شخصا تمایل داشت که مرکز نهضت خود ضد عباسیان را طبرستان قرار دهد و بر مردم امامت و حکومت کند، اما به علت حکمرانی محمد بن زید بر طبرستان و نیز پایگاه مردمی قوی او در آن مکان، هادی الی الحق در این راه توفیقی پبدا نکرد، هرچند بر اساس برخی منابع توانست با شیعیان جد خود یعنی قاسم رسی در آنجا دیدار و برخی از آنان را به صورت مخفیانه جذب حرکت خود نماید. این افراد در زمان قیام وی از طبرستان ایران به یمن مهاجرت نمودند و ضمن حمایت و پشتیبانی از انقلاب وی در میدانهای نبرد نیز از باوفاترین جنگجویان وی بودند (خضیری، 1385 ق: 28گرچ). یحیی به سال 280 ق به یمن آمد. یمنیان در آغاز از یحیی استقبال شایانی کردند، اما بعدها آنچنان که باید از او اطاعت نکردند تا اینکه یحیی به حجاز بازگشت (محلی، 1423: ج 2، 19). گرچه در این سفر حرکت جدی نظامی و یا تبلیغی توسط وی برای اعلام قیام صورت نگرفت، اما میتوان گفت سفر او به سرزمین یمن در مرحله اول، به منزله ارزیابی و آگاهی از اوضاع یمن و دیدار با یاران با اخلاص در یمن بود (چلونگر و شاهمرادی، 1395: 297). مدت زیادی از بازگشت یحیى از یمن نگذشته بود که اختلافات و آشوبهای داخلی در یمن، به خصوص درمیان قبایل داخلی بالا گرفت و آنچنان که گفتهاند: «مردم یمن را مصائب فراگرفت» (عباسی العلوی، 1981 م: 37). در میان از قبایل صعده و اطراف آن به نامهای سعد و ربیعه -که در میان اکیلیان خود از قبایل بزرگ صعده حساب میشدند- (همدانى، 1410 هـ : ۲۲۴). و فطیمیان که با سقوط بنى حرب و بنى حارث بن سعد در زمان ابراهیم بن موسى علوى و روزگار خلیفه مأمون عباسى به ریاست بنى سعد رسیده بودند (همدانى، 1408 ق: ج 1، 327-326). تنشها بالا گرفت و به جنگ رسید. عدهای این بحران جدید بهوجود آمده را به سبب ناراحتی یحیی و سیادت وی ربط دادند و از سر خوف و پشیمانی به یحیى نامه نوشتند و از وى خواستند تا در یمن به نزد آنان بازگردد و قول یاری وی را دادند (حسنی، 1422 ق: 112-111). اما یحیی در ابتدا قبول ننمود، چنانچه نامههاى پیاپی این قبایل در اواخر سال ۲۸۳ ق/ ۸۹۷ م و توسل به پدر و عموهاى یحیی جهت راضی نمودن وی برای بازگشت به یمن و تعهد و قسم یاری تا پای جان و سفر هیئت نمایندگان قبایل بنى فطیمه از خولان صعده نزد یحیى بن حسین در حجاز و دعوت مسرانه آنان از وی موجب شد تا نظر یحیی بازگردد و برای قیام راهی یمن گردد (خضیری، 1385ق: 39). حال که یحیی شرایط را برای گسترش دعوت زیدی مناسب دید، برای بار دوم رهسپار یمن شد و تمام توان خود را در این زمینه به کار بست تا اینکه در سال 290 ق بسیاری از یمنیان به عنوان (الهادی الی الحق) با وی بیعت کردند و بدینترتیب او به عنوان نخستین امام زیدی یمن، پا به عرصه تاریخ نهاد (چلونگر و شاهمرادی، 1395: 300). اقدامات او برای حل فقر و مشکلات معیشتی مردم، خیلی سریع مورد استقبال مردم و ایجاد پایگاه قوی مردمی گردید. بیعت مردم یمن به محوریت صعده با الهادی الی الحق به عنوان امام جریان زیدی و حاکم حکومت اسلامی؛ سبب رویشی جدید در ابعاد سیاسی و اعتقادی برای یمنیان گردید، تا جایی که جنگهای طولانی مدت داخلی پایان یافت و صلح پایدار در زیر بیرق او برپا گردید. کاری که به نظر هرگز آل یعفر، دولت مقتدر صنعا و معاصر با زیدیان آن روز، موفق به انجام آن نشده بود(عباسیالعلوی، 1981 م: 41). او با گرفتن بیعت از مردم، صعده را مرکز حکومت خود قرار داد و مذهب زیدی را به یمن منتقل کرد (خضیری، 1380: 37). الهادى در ابتدای رسیدن به صعده در دعوتی عمومی و نیز مکتوب، یمنیان را به احیای امر به معروف و نهى از منکر و قیام با امامان اهلبیت از فرزندان حسن و حسین(علیهالسلام) دعوت نمود و اصول قیام و پشتوانه دینی و اعتقادی حرکت خود را برای آنان تبیین نمود (حسنی، بیتا: 9). وی پس از برقرای امنیت در شهر صعده بلافاصله متوجه تأمین امنیت و الحاق سرزمینهای همجوار و مسیرهای مواصلاتی به محدوه حکمرانی خود گردید (عباسی العلوی، 1981 م: 65). وی همچنین بعد از سیطره بر نواحى شمالى یمن، متوجه مناطق جنوبى گردید و با الحاق این مناطق به حوزه مرکزی خود توانست نفوذ و حضورخود در آن مناطق را تثبیت نماید (همان: ۹۲). وی تا سال 298 به محوریت صعده در یمن فرمان راند (خضیری، 1380: 95). هادی پس از پیروزی در نبرد با علی بن فضل قرمطی به صعده برگشت و بنابر روایتی در روز جمعه یازدهم ذی الحجه 298 هجری قمری با سم در صعده مسموم شد و در همان مکان به خاک سپرده شد که از آن زمان تا به امروز زیارت گاه یمنیهاست و مطالب عجیبی در خصوص بارگاه او نظیر معطر بودن همیشگی مزار او و تابیدن نور ماه بر مزار او در برخی از شبهای سال نقل شده است و همواره این مکان مورد توجه زیدیه یمن بوده است (واسعی یمانی، 1346 ق: 23).
