نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 نویسنده مسئول: مربی، گروه معارف اسلامی، دانشگاه جامع امام حسین (ع)،تهران، ایران
2 رییس گروه معارف دانشگاه جامع امام حسین
3 مربی گروه معارف دانشگاه جامع امام حسین تهران ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Islamic civilization started from the era of the Holy Prophet (PBUH), especially his ten-year presence in Madinah, and the society gradually got out of tribal and tribal life and took a civilized form. After the Prophet (PBUH), the role of the Shia imams, peace be upon him, in the continuation of this path, has been an irreplaceable role and has distinguished the Islamic society, especially the Shia society, in various spheres. The purpose of this article is to investigate the political and cultural situation of the Twelver Shias in the 6th century of Hijri, and to achieve this goal, the method of collecting library information with the tool of data collection and referring to first-hand sources with a descriptive and analytical approach has been used. This research is trying to answer the question of what was the political, cultural and civilizational situation of Imami Shiites in the 6th century of Hijri? The findings show that the Shia community, despite the lack of political power and being in the minority in terms of population and population, and the pressure of extremists and fanatics of the Sunni religion; It gained a high position in the path of civilizational growth. The results indicate that they built mosques, schools, libraries, and other scientific and educational centers in the path of cultural and civilizational growth and advancement, and in line with the production of science, authored valuable works and books and educated the society scientifically and religiously. and trained transformative thinkers in the fields of jurisprudence, literature, history, theology, commentary, philosophy, etc.
کلیدواژهها [English]
واکاوی وضعیت سیاسی، فرهنگی و تمدنی امامیه در قرن ششم هجری
سیدرضا طباطبایینیا[1] | ایوب پورقیومی[2] | رسول رضاپور[3]
چکیده
تمدن اسلامی از عصر پیامبراکرم(ص)، به ویژه حضور ده ساله آن حضرت درمدینه، آغاز شد و جامعه به تدریج از حالت زندگی عشیرهای و قبیلهای خارج و شکل تمدنی به خود گرفت. پس از پیامبر(ص)، نقش امامان شیعه علیهمالسلام در تداوم این راه، نقشی بی بدیل بوده و جامعه اسلامی بهویژه جامعه شیعی را در حوزههای مختلف متمایز نموده است. هدف این مقاله بررسی اوضاع سیاسی و فرهنگی شیعیان اثنیعشری در قرن ششم هجری بوده و برای نیل به این مقصود، از روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای با ابزار فیش برداری و مراجعه به منابع دست اول و با رویکرد توصیفی و تحلیلی استفاده شده است. این پژوهش درصدد است به این سوال پاسخ دهد که شیعیان امامیه در قرن ششم هجری از جهت سیاسی، فرهنگی و تمدنی چه وضعیتی داشتند؟ یافتهها نشان میدهد، جامعه شیعی با وجود فقدان قدرت سیاسی و در اقلیت بودن از جهت نفوس و جمعیت، و فشار تندروها و متعصبین سنی مذهب؛ جایگاهی رفیع در مسیر رشد تمدنی کسب کرد. نتایج حاکی از آن است که آنان در مسیر رشد و اعتلای فرهنگی و تمدنی، اقدام به ساخت مساجد، مدارس و کتابخانهها و سایر مراکز علمی و آموزشی کرده و در راستای تولید علم، به تلیف آثار و کتب ارزنده و تربیت علمی و مذهبی جامعه پرداخته و اندیشمندانی تحول آفرین در عرصه فقه، ادبیات، تاریخ، علم کلام، تفسیر، فلسفه و .... تربیت نمودند.
کلیدواژهها: شیعیان امامیه، فرهنگ، سیاست، قرن ششم، تمدن.
مقدمه
سده ششم هجری در تاریخ تشیع از دورههای مهم و در عین حال مبهم به شمار میرود. مبهم از آن جهت که پیش از این قرن، دولت شیعی آل بویه منقرض و دولت متعصب سنی سلجوقی جایگزین آن گردید و مجال چندانی برای پرداختن به اوضاع شیعیان امامیه ایجاد نشد. روی کار آمدن دولتها و وزرای شیعی که با سنت تساهل و تسامح به توسعه و رونق فرهنگ پرداختند و در شهرهای شیعه نشین مانند: ری، قم، آوه، ورامین، سبزوار و کاشان و سایر بلاد، مدارس و کتابخانههایی عالی ساختند که به نشر مکتب اهل بیت(ع) در اعصارکمک شایان توجهی کرد.
در سال 434 هـ.ق ترکان سلجوقی به ری و بعد از مدتی به بغداد حمله کردند و آل بویه را از صحنه سیاست کنار زدند. آنان با انتخاب مذهب تسنن و تحت تاثیر جو سنیگری حاکم بر ماوراءالنهر و خراسان و تحریک وزرای چون کندری و دیگران بر ضد شیعیان سختگیری زایدالوصفی را اعمال نمودند.
همچنین قرنششم هجری در تاریخ تمدن اسلامی نیز اهمیت خاصی دارد. اهمیت آن از این جهت استکه این قرن، حائل بین دوره اوج و رکود تمدن اسلامی است. زیرا قرنچهارم و پنجم هجری، دوره رشد و ترقی این تمدن و قرن هفتم،که همزمان است با حمله مغولان وصلیبیان از شرق و غرب به جهان اسلام، دوره رکود این تمدن است. به راستی، وضعیت سیاسی فرهنگی و تمدنی امامیه در قرن ششم هجری چگونه بود؟ با وجود مشکلات سیاسی و وجود دولت متعصبی چون ترکان سلجوقی و ضدیت آنان با اقلیت شیعه، این جماعت، چه خدمات فرهنگی و تمدنی به بشریت ارائه کردند؟
این مقاله، ضمن بررسی وضعیت سیاسی و فرهنگی شیعیان امامی در قرن ششم؛ به بررسی مدارس و کتابخانهها و شرح حال عالمان برجسته شیعه آنان میپردازد. همچنین بررسی میکند که شیعیان چگونه ضمن ارتقای فرهنگی خود، به توسعه مذهب خویش و حل بحران ایجاد شده توسط متعصبان سنی و حتی تبدیل آن به فرصتی طلایی کردند.
پیشینه تحقیق
در رابطه با پیشینه پژوهشی این موضوع باید گفت، وضعیت سیاسی فرهنگی و تمدنی امامیه در قرن ششم هجری در آثار پژوهشی یا موضوعی کم کار شده است یا بهصورت بخش فرعی از یک پژوهش نگارش یافته است. به برخی از پژوهشهاییکه در این موضوع انجام شده میتوان به مقاله «امامیه در مازندران قرن ششم» اشاره کردکه به قلم دکتر علی مظاهری نوشته شده است. این مقاله درنشریه معارف اسلامی به سال 1353یعنی 48 سال قبل در صفحات30-39 به چاپ رسیده است. مؤلف ضمن بیان تاریخچه مازندران در یکی دو صفحه پایانی مقاله، به وضعیت شیعیان امامیه مازندران پرداخته است.
همچنین مقاله «بررسی روابط اسپهبدان مازندران و شیعیان امامیه در دوره سلجوقیان»که درنشریه تاریخ نو، به سال1395در صفحات3-19، به قلم محمدرمضانپور، طاهره قاضیپورشیروان، معصومه باغانیخانلق، چاپ شده است؛ به بررسی روابط آل اسپهبد با سلاجقه، و شیعیان امامیه و اسماعیلیه پرداخته و نقش این خاندان در ترویج امامیه را مورد کنکاش قرار داده است.
کتاب«علم از دیدگاه کلام امامیه از قرن اول تا هفتم هجری» نوشته ناصرالدین اوجاقی، در سال 1389چاپ شده است. مؤلف به ارائه دیدگاههای مختلف متکلمان شیعه درباره علم امام و منابع این علم و رابطه آن با علم خدا پرداخته است. همچنین،کتاب تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا طلوع دولت صفوی، نوشته رسول جعفریان، در سال1385چاپ شده است. مؤلف در فصلی وضعیت تشیع ایران در قرن ششم را بررسی کرده است. سیداحمدرضا خضری نیز درکتاب تشیع با تاریخ چاپ 1391ضمن پرداختن به مبانی اعتقادی، تاریخ سیاسی و حکومتهای شیعه از آغاز تا پایان دوره صفوی، در بخش سوم کتاب دولتها و خاندان شیعی را بررسی کرده است.
آنچه موجب گردید پژوهش پیش رو از سایر آثار نگاشته شده در اینباره متفاوت شود تمرکز بر وضعیت سیاسی فرهنگی و تمدنی امامیه در قرن ششم در سطح جهان اسلام با رویکرد سیاسی، فرهنگی و تمدنی است که در آثار یادشده بهصورت گذرا، ضمنی و کلی به آن پرداخته شده است.