در منابع در پاسخگویی به این پرسش که نخستین تعاملات زیدیه و معتزله در چه مناطق، با چه رویکرد و در چه ابعاد و موضوعاتی بودهاند، اطلاعات دقیقی به دست نمیدهند، اما این روابط از قرن سوم هجری به روشنی در برخی مکتوبات و گفتگوهای علمای زیدی، یا معتزلی بازتاب یافته اند. بررسیها نشان می دهند اندیشههای قاسم رسی، در کرسیها و جلساتی شکل گرفتند که در اواخر قرن دوم با حضور استادان و برجستگان مکتب معتزله تشکیل میشدند. همین امر سبب شد تا برخی اعتقادات معتزله به صراحت در آثار وی قابل مشاهده باشند وگاه از او به عنوان نخستین فرد یاد شود که با قبول و ترویج برخی اندیشههای اعتزالی، زمینه پذیرش اعتقادات معتزله را به صراحت و مستقیم برای زیدی مذهبان پدید آورد. رویکردی که در عصر هادی الی الحق شدت گرفت که او نیز تحت تأثیر استاد معتزلی خویش ابوالقاسم کعبی بلخی (متوفی 319 ق) بود. بر پایه برخی شواهد، روابط وی با معتزله و نزدیکی باورهای وی با آنان تا جایی بود که گاه جلسات درسی او با حضور علما و بزرگان معتزله از مصر و عراق و حجاز تشکیل میشدند (توحیدینیا، 1399: 186). فرقه زیدیه از نظر سیاسی و مذهبی به جناب زید فرزند امام زینالعابدین(علیهالسلام) منسوب میباشد که در اواخر دولت اموی وارد صحنه سیاست گردید(شامی، 1367: 244). زیدیها بر خلاف امامیه، نص را لازم نمیدانند بلکه معتقدند که هرکس که در برابر ستمگریها قیام کند باید همراه او قیام کرد(ابنقتیبه: 1339: 662) آنها معتقدند که امامت باید در میان فرزندان حضرت فاطمه(سلامالهعلیها) باشد و میگویند هر فاطمی که شمشیر بکشد و مردم را به سوی خود دعوت کند، اطاعت او همچون اطاعت حضرت علی بر آنها واجب است (اشعری قمی، 1361: 70). مهمتر از قیام زید، اندیشه چارچاب یافته قیام بود که به عنوان سنگ بنای اندیشه زیدیان، سبب توجه و پرداختن بیشتر بازماندگان قیام به شخصیت و آرای زیدبنعلی شد. این فکر در کسانی– چون امام هادی رسی- که بعدها به عنوان رهبران فرقه زیدیه معرفی شدند، چنان تأثیرگذار بود که گاه هویت اصلی باور آنان را تشکیل میداد (توحیدینیا، 1399: 99). از ویژگیهای اصلی امام در دیدگاه زیدیهای یمن، قیام مسلحانه و آشکار برضد حاکم طاغی و دستگاه ظلم است. به اعتقاد زیدیه تنها امامت سه امام یعنی امامان علی، حسن و حسین(علیهمالسلام) از سوی پیامبر(صلواتاله علیه) تعیین و ابلاغ شده بود و بعد از ایشان امامت از آن فردی از فرزندان حضرت فاطمه(سلامالهعلیها) است که به جهاد علنی و قیام علیه ستمگران بپردازد. بر اساس این عقیده، امامت سایر امامان شیعه که به قیام علنی نپرداختند، مورد قبول زیدیان نیست و در عوض افرادی از نسل حضرت فاطمه(سلامالهعلیها) که قیام کردند، امامان زیدی بهشمار میروند مانند زیدبنعلی، یحیی بن زید، محمدبنعبداللهبنحسن (نفس زکیه) و ابراهیم بن عبدالله (برنجکار،1390: 88). از دیگر شرایط امام این است که عالم، زاهد، شجاع و سخی باشد. در نگاه زیدیه، عصمت شرط امامت نیست. آنها به اصل مهدویت معتقدند اما انطباق آن در امام دوازدهم شیعیان را نمیپذیرند (سلطانی،292:1390). آنان امر به معروف و نهی از منکر را واجب میدانند. ائمه زیدیه در راستای احیای این اصل علیه دستگاه ظلم قیام کرده و کشته میشدند (مشکور، 1375: 80).
آثار کلامی و فقهی او برگرفته از آراء فکری خود که تحت تربیت پدرش امام قاسم رسی که خود از مبلغین بزرگ شیعه زیدی در آن زمان بود شکل گرفته بود. اندیشه علمی و نوع جهانبینی یحیی از نظر وی ریشه در درک افعال و الطاف الهی بر اساس دین اسلام دارد. اعتقاد او مبنی بر اینکه آثار و افعال خداوند را مخلوقات وی به ظهور میرسانند، خیلی سریع در بین هواداران و پیروانش مورد استقبال بود. از بعد کلامی هادى الى الحق، خداوند بسیار عادل تر از این میباشد که بخواهد کفر و ستم و ظلم را بیافریند. خداوند متعال دستور به بندگی خود و اطاعت و دوری از گناه داده است و خود نمیآید سبب خلق کفر برای بندگانش گردد. امام هادی الحق معتقد بود که خداوند متعال هر عمل واندیشه و حرکت زشت و مکنکر از بندگانش را نمیپسندد. براساس نظر وی، حضرت على(علیهالسلام) با فضیلتترین اصحاب پیامبر(صلواتالهعلیه) و شایستهترین فرد برای جانشینی ایشان بوده است. اعتقاد به حقانیت و امامت امام حسن مجتبی(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) و وجوب اطاعت از آن دو و نیز پذیرش امامت اولاد حسنین و جواز تداوم امامت با اصول تعریفی زیدیه، نشان از تداوم پذیرش اعتقاد امامت دارد. بر همین اساس به تبع پذیرش امامت فرزندان امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) و هریک از آنان که عالم به کتاب خدا و سنت پیامبر، زاهد و متقى، مجاهد فى سبیل الله و قائم به سیف باشد، نظریه امامت زیدیه را تقویت کرده است. از منظر غکری امام هادى امامت اما زیدی تنها با بیعت و انتخاب مردم به دست نمیآیدیدآ، بلکه فضایل اخلاقی و شایستگیهای برجستهای است که خدای متعال، در نسل پیامبر(ص) از فرزندان حضرت زهرا(سلامالهعلیها) قرار داده است؛ بر این اساس تنها اگر فردى از فرزندان امام حسن(علیهالسلام) و امام حسین(علیهالسلام) قیام نمود و داراى همه شرایط امامت بود، بر مسلمانان واجب است که بیعت او را بپذیرند و با وی پیمان یاری ببندند(القلقشندی، بیتا: ج 5، 39). روند تعاملات با معتزله در زیدیه چنان دنبال شد که اعتزال، در اندیشه مهمترین رهبران زیدیه، چون ابومحمد قاسم بن ابراهیم معروف به رسی (متوفی 246 ق)-که پیشتر اشاره گردید- وارد شد و هرچند با رعایت احتیاط از جانب او، برخی معتقدات وی را تشکیل داد. اهمیت ظهور گرایش به زیدیه در آثار قاسم رسی از این جهت است که وی برای نخستین بار پس از حدود یک قرن به سازماندهی و ارائه منسجم اندیشه زیدیان پرداخت. البته این روند هم زبانی با معتزله در برخی مبانی و باورهای بنیادین در دوره ابوالحسن یحیی بن حسین (هادی الی الحق) روندی رو به رشد گرفت، تا جایی که بعدها در برخی مناطق، مهمترین کتابهای درسی آنان، آثار قاضی عبدالجبار معتزلی (415ق) بود. باید اشاره کرد که حتی اصول فقه زیدیه نیز بعدها- به رغم انکه بر اجماع اهل بیت(علیهمالسلام) در مقابل عامه و معتزله اصرار داشتند- تا حد بسیاری مبتنی بر آرای معتزله بسط یافت(توحیدی نیا، 1399: 167-168). علت نزدیکی الهادی به حنفیان به عملگرایی زیدیه بر میگردد (سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398).
در کتاب سیره امام هادی به تصریح اشاره شده است که هادی در ابتدای نهضت و حکومت خود وعدهها و اصولی را به یاران خود و مردم اعلام کرد و تا پایان دوران حکمرانی خود نیز بر انجام آنان اصرار میورزید: اول اینکه هنگام نبرد با دشمن پیشاپیش آنان باشد، دوم: تنها بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر(صلواتالهعلیه) حکم کند نه سنت شیخین، سوم: پیروانش را بر خود مقدم دارد و بر آنان برترىجویى و نخوت نداشته باشد و در آخر آنکه آنان را در مقررى بر خود مقدم دارد و در مقابل اینکه مردم و یارانش در برپایی حکومت حق و مبتنی بر قرآن وی را تا پای جان یاری نمایندب (عباسی العلوی، 1981 م: 49-48). همچنین در کنار فضائل علمی هادی اشتهارش به زهد و ورع و صدور کرامات نیزحائز اهمیت است. منابع شخصیت وی را مهربان و بی تکلف و قوی الجثه ترسیم کردهاند (ابن فند، 2002 م: ج2، 573). شراب از مهمترین بخشهای اقتصادی یمن یعنی کشاورزی به دست میآمد و ظاهراً مصرف آن جزئی از فرهنگ عامیانه بود. امام هادی با شرب خمر که از مسائل شایع جامعه آن روز یمن بود به شدت مقابله کرد و کسی را که شرب خمر میکرد، هشتاد ضربه شلاق میزد (سلطانی، 1393: 67). وی بر حضور کارگزاران حکومتی در بین مردم و حضور آنان در مساجد برای اقامه نماز جماعت تأکید داشت. وی خود قضاوت مىکرد، در بازارها و راهها قدم مىزد تا از احوال مردم آگاهى یابد. دیوار کج را دستور بازسازى مىداد، وی منشورى بر اساس اعتقادات فقهی و کلامیش براى والیان خود نوشت و در آن وظایف آنان را برشمرده بود (عباسی العلوی، 1981 م: 46-44). همچنین وى آداب واجب قضا را براى قاضیان گوشزد کرد که میان دو طرف دعوا مساوات را رعایت کنند و اگر دو طرف دعوا برابر بودند از ضعیف آغاز کند (عباسی العلوی، 1981 م: 126).