وضعیت سیاسی و خدمات تمدنی دولتهای امامی
سیاستمداران امامی مذهب
دولت شیعی و فرهنگ دوست آل بویه از نیمه اول قرن چهارم تا اواخر نیمه اول قرن پنجم، کمی بیش از یک قرن در عهد خلافت عباسی بر مناطق وسیعی از جهان اسلام حکومت راندند. یکی از آثار این حکومت، رشد و شکوفایی شیعیان امامیه و پرورش فرهنگ دوستی و فرهیختگی در بین آنان بود. رشد این دو مقوله توامان با سپر تقیه، سبب نفوذ آنان در ارکان حکومتهای متعصب بعد شد. وجود سادات علوی و نقبای آنان که تکیهگاه شیعیان امامیه بودند، نیز از دیگر عوامل وفق امامیه با شرایط جدید و رشد آنان در دوران سلجوقی و قرون بعد گردید.
یکی از آثار تاریخی که در قرن ششم هجری و در سال 584 نوشته شده و بر موقعیت شیعیان این عصر در عرصهی سیاست تأکید دارد؛ کتاب تاریخالوزرا اثر نجمالدین ابوالرجاء قمی است این کتاب مملو از اثرات نفوذ شیعیان و علویان در مناطقی همچون ری و قم در عصر سلجوقی است. نویسندهی کتاب از فضلای شیعهی قم است که دستی در شعر و ادبیات داشته، و علاوه بر آن مسئولیتهایی در حکومت و دیوانهای مختلف نیز داشته است.
یعقوبی، مورخ معروف قرنسومهجری، ضمن اشاره به سکونت شیعیان امامی مذهب دربغداد(مرکزخلافت بنیالعباس) مینویسد: سلجوقیان گرچه در اوایل حکومتشان به خاطر تثبیت قدرت و متهم بودن شیعیان به حمایت از مخالفان آنان، نسبت به شیعیان سختگیریهایی داشتند، اما به مرور این سختگیریها برطرف شد و به سیاست مدارا و تسامح مبدل گردید(یعقوبی،1394 :25)
در شام نورالدین زنگی (540 ق) بعد از تسلط بر شام، مبارزه با شعائر شیعی را آغاز کرد اما با روی کار آمدن ایوبیان در نیمه دوم قرن ششم(567-650 ق)سختگیری بر شیعیان در شام تشدید شد و موجب افول حضور شیعیان در شام شد. در خراسان(قرن پنجم و ششم هجری) حکومتهای سنی مذهب غزنویان، سلاجقه وخوارزمشاهیان قدرت را در دست داشتند. برغم سیاستهای ضد شیعی آنها، شیعیان امامی با تکیه بر سیاست اعتدال و میانه روی و تقیه در کنار نگارش تألیفاتی در فقه، کلام و اعتقادات شیعی در حفظ و اعتلای شیعه امامیه کوشیدند. مرقد مطهرامامرضا(ع) که در کانون توجه سلاطین سنی قرار داشت نیز در مسأله فوق تأثیر قابل توجهی داشت. همچنین فعالیت اسماعیلیان تندرو در خراسان مانع از توجه سلاطین به شیعیان امامی گردید.
همانگونه که اشاره شد، دولت سلجوقی در ابتدا، سیاستهای سرکوبگرایانه و شرایط سختی را برای شیعیان ایجاد کرد. اما در دوره آشفته نیمه دوم حکومت سلاجقه، تحریکات سیاسی بر علیه امامیه تقلیل یافت و حتی آنان موفق شدند بهعنوان کارگزاران دیوانی به بالاترین مناصب حکومتی سلجوقیان راه یابند. شیعیان در این دوره به فکر تشکیل حکومت نبودند و حرکتی هم بر علیه حکومت نداشتند. آنان ارتباط خود را با فقها حفظ کرده و مسائل مالی و قضایی خود را با آنان حل و فصل میکردند و جهت حفظ موقعیت جامعه شیعه و دفاع از حقوق محرومان در دستگاههای اداری نفوذ میکردند. در دوره دوم سلجوقی، شیعیان حتی در سمت وزارت نقشآفرینی کردند، که در ادامه اشاره خواهد شد.
ازجمله وزرای شیعه مذهب در خلافت عباسی، ابوشجاع ظهیرالدین محمدبنحسینهمدانی وزیر مقتدر عباسی و از حامیان شیعه بود(ابن طقطقی،286:1418). شرف الدین انوشیروان بن خالد کاشانی نیز از وزرای معروف شیعی قرن ششم هجری است. او هم وزیرخلیفه عباسی بود و هم وزیر سلجوقیان، ازسال 521 هـ.ق وزارت سلطان محمود سلجوقی و سپس وزارت خلیفه مسترشد و بعد وزارت سلطان مسعود سلجوقی را بر عهده داشت(سمعانی، ج10، 1399: 279). اوکتابیتاریخی بهنام «صدور زمان الفتور و فتور زمانالصدور» و کتابی به زبان فارسی درباره شرح حال خود، دیوان سالاران و بخشی از تاریخ سلاجقه با عنوان «نفثة المصدور» را تألیف کرد.
معینالدین کاشی نیز از مشاهیر و بزرگان شیعه امامیه کاشان و از کارگزاران دیوان سلجوقی در ایام سلطنت ملکشاه است. خواجهنظامالملک نیابت امیرقماج را که از جمله بزرگان مملکت بود به او تفویض نمود. او همچنین به ولایت کاشان رسید. سرانجام سلطان سنجر او را به مقام وزارت رسانید(خواندمیر، ج3، 1366: 158). کاشی از دشمنان اسماعیلیه بود و سلطان سنجر را به جنگ با آنان تحریک میکرد. او در نهایت توسط دو نفر از فدائیاناسماعیلی که در زمره اطرافیانش نفوذ کرده و اعتماد او را جلب کردند در سال528 ق به قتل رسید(همدانی، ج2، 1356: 114).
از دیگر وزرای شیعی امامی سلاجقه که به تهمت الحاد در سال500 ق، کشته شد، نصیرالدین ابوالمحاسن سعدالملک سعدبن محمدآبی(آوجی) است. وی به هنگام امارت محمدبنملکشاه در گنجه، مستوفی وی بود و پس از شروع جنگهای وی با برکیارق، همراه محمدسلجوقی بود و به هنگام محاصره اصفهان از سوی سپاهیان برکیارق، در حفظ این شهر که جزو متصرفات محمد بهشمار میرفت، کوشش بسیار کرد و پس از صلح دو برادر، اصفهان به برکیارق رسید و سعدالملک به تبریز نزد محمد رفت و به وزارت وی منصوب شد. وزارت سعدالملک از سوی محمد دو سال(498-500 هـ.ق) بهطول انجامید(منشی کرمانی،1364: 54). عبدالجلیل قزوینی در مورد او آورده است: سعدالملک آوجی رحمه الله علیه شیعی امامی اصولی بود(قزوینی رازی ، 1358: 86-87)
ابونصرغرسالدولهمحمدبغدادی(488-545 هـ.ق) ازصاحب منصبان شیعه و علمای جامعالفنون شیعه در دربار خلفای عباسی بود. از سال 513 هـ.ق ریاست دیوان رسائل را برعهده داشت و منشی مخصوص خلیفه عباسی بود. ابوسعدحسن(م546 ق) فرزند محمدبن علی بن حمدون بغدادی، از شیوخ شیعه امامیه بغداد و از نویسندگان و محاسبان دربار عباسی بود که در تنظیم بودجه و صرف و جمع آوری اموال دولتی تسلط خاصی داشت. اوکتابی بنام الحساب و کتابی در تشکیلات دیوانی وحکومتی داشت (ابن خلکان، ج2، بی تا: 409-410).
بهاءالدین ابوالمعالی محمد(ابن حمدون)، ادیب و شاعر و مورخ شیعی که در زمان مستنجد عباسی به ریاست دیوان عرض منصوب شد و در سال 558 ق به ریاست دیوان زمام(وزارت دربار) تعیین شد. خلیفه وقتی از مذهب او آگاه شد وی را عزل و زندانیکرد و در زندان جان سپرد(ابنخلکان، ج2بی تا: 50).
دوران سی وچهارمین خلیفه عباسی، ابوالعباس احمدبنحسن ملقب به خلیفه الناصرلدینالله( 575-622 هـ.ق) اوج حضور شیعیان در ساختار قدرت و حکومت بود. در دوران خلافت او منصب وزارت و نیابت در اختیار شیعیان بود. ابنقصاب، ابنمهدی، ابنامسینیا و مویدالدینقمی از وزرای این دوره بودند(ابن طقطقی، 1418: 308-312 )
ابن قصاب(590-592 هـ.ق) از برجسته ترین وزرای شیعی ناصر است. او ریاست شمشیر و قلم را با هم داشت و فردی باهوش و آشنا به فنون جنگی بودکه خلیفه بسیار به وی اعتماد داشت (ابن طقطقی،1360: 435).
ابوالفضلمحمدبنعلیبناحمدقصاب اصالتاً شیرازی بود. وی در مدت وزارتش توانست نقش پررنگی در احیای قدرت خلافت عباسی بازی کند. او به آموختن دانش و ادب اشتغال ورزید و همتی بلند و ارادهای قوی داشت. ابن قصاب اقدامات فرهنگی هم داشت، از جمله اینکه او کتابخانهای را در محله درب الخیاطین بغداد ایجاد وکتابهای نفیس فراوانی برای آن وقف کرد و وقف نامه را هم به خط خودش نوشت. ابن قصاب خطخوشی داشت. وی به علما احترام زیادی میگذاشت و به اطرافیان خود هم بخشش فراوانی میکرد( نخجوانی،1361: 331).