یحییبنحسین در سال 280 ق در شرایطی به یمن آمد و قیام خود را آغاز نمود که این کشور دچار مشکلات فراوان سیاسی، اقتصادی ، معیشتی و آبادانی یا به تعبیر امروزی مشکلات زیرساختی و شهری بود. هسته اولیه یاران وی که او در این هجرت از حجاز یاری مینمودند حدود پنجاه نفر ذکر شده است. وی با بهرهگیری از موقعیت جغرافیایی یمن و دوری آن از بغداد، مرکز خلافت عباسی و استفاده از زمینههای فرهنگی– اجتماعی مناسب که عمدتاً از نارضایتیها نسبت به قدرت حاکمه و والیان عباسی و علاقه یمنیان در گرایش به تشیع نشئت میگرفت، توانست به نفوذی مثبت در میان تودههای اجتماعی و قبایل یمنی دست پیدا نماید. گرچه این حکومت تازه تأسیس در ادامه فرآیند تثبیت بنیانهای حکومتی خود با مشکلاتی همچون فقر و قحطی در یمن، بافت قبیلهای، حضور بازماندگان والیان عباسی و ظهور قرامطه روبهرو شد، اما این جنبش بر خلاف سایر قیامهای زیدی، تنها جنبش فکریای شد که توانست به دلایل متعدد و با فراز و فرود بسیار تا عصر حاضر تداوم یابد (یزدانی و جان احمدی: 1391). نخستین دستاورد سیاسی دولت زیدی در یمن پایان جنگها و اختلافات قبیلهای و محلی و تثبیت مرکزیت حکومت زیدی در صعده بود (پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390: 183). از اقدامات بسیار مهم در امور کشورداری و نقاط قوت او در مدیرت بحران، سیطره سریع وی بر پایتخت قدیمی حکومت تبابعه یعنی صنعاء و گسترش سرزمینهاى حکومت نوپاى خود علیرغم مشکلات مختلفی نظیر: تمرّد و شورش برخى از رهبران قبایل بود(خضیری، 1380: 57). حضور فعال قبایل یمنی، در جهادهای یحیی امام هادی در بحرین و نجران وهجر مؤید پذیرش اقتدار معنوی اوست (عباسی العلوی، 1981: 47-43).
هادی رسی اساس انتصابات خود را بر معیار شایستگیهای اخلاقی و اعتقادی قرار میداد و این روند برگرفته از اعتقادات و صلاحیتهای دینی تقریباً در ادوار مختلف ائمه این دوره حکومتی زیدیه در یمن حفظ گردیده شد تا جایی که امام حسین بن قاسم بن علی عیانی ملقب المهدی بالله در سال 402 ق برادر تنی اش جعفر را که امیر صنعاء بود به دلیل بیکفایتی و عدم تطبیق بر ارزشهای دینی با هزینه سنگین که به رویارویی با او کشیده شد، عزل نمود (الیمانی، 1988: 65). یحیی بن حسین پیش از سپردن مسئولیت به کارگزارانش از آنان سوگند میگرفت که از جایگاه خود سوء استفاده نکنند و به مردم صادقانه و بدون طلبیدن اجر و قبول کردن هر نوع هدیهای خدمت کنند. وی مطلقا اجازه تسخیر خانه و املاک شهری برای سکونت آنان را نیز نمیداد و میگفت از حقوق مقرر خود بایستی اجاره کنند (عباسی العلوی، 1981 م:۴۴). وی اصرار داشت که کارگزارانش علاوه بر مدیریت صحیح در حوزه مسئولیت خود، به رشد و ارتقای معنوی مردم و یاران خویش نیز توجه و اهتمام ورزند و در پیاده سازی احکام و شریعت دینی کوشش نمایند(حسنى، 1422: 113) برخی از اسناد مکتوب و نامههای یحیی به کارگزارانش در دوران حکمرانی وی، سندی گویا از رویکرد وی در توجه به شایستگیها و ارزشهای اسلامی در عین بینش اجتهادی وی دارد (عباسی العلوی، 1981 م:46).
تعامل با ادیان و مذاهب پیرامونی نظیر یهودیان و مسیحیان نجران از سیاستها و اصول حکمرانی یحیی بن حسین بود. چرا که مناسبات میان حکومت و اقلیت های دینی و مذهبی و ایجاد همگرایی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، از رقابتها و تنازعات میکاست و نیز به رسمیت شناخت اختلاف و تنوع عقیده، اختلافهای فرهنگی و مذهبی را رفع کرده و موجب وحدت و همگرایی میشد. الهادی برای توسعه و بهبود روابط بین ادیان یهود و نصارا (مسیحیت) و بهرهگیری از این فرصت جهت ایجاد صلح و امنیت همراه با همزیستی مسالمتآمیز، احکام و ضوابط خاصی را در قالب دستورات شرعی صادر کرد و همه پیروان خود را به حسن معاشرت و رفتار انسان دوستانه فراخواند(سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398). هادى با مسیحیان نجران و دیگر اهل کتاب، پیمان اهل ذمه میبست (زباره، بی تا: 13). که این پیمانها شامل پیمانهای اقتصادی نظیر اینکه اهل ذمه بایستی مقدار یک نهم از محصولات کشاورزی زمینهایی که از مسلمانان خریده بودند را، هر سال میپرداختند (عباسی العلوی، 1981 م: 78-73). هدف هادى از این کار این بود که بىآنکه حقوق اهل ذمه را پایمال کند، زمینهاى مسلمانان به دست آنان نیافتد (عباسی العلوی، 1981 م: 182). در کنار بستن قراردادهای اقتصادی و ارتباطات اجتماعی با پیروان ادیان مختلف، هادی نسبت به هدایت و تشویق آنها به دین اسلام بیتفاوت نبود به نحوی که هادى، داعیان خود را به نجران میفرستاد و آنان را به تقواى الهى و امربهمعروف و نهى از منکر دستور میداد (همان: ۷۰). در صورتی که امام هادی در مبارزه فکری با مبانی مذهب اسماعیلیه، مسامحه نکرد و در برابر دیدگاه اسماعیلیان در خصوص ظاهر و باطن و نیز باورهایی که با مذهب زیدی تعارض داشت به مقابله برخاست (سلطانی، 1393: 79). علامه عبدالواسع بن یحیی واسعی یمانی در کتاب تاریخ الیمن فرجه الهموم و الحزن فی حوادث و تاریخ الیمن، علت مبارزه امام هادی با قرامطه را در این می داند که آنها رهبر خود علی بن فضل را رسول الله(ص) میدانستند و شراب و برخی از محرمات نظیر ازدواج با محارم را حلال کرده بودند و در نگاه امام هادی از دین کاملا مرتدد شده بودند (واسعی یمانی، 1346 ق: 23). مبارزه با قرامطه پس از هادی نه تنها رها نشد بله توسط فرزندان وی ادامه پیدا نمود (مادیلونگ، 1990 م: 64-48). همچنین مناسبات مذهبی زیدی نیز از زمان هادی و سپس ائمه پس از او با سایر ائمه زیدی دیگر بلاد تداوم داشت و هیچگونه در تضاد نبود به نحوی که ناصر اطروش (امام زیدیه طبرستان) و هادی الی الحق یکدیگر را در خصوص احیای مذهب زیدی قویا حمایت میکردند (قریشی، 1386: 114).
مناسبات میان زیدیان ایران و زیدیان یمن در مرحله اول با مهاجرت داوطلبانه طبریها برای حمایت نظامی از یحیی هادی آغاز شود. اما با استقرار دولت زیدی در یمن، دامنه آن به مناسبات فرهنگی عمیق میان طرفین گسترش یافت. بخشی از زیدیه طبرستان که به قاسمیه(طرفداران و پیروان مذهب قاسم بن ابراهیم) شهرت داشتند، هویت مستقل خود را حفظ کردند و حتی از لحاظ سیاسی رهبری و امامت را در فرزندان و نوادگان قاسم جستجو میکردند و معتقد بودند که امامت زیدی بایستی در نسل قاسم باشد و به همین دلیل امامت هادی یحیی بن الحسین مؤسس امامت زیدی یمن و دو فرزندش محمد مرتضی و احمد ناصر را به عنوان امامان خویش پذیرفتند و به رسمیت شناختند (قریشی، 1386: 126). اما در این میان حکومت زیدی یحیی و فرزندانش هیچگاه از سوی خلافت عباسی پذیرفته نشد و حکومت عباسی که به دلیل مشکلات داخلی توانایی سرکوب حکومت جدید زیدی در یمن را نداشت، تنها اقدام به تحریک قبایل مخالف هادی و ایجاد نا امنی در حوزه حکومت وی مینمود (خضیری، 1385م: 65). الهادی با تأسی از قرآن و روش حکومتداری پیامبر(ص) تا جایی که میتوانست از رودررویی نظامی و تنش مستقیم و نیز آغاز جنگ اجتناب مینمود و مکاتبه و گفتگو را تا رسیدن به توافق بر سر مسائل مورد اختلاف را متوقف نمینمود. نامهنگاریهای الهادی با روسای قبایل و مردم حاکی از روابط مسالمتآمیز او در ایجاد صلح و سازش و دوستی با مخالفان است. وی برای جلوگیری از خونریزی و اتلاف سرمایههای مادی و انسانی، میانجیگری میکرد و تا حد امکان به میانجیگریهای دیگران جواب مثبت میداد. برای مثال نزاع دیرینه میان قبایل خولانی و سلمانی را به صلح و آشتی رساند و نیز چالشهای بین قبایل بنی ربیعه و گروهی از سبیع را حل و فصل کرد (سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398).
الهادی با روحیه جهادی و ظلم ستیزی موفق شد اقتدار عباسیان را در منطقه یمن به چالش بکشاند. وی امور و شئون زندگی مردم را بر اساس عدالت و ارزشهای اسلامی، تدبیر واداره میکرد و توانست با قیام به سیف و تأسیس حکومت، جامعه را از انحراف، ظلم، وابستگی و نیرنگ، پاکسازی کند (سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398). بنیانگذار دولت زیدی در یمن با قرمطیان نیز درگیریهای فراوان داشت و 37 مرتبه با آنان پیکار مسلحانه نمود و با شجاعت تمام در مقابل حملات آنان عقب نشینی نکرد و حتی در یکی از حملات سنگین قرمطیان که منجر به محاصره صنعاء گردیند او با سخنرانی قرائی برای یاران و اصحاب خود ورق جنگ را برگرداند و حتی در شرایطی که امید با مذاکره با آنها میرفت، سازش نکرد.(شوقی، 1420 ق: 180-179) هادى در بین لشکریانش برای جنگ با شورشیان و قرامطه میگوید: «اگر بر ملک اسلام بیمناک نبودم، در یمن نمىماندم و به شهر و دیار خود باز مىگشتم. ماندن لشکر را در میان ایشان روا نمىدانم و جنگ با ایشان را حلال نمىشمارم» (حسنی، بی تا: ۱۷). و دستور داد تا آنچه غارت شده بود به مردم بازگردانند (خضیری، 1380: 52). این حس مدارا نکردن با دشمنان اسلام که بر اساس عقاید زیدی شکل گرفته بود همواره یکی از اصول نظامی این حکومت بود و در طول ادوار مختلف ائمه بعدی نیز حفظ گردید به نحوی که امام نهم (المهدی لدین الله) در جنگ با بغات دوران خود با آنها کوتاهی نکرد و این مبارزات در نواحی مختلف نظیر بون تداوم داشت(واسعی یمانی، 1346 ق: 26). کشمکشهای بسیاری بین زیدیان و قرامطه رخ داد و صنعا که مهمترین شهر یمن بود، بارها بین این دو گروه ردوبدل شد. حتی در سال 297 ق، هنگامی که هادی برخی از یارانش را به صنعا فرستاد، آنان به علت ترس از بازگشت قرامطه مجبور شدند آنجا را ترک کرده و به صعده باز گردند. (یزدانی و جان احمدی: 1391). یحیی بن حسین در مدت حکمرانی خود بر پایه اعتقاد راسخ به مبانی دینی و مذهبی که داشت در ابعاد مختلف فکری و نظامی با حضور و گسترش جریان اسماعیلی در مناطق یمن به خصوص در مقابل فتوحات ارضی و معنوی إبن فضل اسماعیلی در سرزمینهای پیرامونی و سرایت آن به محدوده جغرافیایی خود مقاومت و محافظت نمود و تا زمان حیات خود پیروز قاطع این رویارویی مادی و معنوی بود، اما پس از وی تعرضات و شکستهایی از جانب این جریان به زیدیان یمن غالب گردید(خضیری، 1380: 102). هادی در روزهای عادی سوار اسب ضعیفی میشد و هنگام جنگ سوار اسب دیگری به نام «ابالحمام» که جنگی بود، سوار میگشت. برخی از قبایل مانند بنیالحارث که الهادی را میشناختند، از اسب او به نیتش برای جنگ پی میبردند (موسوی نژاد، یزدانی: 1389).
جنبه عملکردی بسیار مهم دیگر از عملکرد امام هادی الی الحق، جنبه فرهنگی و اجتماعی وی بود. حضرت علی(علیهالسلام) در نهجالبلاغه میفرمایند: «الناس علی دین رئوسهم» که نشان از اثرگذاری حکام جامعه بر فضای اجتماعی و خوی ومنش مردم هستند. الهادی در حکومت داری از سیره پیامبر اکرم(صلواتالهعلیه) تأسی میکرد و توجه ویژه به احکام حلال و حرام، اجرای حدود الهی، امر به معروف و نهی از منکر داشت. حضور در عبادات جمعی مانند نماز جماعت، نشان از رویکرد اعتقادی و مذهبی الهادی دارد (سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398). این روش حکومت داری تقریبا در بیشتر ائمه و حکام زیدی حفظ گردید و اثرگزاری فرهنگی آنها در جامعه آن روز مشهود بود بهطور مثال، در بین مردم پایتخت امام المهدی بالله (نهمین امام زیدیه یمن) به کثیرالبکاء بودن و گریستن از خوف خدا در عبادات معروف بود و همواره خانه شخصی وی محل برگزاری جلسات علمی و محافل فرهنگی بود که در بسیاری از مواقع این جلسات به صورت عمومی برگزار میگردید و مردم میتوانسنتد بدون واسطه با حاکم جامعه اسلامی آن روز یمن ارتباط برقرار کنند(محلی، 1423 ق: ج 2، 102). بیشک شخص هادی به عنوان پایهگذار یک جریان حکومتی نوین در بین یمنیان در ترویج این فرهنگسازی حکومتداری اسلامی نقش مهمی داشت(عباسی العلوی، 1981 م: 44). الهادی با احیای ارزشهای دینی- مذهبی و تأسی از روایات پیامبر(صلواتالهعلیه) شخصیتی کاریزماتیک از خود نشان داد و در میان مردم نفوذ کرد. برخی منابع تاریخی شخصیت وی را مهربان و قوی الجثه ترسیم کردهاند(سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398). او مریضان را عیادت و یتیمان را اطعام مىکرد و زندانیان قرآندان را مأمور تعلیم دیگر زندانیان مىکرد (عباسی العلوی، 1981 م: 386). فهرست بلند تصنیفات و آثار او گواهی بر برجستگیهای بسیار علمی و فقهی و مؤید دانستنیها و آگاهیهای پرشمار وی، در زمینه اهتمام به فرهنگ و تمدن اسلامی توسط اوست (محلی، 1423: ج 2، 30-29).