دیگر وزیر شیعی ناصر، نصیرالدینناصربنمهدی علوی رازی از نسل قاسمبن حسنبن علی از سادات حسنی معروف به ابن مهدی است. زادگاهش مازندران و اصلیتش به ری برمیگشت. ابن مهدی در دوران وزارتش از شیعیان حمایت میکرد و قصد داشت آنها را در امور دخالت دهد(جعفریان، 1387: 202). ابنمهدی درعلم و ادب وکتابت و بلاغت، امور دیوانی و قوانین اداری پیشرفت چشمگیری بدست آورد و چون بر مملکت عرب و عجم آگاهی داشت و از علم و دانش برخوردار بود، ناصر او را به نقابت طالبیان و نیابت وزارت منصوب کرد(ذهبی،1967 :95).
محمدبناحمدبنعلی معروف به ابنامسینیا از کاتبان شیعه بود که به مقام وزارت رسید او برعکس ابنمهدی تندرو و سختگیر نبود و به دنبال ایجاد آرامش بود اما به دلایل نامعلوم از وزارتش خلع شد. مویدالدین محمدبن محمدبن عبدالکریم بن برزقی قمی که اصالتاً ایرانی، اهل قم و شیعه بود. او نقش پررنگی در اقتدار عصر خلافت ناصر بازی کرد و شاید بتوان گفت مهمترین وزیر خلیفه ناصر بوده است. در دوره مویدالدین است که حمله سلطان محمد خوارزمشاه دفع شد(یعقوبی، 1385 :181 - 206)
دوران خلیفه ناصرعصرحمایت از شیعیان بود، چه به لحاظ سیاسی و در اختیار داشتن مناصب و چه به واسطهی فرهنگی و عقیدتی که شعائر شیعی مورد ترویج و اکرام بود وچه از لحاظ اجتماعی که شیعیان در وضع مطلوبی قرارداشتند. خلیفه الناصرلدینالله علاوه برانتصاب شیعیان در مناصب مهم حکومتی، در تعظیم شعائر شیعی میکوشید و اقدام منفی برعلیه امامیه از سوی اوگزارش نشده است. سیوطی درباره ناصر مینویسد: ناصر شیعه بود و برخلاف اجدادش به مذهب امامیه تمایل داشت(سیوطی،1370: 361).
وجود و بسط قدرت این وزیران مقتدر وکارآمد امامی در بدنه حکومتهای وقت، علاوه برخدمات ارزنده تمدنی به مسلمین، زمینهسازحفظ وگسترش مذهب امامیه در مناطق تحت نفوذ را فراهم میکرد. شایان ذکر است، برخی از خلفای عباسی وحکمرانان سلجوقی، بخاطرحمایت یا جلب نظر اهل سنت و جماعت، به تضعیف شیعیان میپرداختند و حتی در مواردی، وزرای کارآمد و شایسته خویش را برغم خدمات ارزنده، قربانی عقاید مذهبی میکردند. هرچند در دوران برخی از خلفای عباسی همچون ناصر، چه از لحاظ سیاسی، و چه از نظر فرهنگی و عقیدتی و اجتماعی، فضای آزاد خوبی برای امامیه فراهم شد و فشار اهلسنت که از حمایت حکام و خلفا برخوردار بودند نیز در این مقطع نبود.
1- دولتهای امامیه
در قرن ششم هجری شاهد شکلگیری یا استمرار برخی از دولت های شیعی در سطح جهان اسلام هستیم. معروفترین این دولتها، حکومتهای بنیمزید در شهرهای شیعهنشین جنوب بغداد و دولت آلعمار در طرابلس و دولت آلاسپهبد در مازندران است. این دولتها علاوه بر حمایت از علماء و شیعیان امامی مذهب، سعی در پیاده سازی آموزههای ائمهاطهار علیهمالسلام در تمام ابعاد حیات فکری، سیاسی و اجتماعی جامعه داشتند و علاوه بر آن، پیشرفتهای فرهنگی وخدمات شایسته تمدنی نیز ارائه نمودند.
2- دولت بنیمَزیَد
دولت بنیمزید یکی از دولتهای امامی مذهب قرن ششم هجری است که خدمات ارزنده تمدنی همچون ساخت شهر با مظاهر تمدنی کارآمد دارد. آنان تأسیس و نظارت برساخت مساجد، مدارس، حوزههای علمیه، بازارها، کتابخانهها و تربیت وپرورش دانشمندان بزرگی را در کارنامه خود دارند.
مسعودی، بنیمزید را از «بنیاسد» شاخهای از قبایل «مضر» معرفیکردهاست. او مینویسد: قبیلهی بنیاسد شیعه امامی بودند و «بنیغاضر» شاخهای از این قبیله است که شهیدان کربلا را به خاک سپردند(مسعودی، ج3، بی تا: 63).
بنیمزید در صحاری قادسیه بر ساحل چپ دجله سکونت داشتند. اوایل قرن 5 آغاز قدرت گرفتن بنیاسد به رهبری ابوالحسنعلی بن مزید ملقب به سناء الدوله بود. این حکومت در سال 545 هجری منقرض گردید. خدمات فرهنگی و تمدنی با رویکرد شیعی در دوره آنان قابل توجه است. ایشان حله را مأمن امن برای دانشمندان قرار دادند و زمینههای ظهور یک نهضت علمی را فراهم آوردند. اوج فعالیتهای علمی و کوششهای فرهنگی این خاندان در دوره صدقه بن منصور است. صدقه که خود اهل شعر و ادب بود در سال 495 هجری شهر حله را بنیان نهاد (حموی، ج2، بی تا: 338-339).
شهر حله در نزدیکی ویرانههای بابل کهن و در نود کیلومتری بغداد با رعایت اسلوب معماری و شهرسازی ساخته شد و در مدتی کوتاه به شهری آباد و پرجمعیت تبدیل گردید. ابن بطوطه در قرن هشتم هجری از این شهر بازدید داشته و ضمن تأکید بر باورهای امامی مردم این شهر، آنرا شهری آباد و دارای بازارهای گسترده، وسیع، زیبا و پرنعمت برشمرده است(ابن بطوطه، 214:1337).
در دوره محمود سلجوقی(525-511 ق) در برخی مناطق سختگیریهایی برعلیه شیعیان شد، مزیدیان قلمرو خود بهویژه حله را پناهگاهی امن برای شیعیان قرار دادند وبرخی از حکمرانان آنان مانند صدقه بن منصور جان خود را در حمایت و پشتیبانی از شیعیان فدا نمود(رازی قزوینی،1385 :240).
مزیدیان، بهویژه امیر سیف الدوله به علم و فرهنگ وادب توجه و عنایت داشت، لذا عالمان و شاعران از نقاط مختلف به شهر حله آمدند و حاصل آن شکلگیری نهضت علمی و فرهنگی بود که نتایج آن تا اعصار بعد به خوبی نمایان بود. از شعرای فاضل این عصر بهاءالدوله منصور بندبیس، بدرانبنسیفالدوله، مزید بن صفوان حلی، اسفراینی و .... را میتوان نام برد. سیف الدوله علاوه بر اقدامات نظامی و گسترش قلمرو حکومت خود، کتابخانهای حاوی هزاران جلد کتاب در شهر حله دایرکرد(ابن اثیر،ج10، 448:1414).
تأسیس حوزه علمیه حله مهمترین اقدام علمی و فرهنگی مزیدیان در اواخر قرن پنجم هجری است. اما شکوفایی آن از اواسط قرن ششم آغاز گردید و دیری نپایید که به بزرگترین حوزه علمیه شیعه بدل گشت و محصولات علمی آن در قرنهای بعد ببار نشست. که شامل فقها و دانشمندان و کتابهای علمی بینظیر و نظریه پردازی شد.
از مهمترین علمای این عصر، محمد ابن ادریس حلی(598 ق) و شاگرد او فقیه برجسته، محمدبنجعفربن هبه الله بن نما است که ایشان استاد یوسف بن مطهر، پدر علامه حلی است. جعفر بن الحسن الحلی معروف به محقق حلی، حسن بن یوسف حلی(726 ق) مشهور به علامه حلی، علی بن موسی بن جعفر معروف به سیدبن طاووس (664 ق) و برادرش احمدبن طاووس حلی و ابنعلقمی از پرورش یافتگان مدرسه ابن نما به شمار میروند. یکی دیگر از دانشمندان بزرگ این عصر ابومحمدحسن بن علی بن داود حلی، ملقب به تقیالدین مولف کتاب الجامع للشرایع و الموجز است. ایشان در بین فقیهان شیعه، اولین کسی است که قواعد فقه را تدوین کرد(ربانی،1386: 23).
ابنادریس درحقیقت یک اندیشمند نوگرا و فقیه نظریهپرداز است. شهیدثانی در کتابالرعایه از قول سیدبن طاووس مینویسد که بعد از شیخ طوسی باب اجتهاد بسته شد و تنها عدهای مقلد ظهورکردند(جبعیعاملی، 1408: 93) در حقیقت ابن ادریس اولین کسی است که پس از شیخ طوسی آراء و نظریات ایشان را به چالش کشید و در برابر مطالب غیر اجماعی ایشان به مخالفت پرداخت.
ظهور و بروز مکتب فقهی حله، در قرن ششم در ظل حمایتهای بنیمزید، حله را تبدیل به مرکز فقهی شیعه کرد و علما و طالبان علم مذهب امامیه را از سراسر جهان اسلام، بهویژه حلب و لبنان و شامات به سوی حله روانه کرد و این شهر را تا قرن هشتم تبدیل به مرکز علم و دانش و فقه شیعه امامیه نمود.
3- دولت آلعمار
دولت دیگر امامی مذهب قرن ششم هجری که در محدوده جغرافیایی لبنان امروز، خدمات تمدنی و فرهنگی کم نظیری ارائه کرد دولت آلعمار بود. آنان ضمن ایجاد کتابخانهای بزرگ و ایجاد مراکز علمی کم نظیر، موقعیتی مناسب برای توسعه علم و دانش فراهم کردند. همچنین، با مقاومتی ستودنی در برابر هجوم فرنگیان صلیبی مهاجم به سرزمینهای اسلامی، ایستادگی کردند و دراین راستا فداکاریهای زیادی نمودند.
آلعمار، نسبشان به قبیله طی میرسد و از سال 462 تا 503 هـ. ق در طرابلس حکومت داشتند. ارتباط برخی علما، فقها و قضات شیعه با امرای طرابلس در این دوره، قرینهای بر تشیع این دولت و گرایش امامی آنان دارد. «ابنبراج » فقیه امامی قضاوت طرابلس را در این دوره برعهده داشت. شاگرد او «ابن ابیروح» نیز بعد استاد، قاضی طرابلس شد. جنبه فرهنگی این حکومت بر دیگر ویژگیهای آن غلبه داشت. کتابخانه و دارالعلم آن مشهور بود(یعقوبی،1394: 71).
این دارالعلم، در راستای توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی در طرابلس تأسیس شد. دارالعلم در حقیقت موسسه علمی-آموزشی بود که مهمترین رکن آن کتابخانه بوده است. در این مرکز علمی-که از برخی جنبهها شبیه برخی مدارس شبانهروزی حوزوی امروز بوده- اغلب دانشجویان و حتی در مواردی اساتیدی سکونت داشتند که بهکار مطالعه و تحصیل اشتغال داشتند و هزینه تحصیل آنان توسط متولیان این مراکز تأمین میشد (حاجیزاده، 1399: 96-111). همچنین جاذبههای علمی طرابلس سبب جذب دانشمندان و جویندگان علم از اطراف و اکناف به اینشهر شد. این فعالیتهای فرهنگی بر شکوفایی علمی و پویایی شیعیان قرن ششم در شام تأکید دارد.
طومار این دولت شیعه امامی در اوایل قرن ششم هجری، با حمله صلیبیان فرنگی برچیده شد. این دولت برغم درخواست کمک قاضی فخرالملک ابوعلیابنعمار از خلیفه عباسی در بغداد و حکام سلجوقی، در برابر حملات صلیبیها یاری نشد. مهاجمین از آغاز تهاجم خود در سال 492ق /1099م، در صدد فتح طرابلس بودند، ولی در سال 503 ق/1109م، با سقوط دولت بنوعمار موفق به اینکار شدند(ابن اثیر،ج10، 1414: 475). ناصر خسرو، توانایی نظامی و مقاومت این مردم شجاع شیعه را ستوده است(قبادیانی، 1881م:17). بعد از سقوط این حکومت بود که، کتابخانه عظیم دارالعلم این شهر نیز توسط مهاجمین صلیبی دچار آتشسوزی شد(حاجی زاده،1399: 96-111).
4- دولت آلاسپهبد
سومین دولت امامی قرن ششم، دولت ایرانی آلاسپهبد است. اسپهبدان یا ملوک جبال دومین شاخه از خاندان باوندیه بودند که توانستند در اواخر قرن پنجم و ششم در مناطق مرکزی مازندران یعنی حد فاصل میان آمل تا استرآباد با تکیه بر اندیشه امامیه و برخورداری از حمایت مردم و نیز علما، حکومت شیعی دوازده امامی در این ناحیه ایجادکنند که تا یک قرن تداوم یافت. استقامت شاهان اسپهبدی و پافشاری بر عقاید امامیه، موجب تبدیل اندیشه اثنیعشریه به قدرت سیاسی تأثیرگذاری در ایران شد. آنان نقش مهمی در اعتلای فرهنگی، سیاسی، نظامی و اقتصادی شیعیان امامی ایفا نمودند (رمضانپور،1395 :3-20).
دستگاه خلافت عباسی با کمک سلاجقه درصدد نابودی این حکومت نیمه مستقل شیعی برآمدند. گاهی بنیالعباس برای نابودی آنان از بغداد سپاهی میفرستاد(طبری،ج7، 52:1403) و در مواردی از جنگ نرم و عملیات روانی برعلیه آنان استفاده میشد. در مقطعی هم،گروههای محلی را بر علیه آنان بسیج میکردند(خوارزمی، 472:1384). اما موقعیت جغرافیایی خاص مازندران و سختی لشکرکشی به آن دیار،کار را بر دشمنان سخت میکرد. مردم و علماء نیز به حمایت از آنان میپرداختند. همچنین، بیزاری این دولت از شیعیان اسماعیلی موجب پایداری آنان شد(رمضانپور،1395 :3-20).
با تلاشهای علمای امامیه، از اوایل قرن پنجم هجری آمار امامیه در مازندران رو به افزایش گذاشت(گیلانی ،44:1352). دانشمندان امامیه در آمل، ساریه، استرآباد، ارم و دیگر مناطق مازندران، مجالسحدیث، وعظ و مناظره برگزار میکردند. برطبق برخی گزارشات، پادشاهان باوند مبالغ زیادی را خرج عتبات عالیات و اماکن متبرک شیعی میکردند(ابن اسفندیار،83:1366). این خاندان، ضمن ترویج و تقویت شیعه اعتدالی، به مبارزه با غالیان و مکاتب انحرافی اهتمام ویژهای داشتند. از آنان مبارزاتی با اسماعیلیان نیز گزارش شده است(بیانی،1379 : 100-101).
بنابر این نقش محوری در گسترش امامیه در مازندران بر محور تلاشهای علمای عامل استوار بود و امرای امامی مذهب باوندی با حمایتهای بیدریغ خود در تسهیل وگسترش این امر نقش پررنگی داشتند. بسیاری از حملات تند سنیان متعصب بر علیه امامیه، در قرن پنجم بهویژه قرن ششم، در عرصه فرهنگ و ادب از قبیل شعر و خطابه و داستان، به گسترش اندیشه شیعی در این مقطع بر میگردد.
باوندیان در عرصه تمدنی خدماتی ارزندهای داشتند. پایتخت اولیه آنان، شهر پریم بودکه بعد از اسلام فریم خوانده شد، در ناحیه هزار جریب قرار دارد(برزگر،ج2، 48:1380). ساری و آمل نیز از مهمترین شهرهای آنها بود. شهر ساری دارای چندین بازار و یک دیوار دور شهر بود که دور آن خندقی حفر شده بود و همچنین پل ها و بناهای عام المنفعه متعددی داشت(اصطخری،1368 :172). علاوه بر آن، شهرهای این دوره عموماً، واجد سیستم دفاعی، شامل برج و بارو وخندق بود. علاوه بر آن، دارالحکومه، شارستان، کهندژ، قصر، بازار، مسجد جامع، آرامگاهها نیز از مراکز تمدنی محسوب میشد. در هنرمعماری، آرامگاهها بهویژه اجزای معماری آن از مفاهیم نمادین و رمزی خاصی برخوردار است. بنای آرامگاهها در مازندران معمولا برجهای استوانهای آجری با بامی مخروطی(گنبد) بود. اما کم کم به شکل شش ضلعی و هشت ضلعی و با غلبه تشیع اثنی عشری به بنای 12 ضلعی تبدیل شد. برج رسکت در دو دانگه ساری که در اصل آرامگاه شاهان باوندی است، علاوه بر آن، برج لاجیم و رادکان از برجهای ساخته شده در این دوره هستند(حسن نژاد، زمانه،1393).
وضعیت فرهنگی شیعیان قرن ششم هجری
مراکز علمی و فرهنگی شیعیان امامیه، اعم از حوزههای علمیه، مدارس، کتابخانهها و دارالعلمها نقش تعیین کنندهای در گسترش و تعمیق فرهنگ و تمدن اسلامی در این قرن دارد. علاوه بر آن نقش دانشمندان برجسته وتحول آفرین امامی در این رابطه غیرقابل انکار است.
1- تأسیس و گسترش مراکز علمی و آموزشی
نخستین مراکز آموزشی جهان اسلام مساجد بودندکه محل تشکیل کلاسهای درسی و حلقههای مباحثات علمی بود. اما به تدریج مراکز آموزشی از مساجد به مدارس منتقل گردید. هرچند نظامیه را نخستین مدارس معرفی میکنند؛ اما اولین مدرسه، در قلمرو علویان طبرستان و سپس شهرهای خراسان بنیان گذاشته شد(مرعشی، 1351: 358).