یحیی بن حسین در بدو تشکیل حکومت، نظام مالی منظمی را اجرایی نمود که حتی برای افرادی که مذهب زیدی نداشتند اما در سایه امنیت حکومت زیدی در یمن زندگی میکردند را نیز شامل میشد. نگرش اقتصادی او به آنان این بود که چون آنان در حکومت اسلامی زکات و صدقه پرداخت نمیکنند درصدی از اموال خود را -یک نهم- به عنوان صلح و صدقه به حکومت پرداخت نمایند. وی همچنین بر صیانت و حفظ دارایی آنان مسر بود و اجازه تعرض به اموال آنان به علت نامسلمان بودن را نمیداد (عباسی العلوی، 1981 م: 71). امام هادى براى کارگزاران خود نصاب زکات و دیگر مالیاتها را مشخص کرده بود به نحوی که زمینى که دیم است زکات آن ۱/۱۰ است و زمینى که آبیارى (با شتر) مىشود ۱/۲۰ مالیات گرفته مىشد. (عباسی العلوی، 1981 م: 45). وی در دوران حکومتداری خود کارگزارانى را در مناطق مختلف حکومت مسئول جمعآورى مالیات و خراج قرار بود تا درآمدهاى دولت زیدی افزایش یابد. وی این درآمدها را در امور سپاه و امور جاری حکومت به صورت دقیق و مشخص هزینه مینمود(خضیری، 1385م: 46). یحیی در دستورات اقتصادی خود به فرماندارانش ابلاغ نمود: «که جزیه بر ثروتمندان اهل ذمه چهل و هشت درهم قفلى و بر توانگران ایشان بیست و چهار درهم و بر فقیرانشان دوازده درهم و آنان که هیچ ندارند حرجى برآنها نیست.» (عباسی العلوی، 1981 م: 77). از این رو هادی الی الحق به عنوان موسس حکومت زیدی با توجه به موقعیت ممتاز یمن، پایههای اقتصادی حکومتش را بر جمعآوری زکات از محصولات کشاورزی یمنیان قرار داد (یزدانی و جان احمدی: 1391). وى زکات تاجران و جزیه اهل ذمه از یهود و نصارا را نیز مشخصا، معین کرده بود (عباسی العلوی، 1981 م: 178). در سال 298 ق / 911 م، اولین دینارهایی که در دولت زیدی یمن ضرب شد، به نام الهادی بود. هر دینار حدود 2/8 گرم وزن و 21 میلی متر قطر داشت. برخی از انواع دینار طلا نیز گاهی تا وزن 25/4گرم هم ضرب میشده است. روی سکه و بر فضای داخلی آن عبارت «الهادی إلی الحق أمیرالمؤمنین بن رسوالله» حک شده است. در میانه و پشت سکه نیز «لااله الاالله وحده لاشریک له محمدرسول الله » و در کنارههای خارجی سکه نیز با ثبت محل و سال ضرب عبارت «بسم الله ضرب هذا الدینار فی صعده سنۀ ثمان و تسعین و مأتین» حک شده است (خضیری، 1996: 171-170). همچنین با از بین رفتن تعادل بین اقتصادی و فقر – ناشی از دلایلی مثل بلایای طبیعی و قحطی و گرسنگی- باعث شد از یک طرف زیدیان که در تلاش برای تأسیس اولین حکومت زیدی خود بودند، با جنگهای متعدد و با رنگ و بوی اقتصادی روبه رو شوند و از طرف دیگر، مردم از پرداخت زکات به هادی و کارگزارانش امتناع کردند. به واسطه همین جنگها و هزینههای بالای امور نظامی و ادامه یافتن خشکسالیهای پی در پی یمن، زیدیان با کاهش درآمدهای حکومتی روبه رو شدند. بالارفتن تعداد فقرا با کاهش درآمدهای اقتصادی، سبب تضعیف زیدیان در زمینه های اجتماعی، سیاسی و نظامی گشت. از این رو هادی الی الحق به کارگزارانش دستور داد تا یک چهارم از زکات جمع آوری شده را برای فقرا استفاده کنند. توجه هادی به رفع نگرانیهای معیشتی مردم و صلح نامه های وی سبب جلب اعتماد عمومی و روسای قبایل شد. این امر چنان مؤثر بود که با وجود همه مشکلات، هنگامی که یحیی بن الحسین از بزرگان و مردم قبایل اطراف صعده برای جهاد دعوت می نمود در همراهی کردن او کوتاهی نمیکردند (سلطانی، 1393: 75-74). او بازارها را بررسی مىکرد و براى تاجران، کالاها را- متناسب با شرایط جامعه- قیمتگذارى مىکرد (عباسیالعلوی، 1981 م: 386).
علاوه بر عوامل زمینهساز تشکیل حکومت توسط الهادی که ذکر شد، شخصیت و روحیه الهادی یکی از عوامل تأثیرگذار در قوام حکومتش بود. الهادی دارای روحیه اجتماعی در ارتباط با اقشار مختلف مردم بود (سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398). هادی الی الحق اساس سیاست دولت خود را در ارتباط با مردم قرار داده بود به نحوی که در اوج اقتدار سیاسی که داشت از محبوبیت بین مردم نیز برخوردار بود، او در اطلاع از احوال مردم و حکومتهای عالم مصمم و علاقه مند بود، آن طور که نوشتهاند در خیلی از مواقع صبح گاهان در میدان قصر دار العدل مینشست تا خودش شکایات مردم را بشنود به طوری که هر درماندهای که از همه نا امید میگشت به دارالعدل میآمد و به او پناهنده میگردید. گاهی اوقات از ابتدای صبح تا اذان ظهر به رتق و فتق مشکلات مردم میپرداخت و پس از آن که اذان ظهر را میشنید در همان میدان وضو میگرفت و راهی مسجد میگردید و حتی در بین مسیر نیز از شنیدن حرفهای مردم غافل نمیگردید، سپس باز میگشت و دستورات حکومتی را صادر مینمود (واسعی یمانی، 1346 ق: 296).
هادی یک سال پس از تشکیل حکومت، توسعهطلبی را آغاز کرد(پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1390: 183). در عصر یحییالهادی آثار تمدنی و نهاد اجتماعی در یمن توسعه یافتند. الهادی پس از مستقر شدن در ارکان سیاسی حکومت، در کمترین مدت زمان ممکن، ابتدا صعده و سپس صنعا را مرکز حکومت خود قرار داد و تا آخرین روز حکومت، مسجد جامع صعده محل اعلام فتاوی و احکام سیاسی او بود. مرکز سیاسی شهر صنعا، با ساخت مساجد زیبا و بناهای مختلف و تأسیس و ساخت ضرابخانه رونق گرفت(جان احمدی: 1392). هادی در اواخرحکومت خود توانست تعصبات قبایلی که با یکدیگر درگیر باشد را پایان بخشد و برای حکومت خود نظام اداری بنیانگذاری کند و از شهر صعده پایتختی اسلامی و مرکزی برای انتشار مذهب زیدی هادوی بسازد (چلونگر و شاهمرادی، 1395: 303). در زمان امام هادی الی الحق، آنچنان امنیت در سراسر یمن برقرار گریده بود که اگر فردی به تنهایی تصمیم میگرفت که از هر نقطه یمن به نقطه دیگری در هر ساعت از شبانهروز سفر نماید خطری متوجه او نبود، آنچنان که قبل از آن اینگونه نبود (همان: 294-293). برخی از نمادهای شاخص تمدنی به جای مانده از حکومت زیدی یمن و قبل از آن که توسط این حکومت به اعتلاء رسید عبارتاند از:
1- مسجد المتوکل که 1400 سال قبل بنا شده و مسجد قدیمی در صنعاء میباشد.