شیعیان به رغم محدودیتهای سیاسی و اجتماعی فراوان، هرکجا تجمع داشتند مدارس و حوزههای علمیه تأسیس کردند. مراکز علمی و آموزشی شهرهای قم، ری، کاشان، سبزوار، ورامین و آوه در ایران؛ بغداد و نجف و حله درعراق؛ حلب و طرابلس در شام از مناطق تجمع شیعیان، گواه بر این مدعاست. این مراکز با تلاش فقها و دانشمندان شیعی و با حمایتهای مالی نقیبان علوی که درآمدهایی از محل خمس و دیگر نذورات و موقوفات داشتند اداره میشد. تأسیس مدارس، مساجد، کتابخانهها و دارالعلمها وتأمین مخارج این مراکز و هزینه معیشت اساتید و دانشجویان این مراکز از آن محلهای یاد شده تامین میگردید. شیعیان از حمایتهای حاکمیت محروم بودند اما وزیران و شیعیانی که در حاکمیت نفوذ و حضورداشتند، پشتیبان مراکز علمی و آموزشی بودند.
در مدارس شیعه امامیه، دروسی همچون اصول دین یا اعتقادات، فقه، تعلیم قرآن برای کودکان تدریس میشد و نماز جماعت و ختم قرآن و مجالس موعظه نیز برگزار میشد(قزوینی رازی، 1358: 34-36). قزوینی از مدرسهای نام می برد که از آن، چهارصد فقیه و متکلم فارغ التحصیل شده بودند(قزوینی رازی ، 1358: 35). این مدارس کتابخانههایی درکنار مدارس داشتندکه کتابهای بسیاری برای آنها وقف شده بود( قزوینی رازی، 1358: 36)
علم و علم آموزی و تشویق به ساخت مراکز آموزشی از تأکیدات پیشوایان دینی شیعه بوده است. پیشینه امامیه در تربیت عالمان دینی همواره درطول تاریخ جلب توجه کرده است. همواره حوزه علمیه بهعنوان نهاد مذهبی و آموزشی شیعیان برای آموزش و تربیت طلاب علوم دینی مطرح بوده است. این حوزهها زیر نظر مراجع تقلید اداره میشد و هزینههای آن از طریق خمس و موقوفات تأمین میگردید.
2- کتابخانهها و دارالعلمهای شیعی و تأثیرات فرهنگی آنها
نهادکتابخانهها دربین اندیشمندان امامیه جایگاه ویژهای داشت. عبدالجلیل قزوینی (م585 ق) ضمن پرداختن به مدارس شیعی در قم و ری، ورامین و کاشان، این مدارس را واجد کتابخانه معتبر معرفی میکند(قزوینی رازی، 1358: 35-36-198). علاوه بر آن، شیعیان واجد کتابخانههای شخصی و عمومی نیز بودند.
همچنین امامیه دارای مؤسسههای فرهنگی بنام دارالعلم بودند. اساس دارالعلمها نیز در واقع بر کتابخانهها استوار بود که در آن فعالیتهای علمی و پژوهشی نیز انجام میشد و در حقیقت گامی در جهت تکوین دانشگاههای اسلامی و در راستای ترویج اندیشههای شیعی بود. از دارالعلمهای قرن ششم شیعی میتوان از دارالعلم بنیعمار(دارالعلم طرابلس) نام برد که مؤسس آن ابوالحسن علی بن محمد مشهور به جلالالملک بود. وجود این دارالعلم باشکوه در قلمرو حکومت شیعی امامی بنیعمار که از حکومتهای کوچک بشمار میرود نشان دهنده توجه ویژه شیعیان امامی به مقوله فرهنگ است.
اهمیت دادن به مقوله فرهنگ بهویژه به کتاب و کتابخوانی در بین شیعیان همواره بصورت یک ارزش بوده و هست. این واقعیت در طول تاریخ بخوبی نمایان است.
3- اندیشمندان و متفکرین
در طی قرن ششم هجری شمار فراوانی از دانشپژوهان شیعی مناطق مرکزی ایران مثل ری و قم و شمال(ساری و آمل) و شمال شرقی ایران(بیهق و نیشابور) با سفر به عراق (نجف و بغداد)، تشیع امامی را به ایران آوردند. برخی از آنان از شاگردان شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طوسی و فرزندش ابوعلی( زنده در سال511هـ. ق) معروف به مفید ثانی و دیگر اساتید حوزه شیعی در نجف بودند.(جعفریان، 1368: 476).
حسن بن محمدبن حسن طوسی معروف به ابوعلی طوسی و مفید ثانی(ابن فوطی، 1940: 715) و غروی دیگر(م520 ق) فرزند شیخ طوسی ، فقیه و محدث نامی قرن 6 هـ.ق ، یکی از مهمترین حلقههای واسطه در سلسله اسانید شیعه و از اعاظم فقهای عصر خود بشمار میرفت(حسینی جلالی،1412: 12). شهرت علمی ایشان طالبان فقه و علوم امامی را به محضر او کشاند و نقش بی بدیل او در بسط موقعیت فرهنگی شیعیان حتی در قرون بعد از خود آشکار است.
یکی از معروفترین علمای شیعه در قرن ششم هجری، ابوعلی فضل بن حسن طبرسی معروف به امین الاسلام طبرسی، متوفی سال (548هـ.ق) در سبزوار از شاگردان ابوعلیطوسی است(عابدی،1380: 206-207). و در اصول، فقه و تفسیر و حدیث کتابهایی دارد. معروفترین آثر او تفسیر مجمع البیان و کتابهای جوامع الجامع و اعلام الوری است.
عبدا... بن جعفر دوریستی (طرشتی) از عالمان وفقها و محدثان برجسته که در سال556 ق در بغداد تلمذ علوم داشته(عطاردی قوچانی،1373: 135-136). و برادرش خواجه حسن، شاعری توانا بود و به عربی هم اشعاری دارد( قزوینی، 1358: 145-146). نسب این خاندان به حذیفه بن یمان از صحابه رسولخدا میرسد(آقا بزرگتهرانی،1972 :140). از شاگردان معروف ایشان ابن ادریس حلی و شاذان بن جبرئیل قمی است(مجلسی،ج106، 1363: 41-43). مدفن ایشان در طرشت زیارتگاه مردم تهران است.
ابوجعفر محمدبن علی بن شهرآشوب، متوفی 588 هـ. ق در جبل الجوشن در حلب سوریه(امین عاملی، ج1، بیتا: 82)، معروف به ابن شهر آشوب ساروی مازندرانی است(صدرحاج سیدجوادی،ج1، 1385: 337). ایشان مفسر، محدث، ادیب و فقیه بزرگ امامی است، وی در حدیث و رجال و مناقب هم تبحر ویژه داشت. ابن شهرآشوب از شاگردان فتالنیشابوری، زمخشری، طبرسی، ابوالحسن بیهقی، شوهانی، ابوالفتوحرازی وقطبالدین راوندی است. از شاگردان ایشان ابن ادریس حلی، ابنبطریق حلی، ابن ابی طی و ابن زهره حلبی می باشند (قمی،ج2، 1387: 712). ایشان نویسنده کتابهایی همچون مناقب آلابیطالب و معالم العلما است(مدرس،ج8، 1374:59).
قطب الدین کیدری بیهقی، ابوالحسن محمدبن حسین بن تاج الدین؛ عالم، فقیه، ادیب و شاعر قرن 6 هجری قمری و متولد سال 576 هجری قمری، اصالتاً اهل روستای کیدر بیهق و از شاگردان طبرسی وابن حمزه طوسی و معاصر با قطب راوندی است(کیدری،1416: 6) قطب الدین کیدری بیهقی کتاب مباهج المهج فی مناهجالحجج در عقاید شیعی. کفایه البرایا فی معرفه الانبیا و الاولیا، مباهج فی مناهج الحجج؛ الدرر فی دقائق علم النحو، البراهین الجلیه فی ابطال الذوات الازلیه، لب الالباب در مسائلکلام، را به رشته تحریر در آورد. کتاب حدائقالحقایق فی تفسیر دقائق احسنالخلایق در شرح نهج البلاغه هم از آثار اوست(جهان بخش، 1378: 152-183).
فتال نیشابوری معروف به ابن فتال و ابن فارسی از دانشمندان ایرانی شیعه امامیه قرن5 و6 هجری و متولد نیشابور است. نام کامل او محمدبن حسن نیشابوری ملقب به فتال(بلبل هزار دستان به سبب خوش صوتی به او اطلاق میشد) و واعظ است(فتال نیشابوری،1366: 12). ایشان از شاگردان شیخ طوسی و سید مرتضی علم الهدی است. او از مشایخ ابن شهر آشوب بوده است(موسوی بجنوردی،ج4، 1395: 90). فتال در سال508 هجری بهدست شهابالاسلام به قتل رسید و او را با لقب شهید یاد کرده اند(فتال نیشابوری،1366: 13). دو اثر مهم ایشان روضه الواعظین و بصیره المتعظین (که از جمله مصادر بحارالانوار است) و کتاب التنویر فی معانی التفسیر است(مجلسی، ج43، 1363: 323).
خواجه نصیر الدین طوسی (597-672هـ.ق): محمدبن محمدبن حسن طوسی معروف به خواجه نصیر از علما و فقهای بزرگ قرن 6 و 7ق است. اودرکلام وفلسفه وفقه وریاضیات و نحو و ادبیات سرآمد علمای زمان خود بود .
4- مفسران قرآن کریم
این قرن یکی از درخشانترین دورههای علوم قرآنی و تفسیری شیعیان امامی است، کتب تفسیری در این دوره به زبان فارسی هم تدوین میشد. از معروفترین کتب تفسیری این قرن به این کتب میتوان اشاره کرد. کتاب تفسیر ابن فتال نیشابوری(م508 ق) با نام التنویرفی معانی التفسیر؛ تفسیر جامع العلوم باقولی اصفهانی(زنده درسال585 ق)؛تفسیرسیدضیاءراوندی(زنده درسال 549 ق)؛ تفسیراسئله القرآن بیهقی(565 ق)؛ خلاصه التفاسیر قطب راوندی(573 ق)؛ تفسیر عزالدین راوندی(زنده در سال585 ق)؛ مختصرالتبیان، ابن کیال(م597 ق)؛ مختصرالتبیان از ابن ادریس حلی(598 ق)و مفتاح التفسیر اثر برهان الدین ابی الخیر حمدانی(اواخر قرن ششم ق)؛کتاب تفسیر متشابه القرآن و مختلفه در 2جلد، تالیف ابن شهرآشوب مازندرانی (م583 ق) به زبان عربی و با گرایش کلامی است.
تفسیر مجمعالبیانلعلومالقرآن طبرسی(م548 ق) اثر امینالاسلام فضل بن حسن بن فضل طبرسی با گرایش جامع-عقلی و اجتهادی و تفسیر جوامع الجامع با گرایش ادبی-کلامی است. طبرسی صاحب 3 کتاب تفسیر است. از آثار تفسیری او «المؤتلف منالمختلف من أئمهالسلف»، «مجمع البیان» و «جوامع الجامع» و« الکاف الشاف من اشکاف» هر سه در تفسیر قرآن است. مجمع البیان را تفسیر کبیر، جوامع الجامع را تفسیر اوسط و الکاف و الشاف را تفسیرصغیر نامیده اند.
تفسیر روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن تالیف ابوالفتوح رازی در قرن ششم به نثر فصیح ادب پارسی به شیوه کلامی- روایی، نگاشته شد.
5- فقهای معروف
این قرن شاهد ظهور فقهایی مجدد وبزرگی است که در تاریخ فقه شیعه تحولآفرین شدند. بیشک ابن ادریس برترین فقیه شیعه در این قرن است. این عصر، دوره تجدید حیات فقهی و گسترش استدلال و استقلال در فهم دین با رویکرد انتقادی در فقه است. این سبک تا دوران محقق حلی(م676 ق) ادامه یافت.
یکی ازمهمترین حلقههای واسطه در سلسله اسانید شیعه، حسن بن محمد طوسی(م520 ق) فرزند شیخ طوسی معروف به شیخ الطائفه است. آثار فقهی او عبارتند از: المرشد الی سبیل التعبد، رساله فی الجمعه، کتاب الانوار و شرح بر نهایه شیخ طوسی(ره) (تهرانی،ج1، 1403: 429).
دیگر فقهای معروف شیعه این عصرعبارتند از: ابوالحسن علی بن حسن بن ابی المجد حلبی صاحب کتاب « اشاره السبق الی معرفه الحق فی اصول الدین و فروعه» که در این اثر به مساله امر به معروف و نهی از منکر پرداخته شده و فقها با استناد به آن کتاب از آن تعبیر به «اشاره» کردهاند او از فقهای قرن ششم هجری است (ربانی، 1386: 113).
ابن حمزه (م558هـ.ق): عمادالدین ابوجعفر محمد بن علی بن محمد طوسی فقیه فاضل و صاحب«الوسیله الی نیل الفضیله» و کتاب «الثاقب فی المناقب ». کتاب الوسیله او یک دوره کامل فقه است. نام ابن حمزه درکتب فقهی شیعه بسیار به چشم میخورد(صدر، بی تا: 305).
قطب الدین راوندی کاشانی (متوفی573هـ.ق): سعید بن هبه الله بن الحسن راوندی از مشایخ بزرگ ابن شهر آشوب بوده است. وی از اعاظم محدثان شیعه محسوب میشود. نزدیک به 60 کتاب و رساله در موضوعات مختلف دینی برای او گزارش شده است. از آثار او «فقه القرآن» است. ایشان در این کتاب آیات قرآن را براساس ابواب فقه مورد بحث قرار داده است. او کتاب دیگری بنام «الرائع» در شرح شرایع محقق حلی دارد. کتاب المغنی (در 10 جلد) او نیز شرحی بر نهایه شیخ طوسی است.
قطب الدینکیدری بیهقی (576 ق)، کتاب اصباح الشیعه بمصباح الشریعه و کتاب الاصباح از آثار ایشان در زمینه فقه امامیه است.
ابومنصورطبرسی(م580 ق): احمدبن علی بن ابیطالب طبرسی، صاحب کتاب الکافی در فقه و از اساتید ابن شهرآشوب، شهید اول در شرح ارشاد بسیاری از اقوال و نظریات ایشان را نقل کرده است( قمی، ج2، 1358: 404).
ابن زهره(م585 ق) سید ابوالمکارم حمزه بن علی حسینی امامی معروف به «سید بن زهره حلبی» وی از فقیهان بزرگ شیعه محسوب میشود و نظریات او در قدیم مورد توجه فقها وعلما بودهاست. ابنکثیر دراخبار سال 507 ق از ابن زهره به عنوان فقیه نامور امامیه و مرجع علی الاطلاق شیعه در آن مناطق یاد میکند(ربانی، 1386: 127).
از آثار ابن زهره «غنیةالنزوع» است که یک دوره کامل فقه محسوب می شود. «قبسالانوار فی نصرة العتره الاخیار» و رساله در« منع قیاس» و رسالهای در «اباحهی نکاح متعة » و رسالهای در «تحریم فقاع» و رساله ای دیگر در «کتابهای تراجم» نوشتهاند.
یحیی بن سعید حلی (589هـ.ق): ایشان از فضلای عصر خود بوده و در ادب و فقه اصول جامع فنون بود. از مهمترین آثار او «نزهة الناظر»، اولین کتابی است که علمای شیعه در باره قواعد فقه نوشتهاند. از دیگر آثار او الجامع للشرایع است که دوره کامل فقه است.
محمد ابن ادریس حلی «م598 هـ. ق»: معروف به ابن ادریس حلی است . وی برترین فقیه شیعه در قرن ششم است. مهمترین اثر ایشان کتاب «السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی» است.
از عصر شهید اول کمتر فقیهی پیدا میشود که در فقه اثری از خود برجای گذاشته باشد و ازفتاوای ابن ادریس بهعنوان موافق یا مخالف یاد نکرده باشد و هیچ عالمی در شرح حال علما قلم فرسایی نکرده مگر اینکه از ابن ادریس به بزرگی و عظمت و جلالت یاد کرده است(ربانی، 1386: 134).
6- شیعیان اهل ادب منثور و منظوم
ادبیات شیعی به عنوان شاخهای از ادبیات دینی با درون مایه بیان مناقب و فضایل اهل بیت پیامبرگرامی اسلام(ص)، همواره مورد توجه شاعران امامی مذهب بوده است. یکی از معروفترین این شاعران، قطب الدین محمدبن حسین بیهقی معروف به قطب الدین کیدری است.کتاب انوار العقول من اشعار وصی الرسول در اشعار منسوب به امیرالمومنین از آثار اوست.
همچنین، درشمار آثار منظوم این قرن، اشعار شاعر بزرگ، ابوالمجد مجدون بن آدم سنایی غزنوی(473-545 ق) معروف به حکیم سنایی است. ایشان صاحب دیوان اشعار و حدیقه الحقیقه با 10هزار بیت؛ سیرالعباد با 700بیت؛ طریق التحقیق و منظومههای کارنامه بلخ و عشقنامه، عقلنامه و تجربه العلم که با سه مثنوی دیگر تشکیل سته سنایی را میدهند(صفا، 1388: 255). عبدالجلیل او را شاعری شیعی معرفی میکند.
ابوالمفاخر رازی از دیگر شعرای پارسی سرای قرن 6 هـ. ق است. او قصیدهای برای امام رضا(ع) سرود که برآن شروحی مثل رساله حل ماینحل نگاشته شده است. ایشان کتاب شعر دیگری به فارسی در شرح واقعه کربلا بنام « مقتل الحسین» دارد.
به گفته عبدالجلیل، قوامی رازی متوفی نیز از شاعران نیمه قرن ششم قمری و از مناقب خوانان و مداحان شیعی است( قزوینی رازی، 1358: 43).
ابن منیر طرابلسی(م548 ق)و سبط ابن التعاویذی(م584 ق) از شعرای عرب زبان شیعی امامیه قرن ششم است.
7- نقش شیعیان امامی در تاریخ نگاری
شیعیان امامی در شاخههای مختلف تاریخ نگاری آثار مفید و متعددی را از خود به جای گذاشتهاند. آنان ضمن ثبت و ضبط اسامی و شرح حال بزرگان و تاریخ نویسی، نقش ویژه و منحصر بفردی در علم تراجم و دانش رجال داشتهاند.