2- باب الیمن مسجدی است که امام علی ع در آن نماز خوانده است.
3- بئر اویس قرنی در تعز که شیعیان عدن برای زیارت به آنجا میروند.
4- مقبره امام هادی الی الحق در صعده که زیارتگاه مردم محسوب میشود (نواب، 1393: 95).
یحیی بن حسین در کنار پرداختن به امور سیاسی از بزرگان علم و دانش در مکتب زیدی نیز بود (چلونگر و شاهمرادی، 1395: 303). آثار برجای مانده از امام هادی الی الحق، موسس دولت زیدی شامل: احکام و فقه، احادیث و بیان سیره نبوی است. کتبی همچون: الفنون فی فقه مهذب ملخص، اصول الدین، منتخب فی فقه، کتاب توحید، الرضاع، تفسیرخطایا الانبیاء، المزرعه، امهات الاولاد، الامامۀ و اثبات النبوة و الوصیه، العهد، الولاء، القیاس، المسترشد، المسائل، البالغ المدرک فی الاصول شرحه الامام ابوطالب، الرد علی اهل الزیغ، الارادة والمشیئه، الرد علیابن الحنیفه فی الکلام علی الجبریه، بوارالقرامطۀ، الرد علی الامامیۀ، الدیانۀ، الخشیۀ، الرد علی ابن جریر، المنزلۀ بین المنزلتین، کتاب تفسیر میگردد(المحلی، 1423: ج 2، 30-29). همه اینها حکایت از توانمندی علمی او دارند. او علاوه بر کتابت و نوشتن آثار نثر فقهی وکلامی، در نظم و شعر نیز بسیار ماهر بود. محتوای شیعی زیدی سرودههای وی را بیانکننده رویکرد اعتقادی اوست. مضامین و محور اشعار او عمدتاً برحول حقانیت نسب یا وراثت و میراثبری او از پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(علیهالسلام) است (همان: 17-13). اطلاعات و سیطرهاش بر علم جفر، علم حروف و اعداد، بر تکاپوهای او در عرصه علم افزود (المؤیدی، 1997م: ج 10، 9).
در منابع بهطور صریح به تعداد فرزندان یحیی بن حسین اشاره نشده است، اما اکثر فرزندان و نوادگان وی از برجستگان علمی و اخلاقی جامعه بودند و وی به تربیت و پرورش فرزندانش اهتمام داشت(زرکلی، 1989م: ج7، 135). چنانچه پس از در گذشت هادی زمانی که طبق نظریه وراثت در مذهب زیدی فرزند ارشدش محمد المرتضی جانشین او شد(موسوینژاد و یزدانی: 1386). او که در بین مردم به زهد و جهاد شناخته شده بوده و به جبرئیل اهل زمین آن زمان معروف بود و آثار علمی زیادی نیز داشت سریعاً مورد استقبال طیفهای مختلف مردم قرار گرفت (زباره صنعانی، ۱۹۶۱ م، 69) و چون پدرش اساس دولت خود را سنت پیامبر اعلام نمود و از مردم قول وفاداری تا نابودی قرامطه گرفت (حسنی، 1422 ق: 592). در وصیت امام هادی به او آمده است:«... تقوا و اطاعت خدارا انجام بده ... مسئولیت خود در قبال مردم را انجام بده» (حسنی، 1422 ق: 591). زباره معتقد است که تعلیمات سیاسی خود را در کنار پدرش الهادی آموخت. مشارکت الهادی در مقابله و منازعه با آل طریف در صنعا و شدت یافتن درگیری آنان و زندانی شدن محمد، در سال 290 و 291 ق، به دست آل یعفر و حبس او به مدت هشت ماه مشارکت و فعالیت سیاسی وی در عصر الهادی است (زباره، بیتا: 30-29). از او آثاری چون: اصول، تفسیر القرآن، الایضاح، المناهی، الغفله و.. به جای مانده است (موسوینژاد، 1384: 70). احمد دیگر فرزند هادی نیز که پس از برادرش محمد المرتضی رسماً امام زیدیه در یمن شد (زباره صنعانی، ۱۹۶۱ م: 62). دارای شجاعتی کم نظیر (زباره، بیتا: 61). و مدیریتی یک پارچه در کنترل بحرانهای اجتماعی آن روز نظیر هجومهای بیامان قرامطه بود (حسنی، 1422 ق: 599). تا جایی که لشکر هشتاد هزار نفری قرامطه را از مناطق مسور و عدن در جنگ نغاش بیرون انداخت (زباره صنعانی، ۱۹۶۱ م: 70). وی نیز صاحب آثار برجستهای چون: فی الصابیح الساطعه الانوار، الرد علی الاباضیه، مسائل المجبره عن وسوسه إبلیس و سائر الشیاطین، و نیز کتاب النجاه لمن تبع الهدی و اجتنب الردی، بود. (موسوینژاد، 1384: 71).
ادعای امام هادی مبنی بر در دست داشتن شمشیر حضرت علی(علیهالسلام) که نشان مشروعیت سیاسی و مذهبی، بر تقویت موقع و جایگاه مذهبی وی در نزد علویان زیدی یمن اضافه نمود بود (ابن فند، 2002: 563-561). او با خصوصیات اخلاقی همانند پرهیزگاری، تقوا و عدالت خواهی و با بهرهگیری از روایات متعلق به پیامبر اکرم(صلواتالهعلیه) در مورد «شخصی از فرزندانش که در یمن قیام میکند» مشروعیت خود را تضمین کرده بود (سازندگی و یعقوبی و حسینی و قریشی: 1398). و یا اینکه به نقل از رسول خدا(صلواتالهعلیه) درحالی که با دست اشاره به سوی یمن کرده و فرمودهاند: «مردی از فرزندانم به نام یحیی الهادی امربه معروف و نهی ازمنکر میکند، با او حق زنده میشود وبا باطل از دنیا می رود» (المحلی، 2002: ج 2، 25). وجود روایاتی منسوب به امام علی(علیهالسلام) نیز مبنی برحقانیت دعوت او و گسترش عدالت در عصر وی تلاش دیگری برای تشریح مکانت مذهبی و مشروعیت به الهادی است. او برای تقویت هر چه بیشتر جایگاه و مشروعیت مذهبیاش، با تأکید بر برخی از همین نقلها تلاش مینمود خود را پیرو رسول خدا (صلواتالهعلیه) و جانشین او حضرت علی(علیهالسلام) قرار دهد (ابن فند، 2002: ج 2، 556). در کنار تأثیرگذاری وی بر جامعه اجتماعی آن روز که خود ایجاد کرده بودند، باز خورد رفتار مردم با او و محبوبیت وی نزد ایشان، قابل توجه میباشد، به نحوی که در شرایط سخت، یاران او و مردمانش بهطور کامل از او حمایت کردند و حتی از کشته شدن در مبارزات او با دشمنان حکومتی، که شرایط برای آنها مشخص بود هیچ إبا و ترسی نداشتند و در هر بار ندای منصور او را یاری کردند و این فقط در صنعاء که مرکز حکومت او بود اتفاق نمیافتاد بلکه در سرتاسر حکومت وی و حکامش مشهود بود(واسعی یمانی، 1346 ق: 25).