کتاب روضه الواعظین وبصیره المتعظین اثر محمدبن فتال نیشابوری(م508 ق) که به تاریخ زندگانی دوازده امام پرداخته است از جمله این آثار گرانسنگ است.
کتاب اعلام الوری باعلام الهدی اثر امین الاسلام فضل بن حسن طبرسی(م548 ق) درباره تاریخ زندگانی چهارده معصوم است.
طبرسی، شیخ احمدبن علی بن ابیطالب طبرسی متوفی نیمه اول قرن ششم و مولف کتاب تاریخی کلامی الاحتجاج علی اهل اللجاج یا احتجاج طبرسی، درباره محاجات و مناظرات پیامبراسلام و ائمه شیعه، واقعه غدیر خم، ماجرای فدک، محاجات علی و معاویه و....
کتاب بشاره المصطفی لشیعه المصطفی نوشته محمدبن ابی القاسم طبری معروف به عماد الدین طبری زنده در سال 553 هجری،او از بزرگان امامیه و کتابش از منابع ارزشمند در اثبات مذهب شیعه است.
عبدالجلیل بن ابی الحسین بن ابی الفضل قزوینی رازی زنده در سال560 هجری مولف کتاب تاریخی-کلامی بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض یعنی برخی از معایب ناصبیان در رد کتاب برخی از رسواییهای رافضیان که معروف به کتاب النقض است. اهمیت تاریخی این کتاب درباره اوضاع سیاسی-فرهنگی و مذهبی و مدارس و مراکز علمی شیعیان آن زمان و برای پاسخگویی و رفع اتهام آنان نوشته شد.
ابن فندق، ابوالحسن علی بن ابی القاسم زید بن محمدبیهقی متوفی 565ق مولف کتاب برجسته تاریخ بیهق که بیشترین قسمت کتاب وی در تراجم مشاهیر رجال میباشد. کتاب الخراج و الجرائح نوشته قطب الدین راوندی متوفی در سال 573ق، در معجزات نبوی و کرامات ائمه است. این کتاب گرچه با تکیه بر روایات تدوین شده اما کتابی تاریخی است. کتاب قصص الانبیاء اثردیگر قطب الدین راوندی در موضوع تاریخ و شرح حال پیامبران است.
از معروفترین این آثار در قرن ششم هجری ؛کتاب فهرست اسماء علماء شیعه و مصنفیهم، اثر شیخ منتجب الدین ابوالحسن علی بن عبیدا.. بن حسن بن بابویه، اندیشمند متوفی سال 585 ق این کتاب چگونگی حضور فرهنگی تشیع در شهر ری را در قرن ششم نشان می دهد.
کتاب معالم العلماء نوشته ابوعبدا... محمد بن شهرآشوب مازندرانی معروف به ابن شهرآشوب متوفی در سال588 ق، ایشان این کتاب را بهعنوان متمم کتاب فهرست شیخ طوسی نوشت وبه معرفی علمای شیعه و کتابهای آنان که بالغ بر600 نفرند و در کتاب فهرست شیخ ذکر نشده، پرداخته است(ابن شهرآشوب،1380: 29).
در همین زمان کتاب مناقب آل ابی طالب ابن شهرآشوب(م588 ق) در فضائل و مناقب آل ابی طالب تدوین شده است. محمدبن حسین بن حسن رازی (قرن ششم و هفتم) مولف کتاب نزهه الکرام و بستان الغوام، در فضائل شیعه و ذکر معجزات معصومان، به زبان فارسی و در دو مجلد میباشد(آقابزرگ تهرانی، ج3، 1403: 107)
کتاب دلائل نیز نوشته ابومحمد عبدالباقی بن محمد بصری متوفی قرن ششم هجری است. کتاب الفضائل اثر شاذان بن جبرئیل قمی زنده در سال593 ق و از دانشمندان بزرگ شیعه قرن ششم است. وی کتابش را در دفاع مستند از موقعیت امامان شیعه بهویژه امام علی(ع) نوشته است(آقابزرگ تهرانی، ج16، 1403: 250).
مراسمات فرهنگی امامیه در قرن ششم هجری
1- مناقب خوانی
واژه مناقب جمع منقبت، به معنای خصال نیک، سجایای پسندیده، صفات و هنرهایی است که موجب ستودگی و مایه مباهات و ستایش است و نقطه مقابل آن مثالب است برخی این واژه را به معنای معجزه نیز دانستهاند(طریحی،ج2، 1375: 175).
مناقبخوانی به معنای عام، در وهله اول ابزار تبلیغ و ترویج مذهب بود تا به وسیله فضایل و مناقب اهل بیت نبوت که گاه در اثر جهالت و عوامزدگی مردم و در بسیاری موارد از روی عمد یا در پی دسیسههای سفیانی و مروانی و عباسی به فراموشی سپرده شده بود بار دیگر به گوش مردمان رسانده شود سپس جفاهایی که در حق آنان روا گشته بود به تظلم واگویه گردد تا آشکار شود که در اثر این نسیان و ظلم چه سیه روزیهایی گریبانگیر مسلمانان و عالم اسلام شده است(ایزدی،1387: 46). مناقبخوانان تلاش میکردند با ذکر نام و یاد و فضائل اهل بیت و برتری آنان در تمامی شئون دینی و انسانی بر دیگران، آشکار سازند که آنان تنها افراد شایسته برای امارت بر جهان اسلام هستند(ایزدی،1387: 46).
مناقبخوانی یکی از مراسمات شایع قرن ششم هجری بود که در مناطق تحت نفوذ شیعه بهصورت علنی برگزار میشده است. این مراسم شبیه به مدیحهسرایی است که امروز در ایران، فراوان دیده میشود. مولف کتاب «فضائحالروافض» شکل و نوع این مناقب را بیان کرده است. رازی از قول مؤلف فضائح از زبان یک سنی متعصب در قرن ششم هجری درباره مناقبخوانان شهر ری چنین مینویسد:
«.... و در بازارها مناقب خوانان گنده دهن، فرا داشته اند که ما منقبت امیرالمومنین میخوانیم. و همه قصیدههای پسر بنان رافضی[4] و امثال او، میخوانند. و جمهور روافض، جمع میشوند. همه وقیعت صحابه پاک و خلفای اسلام و غازیان دین است و صفات تنزیه که خدای راست جل جلاله و صفت عصمت که رسولان خدای راست علیهمالسلام و قصه معجزات که الا پیغمبران خدای را نباشد، شعر کرده میخوانند. و به علی بوطالب میبندند»(قزوینی، 1358: 65).
مناقبخوانی در مناطق شیعه نشین ایران رواج داشته و در مقابل آن اهل سنت مراسم فضائل خوانی داشته اند. مناقبخوانی در حقیقت بیان فضائل اهل بیت بود که خود سبب گسترش تشیع و افزودن بر نفوذ سادات و علویان بود. این مراسم امروزه بهصورت مراسمات مداحی بهویژه در ایام مناسبتی خاص در قالب هیأتها و تکیهها در سراسر جهان تشیع دیده میشود.
2- مراسم روز عاشورا
این مراسم از سابقهای طولانی در بین شیعیان برخورداراست. به موازات شکلگیری سنتهای رسمی، شیعه روز عاشورا را روز تعزیت اعلام کرد در مقابل مخالفان اهلبیت آن روز را به شادی و سرور پرداخته و آن را عید اعلام نمودند. زکریای قزوینی در این زمینه مینویسد:
«آنها، عاشورا را عید گرفته و در آن روز زینت کرده و مهمانی میکنند. در حالیکه شیعه، عاشورا را روز عزا گرفته در آن روز نوحه خوانده و از زینت کردن پرهیز دارند(زرندی،1433: 230).
محله کرخ بغداد که از مراکز مهم شیعی بود در طول قرن چهارم هجری بهویژه با به قدرت رسیدن آل بویه، مراسم این روز بسیار مفصل برگزار میشد. در شهرهای شیعهنشین ایران روز عاشورا را بزرگ میپنداشتند. کتابالنقض به نقل از مؤلف فضائح مینویسد: «این طایفه، روز عاشورا اظهار جزع و فزع کنند. و رسم تعزیت را اقامت کنند. و مصیبت شهدای کربلا، تازهگردانند بر منبرها و قصه گویند. و علما، سر برهنه کنند و عوام، جامه چاک کنند. و زنان، روی خراشند و مویه کنند»(قزوینی رازی، 1358: 370).
3- عید غدیر
این عید، یکی از باشکوهترین اعیاد شیعیان است که همواره در طول تاریخ، مورد احترام و عنایت امامیه بوده است. امامیه از آن بعنوان عیدُاللهِ الاکبر، عید اهل بیت پیامبر و اشرف الاعیاد یاد نموده اند. این مراسم به یادبود معرفی امیرالمومنین علی(ع) توسط پیامبر(ص) بهعنوان امام و جانشینی ایشان است. این واقعه در منطقه غدیر خم، که برکه ای کوچک در بین مکه و مدینه بوده، در روز ۱۸ذیالحجه سال۱۰ هجری قمری (برابر با ۲۸ اسفند سال۱۰ خورشیدی) برگزار شده است.