هرچند سابقه تمدنی مردم یمن به قبل از اسلام باز میگشت، چنانکه در زمانی که برخی اعراب در شبه جزیره به دنبال شکار ملخ در بیابان بودند آنان با وجود اینکه هیچ رودخانه دائمی در این کشور در جریان نبود با وجود کوهستانهای جوان که طبیعتی سخت و خشن را در این کشور بهوجود آورده بود، توانستند با غلبه بر محیط سخت و با ایجاد دستگاههای آبیاری پیشرفته، سرزمینی حاصلخیز برای کشاورزی بهوجود آورند. اما در زمان خلافت عباسی و قبل از آن خلافت اموی به اندازه بلاد مکه و مدینه و سپس کوفه و دمشق و بغداد، مورد شفقت خلفا قرار نگرفتند. اما این هادی رسی بود که با ایدئولوژی زیدی در مقابل دولت سراسری بنیعباس شجاعانه و حکیمانه قد علم نمود و در زمانی که متکلمین زیدی دیگری نیز حاضر بودند، اما شجاعت او را نداشتند، وی قیام کرد و در مسیر إحیای تمدن فراموش شده مردم یمن برآمد. او ضمن مدیریت و مواجه با انبوهی از موانع دشوار و مشکلات دنبالهدار نظیر عناد دیرینه خلافت عباسی، تنشهای نظامی و مذهبی با قرامطه اسماعیلی، خشک سالیهای پیاپی، قحطی و.. با بهره گیری از مکتب کلامی و اعتقادی قوی خود و با پایهریزی نظام فکری جامعه مردم یمن که در سالیان قبل از دعوت علنی توسط مبلغان دغدغهمند و خبرهای نظیر خود و پدرش حسین رسی -که از متکلمین بزرگ زیدی آن روز بود- و نیز بهرهمندی از تجربه قیامها و نظامهای زیدی دیگر، دولت مذهبی خود را تأسیس نمود و پس از تثبیت و تبدیل انقلاب به دولت با تدابیر و سیاستگذاریهای ایذایی و نیز طولانی مدت اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، آبادانی و نظامی پایهگذار تمدنی بر اساس مذهب و اندیشه سیاسی زیدی در یمن گردید. شخصیت و نوع عملکرد وی در اذهان مردم یمن، نوعی الگوی مقدس ساخت چنانچه پس از او هر امام زیدی که بر مسند قدرت در یمن نشست، آرمان دولت خود را تقلید از او و ادامه مسیر وی معرفی نمود. در حقیقت اقدامات و تکاپوهای سیاسی اجتماعی عمیق و ریشهدار او بود که موجب شد زیدیه در یمن ببش از یازده قرن ماندگار و پایدار شود. تمدن زیدی در یمن با یک پدیده به نام تشکیل دولت امام هادی رسی در سال 288 ظهور کرد و با حکمرانی شصت امام دیگر زیدی مقلد او تداوم و تحول یافت چنانچه اگر بگوییم تحولات و مبارزات دهه اخیر مردم مجاهد یمن برشی به جهت بازگشت به آرمانهای اصیل مکتب زیدی در یمن میباشد، مطلب ناروایی نگفتهایم (نجفی، 1399: 121-67).
بیشک بررسی و تحلیل نقش تمدنی وی تنها با تمجید کامل از عملکرد وی همراه نبوده و انتقاداتی نیز بر اساس نوع نگاههای تمدنی مختلف وجود دارد اما قطع به یقین نقاط قوت او پررنگ تر و مشهود تر است و این رمز ماندگاری او در تاریخ، سیاست و تمدن یمن است. اما فیالمثل یکی از انتقاداتی که به وی میتوان خرده گرفت عدم اهتمام به تاریخنگاری و جایگاه آن است و این از انسان اندیشه ورزی چون او دور از پذیرش است. در صورتی که حکومتهای مختلف، گاه دهها مورخ درباری داشتند و حتی برخی از آنها به دستور امراء برایشان فضایل تاریخی تولید مینمودند، اما در دولت زیدی وی اثری از مورخین نیست بهطوری که پژوهشگران حوزه تاریخ یمن برای پژوهش در این حوزه با مشکل کمبود منابع به خصوص منابع دست اول مواجه هستند، که اینجانب نیز در مقاله جداگانهای تحت عنوان "منابع مکتوب یمن" بهطور مفصل به این موضوع پرداختهام (نجفی: 1401) و این ممکن است برگرفته از روحیه اخلاص و عدم علاقه وی به نام و شهرت باشد. چنانچه اکثر منابع دست اولی که از وی نامبردهاند کتب سیرهای است که پس از وی به نگارش درآمدهاند. در کنار این موضوع، او علم را در زمان خود- همانطور که اشاره گردید- در یمن رشد داد. رشد علم علاوه بر ایجاد نشاط فرهنگی، به رشد مبانی تمدنی منجر میشود همچنانکه با حضور بسیار زیادی از دانشمندان و دانشوران فرهنگی زیدیه و قدرت یافتن عالمان فرمانروا در یمن، به رشد و توسعه مبانی شیعی (زیدی) در یمن موجب گردید (جان احمدی: 1392).
نتیجهگیری
حضور و رشد شخصیتی چون یحییبنحسین که از مؤسسین و متفکران اصلی مکتب زیدیه در یمن بود در به قدرت رسیدن زیدیان نقش مهم و کلیدی داشت. او همراه با قیام مسلحانه تصمیم گرفت افرادی همانند خودش را تربیت و پرورش دهد، تا اندیشه و افکاری که نفی ظلم میکردند در اقصی نقاط منطقه و در بین حکومت مرکزی آن زمان ترویج پیدا کنند، تا جایی که ریشهدار شدن آن تفکرات در باور نسلهای بعدی، موجب تبدیل حکومت زیدی به تمدن زیدی در یمن در طول حدود یازده قرن حکمرانی زیدیه با نزدیک به شصت امام زیدی گردید. اندیشه سیاسی و اصول کلامی و فقهی امام هادی متأثر از تمدن اسلامی و مشی جریانها و انقلابهای آزادیبخش زیدی آن روز در پهنه جهان اسلام بود. وی با داشتن برجستگیهای اخلاقی نظیر: روحیه ظلم ستیزی و جهاد با دشمنان، دینمداری و شایسته سالاری، مردم داری و اهتمام به عمران و آبادانی بلاد، تعامل با ادیان ابراهیمی و اهتمام به فراگیر شدن فرهنگ و تمدن اسلامی در جامعه و ضمن اینکه سیاستمداری متبحر و عالمی اندیشهورز بود پس از نیل به قدرت از آرمانهای اعتقادی و مبانی فکری خود دور نشد و این یکی از زوایای مهم از زندگی این رهبر مجاهد و الگو و تمدنساز میباشد. وی در عملکرد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی دوران خود نیز رسالت تمدنی خویش را برای نسلهای آینده زیدیه در یمن به خوبی انجام داده است. هادی الی الحق یک شخصیت چند وجهی است، هم در کارزار رزم حاضر میشود هم در منبر علم و خطابه میایستد و هم در مسند و کرسی قضاوت مینشیند و فرزندان خود را نیز همچون خود تربیت مینماید و مدام در نکوهش دنیا با رفتار متواضعانه و البته قاطعانه خود در بین مردم جایگاهی بهدست میآورد که مردم وفادار به او نه تنها در زمان حیات جسمانی وی به او وفادار میمانند، بلکه فرندان و نوادگان خود را نیز دههها و سدهها به هادی الی الحق و مهمتر از آن اندیشه و سیره وی وفادار میسازند. امروز مزار امام هادی رسی که شهید مجاهدت در راه تمدن سازی زیدی در یمن میباشد، بعد از گذشت بیش از هزار سال خود از آثار تمدنی زیدیه در یمن بوده و خود مؤید صحت حقیقت دادههای این پژوهش میباشد.
ویژگیهای شخصیتی و عملکردی امام هادی رسی |
تعریف اندیشه سیاسی بر اساس مبانی اسلامی |
دین مداری، شایسته سالاری، روحیه ظلم ستیزی |
مدیریت بحران و قدرت کشور داری |
توجه به مناسبات سیاسی و تعامل با ادیان دیگر
|
اهتمام به ترویج فرهنگ، هنر و تمدن اسلامی |
مردم داری و مقبولیت مردمی |
توجه و اهتمام به اعتلای اقتصادی و علمی کشور |
توجه به آموزش و تربیت کارگزاران حکومت |
فهرست منابع
قرآن کریم
ابن فند، محمدبن علی بن یونس الزحیف (2002 م)، مآثرالابرارفی تفصیل مجملات جواهر الاخیار یسمی اللواحق الندیۀ بالحدائق الوردیه، تحقیق عبدالسلام عباس الوحیۀ و خالد قاسم محمد المتوکل، صنعاء، انتشارات دارالامام زید بن علی الثقافۀ.
برنجکار، رضا (1390)، آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی، قم، انتشارات طه.
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، گروه تاریخ (1390)، تاریخ تشیع، قم، مرکز مدیریت حوزههای علمیه.
توحیدی نیا، روح الله (1399)، پویش و رویش تعاملی زیدیه نخستین، قم، پزوهشگاه حوزه و دانشگاه.
جان احمدی، فاطمه (1392)، «تاریخ سیاسی و خدمات فقهی آل ر سی در یمن»، پژوهشهای تاریخی، سال 5، شمارة 19، صص 1-16.
جان احمدی، فاطمه (1396)، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، قم، نشر معارف.
چلونگر، محمد علی ، شاهمرادی، سید مسعود (1395)، دولت های شیعی در تاریخ، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
حسنی، ابن محمد بن یحیی بن حسین بن قاسم (بی تا)، انباء الزمن فی تاریخ الیمن، تصحیح محمدعبدالله ماضی، صنعاء، مکتبۀ الثقافیۀ الدینیۀ.
حسنی، احمدبن ابراهیم (1422 ق)، المصابیح، تحقیق عبدالله بن عبدالله بن احمد الحوثی، صنعاء، موسسه الامام زیدبن علی.
خضیری احمد، حسن (1380)، دولت زیدیه در یمن (280 - 298ق. / 893 - 911م.)، ترجمه: احمد باد کوبه هزاوه، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه.
خضیری احمد، حسن (1385 ق)، قیام الدولۀ الزیدیۀ فی الیمن، مصر، مکتبۀ مدبولی.
ربانی گلپایگانی، علی (1377)، فرق و مذاهب کلامی، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، ج اول.
زباره الحسنی الصنعانی، محمدبن محمد (1961م)، أئمۀ الیمن، تعز، مطبعه النصرالناصریۀ.
زباره، محمد بن محمد بن یحیى (بی تا)، تاریخ الأئمة الزیدیة فی الیمن حتى العصر الحدیث، مقدمه: عزب، محمد زینهم محمد، قاهره، مکتبه الثقاقه الدینیه.
زرکلی، خیرالدین (1989 م)، الاعلام قاموس تراجم الاشهر الرجال و النساء من العرب والمستعربین و المستشرقین، بیروت، دارالعلم، جلد هشتم.
سازندگی، محمد تقی، یعقوبی، محمد طاهر، حسینی، سید محمد رضا، قریشی، سید حسن (1398)، «عوامل تأثیرگذار بر قدرت الهادی الی الحق (284-298) در یمن»، تاریخ اسلام، سال 9، شماره 35، صص 66-45.
سلطانی، حدیقه (1393)، پایان نامه نقش فرهنگی و تمدنی خاندان رسی در یمن تا قرن 6 هجری، استاد راهنما: دکتر فاطمه جان احمدی، کارشناسی ارشد، دانشگاه الزهرا (س)، تهران.
سلطانی، مصطفی، تاریخ و عقاید زیدیه ، قم ، انتشارات دانشگاه ادیان ، 1390 ش.
شامی، فضیلت (1367)، تاریخ زیدیه در قرن دوم و سوم هجری، ترجمه: محمد ثقفی و علی مهدی پور، شیراز، انتشارات دانشگاه شیراز.
عباسی العلوی، علی بن محمد بن عبیدالل (1981 م)، سیره الهادی الی الحق یحیی بن حسین، تحقیق سهیل زکار، بیروت، دارالفکر الطباعه و النشر و التوزیع.
قریشی، سید اصغر (1386)، پایان نامه مناسبات زیدیه ایران و زیدیه یمن در سدههای سوم وچهارم هجری، استاد راهنما: دکتر رضا شعبانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران.
مادیلونگ، ویلفرد (1990 م)، سیره الامام أحمد بن یحیی الناصر لدین الله، بیروت، الطبعه الاولی.
محرمی، غلام حسن (1396)، درسنامه تاریخ تشیع، قم، مرکز نشر هاجر حوزه علمیه، چاپخانه زلال کوثر،چاپ ششم.
محلی، حمیدالدین بن احمدبن محمد (1423 ق)، الحدائق الوردیۀ فی مناقب ائمۀ الزیدیۀ، تحقیق المرتضی بن زید، صنعاء، مکتبۀ مرکز بدر للطباعۀ و النشر و التوزیع.
مشکور، محمد جواد (1375)، فرهنگ فرق اسلامی، مشهد، آستان قدس رضوی.
معینی علمداری، جهانگیر (1380)، موانع نشانه شناختی گفتگوی تمدنها، تهران، نشر هرمس.
موسوی نژاد، سید علی (1384)، تراث الزیدیه، قم، انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب.
موسوی نژاد، سید علی، یزدانی، علی (1389)، «پیدایش و تطور دولت زیدیه یمن»، فصلنامه تاریخ اسلام، سال 11، شماره 43 و 44، صص 270-227.
المؤیدی، مجدالدین محمدبن منصور (1997 م)، التحف شرح الزلف، مکتبۀ مرکز بدر للطباعۀ والنشر و التوزیع، صنعاء، الطبعۀ الثانیۀ.
نجفی، محمد جواد (1399)، پایان نامه تکاپوهای سیاسی اجتماعی زیدیه در یمن از آغاز تا 444 هجری، استاد راهنما: دکتر حسین مفتخری، دانشگاه خوارزمی، تهران.
نجفی، محمد جواد (1401)، نقد و بررسی منابع مکتوب تاریخ یمن در دوره اسلامی، مجموعه مقالات برتر همایش بین المللی همبستگی نخبگان جهان با مقاومت مردم یمن، دانشگاه شاهد، تهران.
نواب، سید ابوالحسن (1393)، جغرافیای تشیع در جهان معاصر، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.
واسعی یمانی، عبدالواسع بن یحیی (1346 ق)، تاریخ الیمن فرجه الهموم و الحزن فی حوادث و تاریخ الیمن، المطبعه السلفیه، قاهره.
همدانی، حسن بن احمد بن یعقوب (مؤلف کتاب الاکلیل) (1410 ق)، صفه جزیره العرب، صنعاء، مکتبه الارشاد.
همدانى، حسن بن احمد (1408 ق)، الاکلیل من اخبار الیمن و انساب حمیر، الکتاب العاشر فى معارف همدان و انسانها و عیون اخبارها، بیروت، دار الیمنیه.
یزدانی، علی، جان احمدی، فاطمه (1391)، «بسترها زمینهها وچالشهای پیدایی جنبش زیدیه در یمن»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، سال 3، شماره 8، صص 134-113.
الیمانی، تاج الدین عبدالباقی بن عبدالمجید (1988 م)، بهجه الزمن فی تاریخ الیمن، تحقیق عبدالله بن محمد الحبشی و محمد احمد السنبانی، صنعاء، دارالحکمه الیمانیه.
|||
[1]. دانشجوی دکتری، گروه تاریخ، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
[2]. نویسنده مسئول: دانشیار، گروه مطالعات انقلاب اسلامی، دانشکده فرهنگی و علوم اجتماعی، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران. m.h.rajabidavanei@gmail.com .Email
[3]. استاد، گروه تاریخ، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.