بنا به گزارشات تاریخی این مراسم در قرن ششم هجری در مراکز شیعی، در روز 26 ذی حجه برگزار میشده است. در مقابل عید غدیر، اهل سنت یوم الغار را جشن میگرفتند(حنبلی دمشقی ،ج3، 1406: 130)
4- نماز جمعه در میان شیعیان
یکی از عباداتهای سیاسی-عبادی که در بین شیعیان امامیه سنت بوده و همواره بر عمل به آن تأکید ورزیده اند، برپایی و شرکت در نماز باشکوه جمعه بوده است. وجود مساجد جامع در شهرهای شیعی که جهت برپایی نماز جمعه ساخته میشد، شاهدی بر صدق این مدعاست. رازی مینویسد: « بِحَمدِللهِ و مِنَّه در همه شهرهای شیعه، این نماز برقرار و قاعده هست و میکنند با خطبه و اقامت و شرائط. چنانکه در دو جامع بقم و بدو جامع بآوه و یک جامع بقاشان و مسجد جامع بورامین و در همه بلاد شام و دیار مازندران. و انکار این، غایت جهل باشد»(قزوینی ، 1358: 395).
نتیجهگیری
با توجه بررسیهای انجام شده ، یافتهها حاکی از آن است که با اوجگیری اختلافات سیاسی در قرن پنجم هجری و وقوع جنگهای صلیبی، جهان اسلام در مسیر رشد و توسعه و اعتلای فرهنگی دچار رکود و توقف شد؛ اما اقلیت شیعه در قرن ششم هجری، با اندیشه نو و فکر خلاق خود راه تکامل و تحول در این مسیر را ارتقاء بخشید. ایجاد و گسترش مراکز فرهنگی و علمی مانند مدارس و تأسیس دارالعلمها و کتابخانهها از اقدامات موثر شیعیان امامی در این عصر است. آنان علوم عقلی و نقلی را دچار تحول کردند و به مهندسی برخی از علوم و در مواردی به تولید علم پرداختند. عالمانی چون ابن ادریس، محقق حلی در فقه تحول آفریدند و دانشمندان چون خواجه نصیرالدین طوسی در علم کلام در تفسیر و فلسفه نیز تغییر و تحولاتی رخ داد. شیعیان امامیه شرق جهاناسلام در این عصر پیش دستان وحدت بودند و با تسامح با سنیان متعصب حاکم برخورد میکردند و از اصرار بر مسائل حساسیت برانگیز اجتناب مینمودند. تقیه نیز به نوعی از شدت یافتن این تسامحات حکایت دارد. همچنین برخی حکومتهای شیعی ضمن ساخت شهرها و ابنیه و مراکز علمی، اقتصادی و رفاهی دست به خدمات تمدنی ارزندهای زدند.
فهرست منابع
ابن اثیر، عزالدین علی(1414ق)، الکامل فی التاریخ، موسسه التاریخ العربی، چاپ چهارم، بیروت.
ابن اسفندیار، محمدبن حسن(1366ش)، تاریخ طبرستان، تصحیح: اقبال، عباس، کلاله خاور، چاپ دوم، تهران.
ابن ادریس(1390)،کتاب السرائر، انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین، چاپ ششم، قم.
ابن بطوطه، محمدبن عبدالله طنجی(1337ش)، سفرنامه، ترجمه محمدعلی موحد، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.
ابن خلکان، احمدبن محمد(بی تا)، وفیات الاعیان، تحقیق دکتر احسان عباس، دارالثقافه، بیروت.
ابن شهرآشوب، محمدبن علی(1380)، معالم العلماء، مطبعه الحیدریه، نجف.
ابن طقطقی، محمدبن علی(1360)، تاریخ فخری، ترجمه محمد وحید گلپایگانی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران.
ابن طقطقی، محمدبن علی(1418)، الفخری فی آداب السلطانیه، دارالقلم عربی، چاپ اول، سوریه.
ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد(1940م)، تلخیص مجمع الاداب، به کوشش محمد عبدالقدوی قاسمی، لاهور.
اصطخری، ابواسحق ابراهیم(1368ش)، مسالک و الممالک، به اهتمام ایرج افشار، انتشارات علم، تهران.
امین عاملی، سیدمحسن(1418ق)، اعیان الشیعه، دارالتعارف، بیروت.
اوجاقی، ناصر الدین(1389)، علم امام از دیدگاه کلام امامیه(از قرن اول تا هفتم هجری)، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، قم.
آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن(1971م) ، النابس فی القرن الخامس، چاپ علی نقی منزوی، بیروت.
آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن(1972م)، طبقات اعلام الشیعه: الانوارالساطعه فی المائه السابعه، چاپ علی نقی منزوی، بیروت.
آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن(1403)، الذریعه الی تصانیف الشیعه، چاپ سوم، دارالاضواء، بیروت.
برزگر، اردشیر(1380ش)، تاریخ تبرستان، رسانش، تهران.
بیانی، شیرین(1379ش)، مغولان و حکومت ایلخانی در ایران، سمت، تهران.
بیهقی کیدری، قطب الدین(1416ق)، إصباح الشّیعة بمصباح الشّریعة، تحقیق الشیخ ابراهیم البهادرى، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، قم.
جبعی عاملی، زین الدین(1408ق)، الرعایه فی علم الدرایه، تحقیق: بقال، عبدالحسین، کتابخانه آیت الله العظمی مرعشی نجفی، قم.
جعفریان، رسول(1387)، تاریخ تشیع در ایران از آغاز تا قرن دهم هجری، نشرعلم، تهران.
حسینی جلالی، محمدرضا(1412ق)، المنهج الرجالی و العمل الرائد فی موسوعه الرجالیه لسید الطائفه آیه الله العظمی البروجردی، بوستان کتاب، قم.
حموی، یاقوت بن عبدالله(بی نا)، معجم البلدان، تحقیق فریدعبدالعزیز الجندی، دارالکتب العلمیه، بیروت.
حنبلی دمشقی، ابن العماد(1406)، شذّرات الذهب، تحقیق الارناووط الطبعه الاولی، دمشق.
خوارزمی، ابوبکر(1384ق)، رسائل خوارزمی، تصحیح و تحشیه: پورگل، محمدمهدی، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تهران.
خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی،(1366) ، حبیب السیر ، کتابفروشی خیام، تهران.
دمیری، کمال الدین(1423)، عجائب المخلوقات در حاشیه حیاه الحیوان، دارالکتب العلمیه، بیروت.
ذهبی ، محمدبن احمد(1987م)، تاریخ اسلام، دارالکتب العربی، بیروت.
ربانی، محمدحسن(1386)، فقه و فقهای امامیه در گذر زمان، شرکت چاپ و نشر بین الملل،چاپ اول، تهران.
زرندی، محمدبن یوسف(1433)، نظم دررالسمطین، مجمع العالمی لاهل البیت، قم.
سمعانی، عبدالکریم(1962-1982)، الانساب ، مطبعة مجلس. دائرة المعارف العثمانیة، هند.
سیوطی، جلال الدین(1370)، تاریخ خلفاء، مصحح محمدمحیی الدین، عبدالحمید، منشورات شریف رضی، قم.
صدر حاج سیدجوادی،احمد(1385ش )، دایره المعارف تشیع، ناشر شهید سعید محبی، تهران.
صدر، سیدحسن(بی تا)، تاسیس الشیعه ، شرکه النشر والطباعه العراقیه، بغداد.
صفا، ذبیح ا...(1388)، تاریخ ادبیات در قرآن ،امیرکبیر، چاپ ششم، تهران.
صفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک(1405)، الوافی بالوفیات، دارصادر، بیروت.
طبری، محمدبن جریر(1403ق)، تاریخ الامم و الملوک، موسسه الاعلمی، بیروت.
عابدی،احمد(1380)، ترجمه الاداب الدینیه، زائر، قم.
عطاردی قوچانی، عزیزالله(1373)، مشایخ فقه و حدیث در جماران و کلین و درشت، تهران.
فتال نیشابوری، محمدبن حسن(1366)، ترجمه روضه الواعظین، ترجمه مهدوی دامغانی، نشر نی، تهران.
فخرالدین طریحی(1375)، مجمع البحرین، انتشارات مرتضوی، چاپ سوم، تهران.
فضل ا.. همدانی، خواجه رشیدالدین(1356)، جامع التواریخ، قسمت اسماعیلیان و نزاریان، به کوشش محمدتقی دانش پژوه و محمدمدرس، بنگاه ترجمه و نشر کتاب،تهران.
قبادیانی، ناصر خسرو(1881م)، سفرنامه ، بینا، پاریس.
قزوینی رازی، عبدالجلیل(1358)، بعض مثالب النواصب فی نقض بعض فضائح الروافض، تصحیح محدث ارموی، انجمن آثار ملی، تهران.
قطب الدین راوندی(1405)، فقه القرآن، تحقیق سیداحمد حسینی، کتابخانه آیت ا.. مرعشی نجفی، قم.
قمی، شیخ عباس(1358)، الکنی و الالقاب، مطبعه العرفان،صیدا.
قمی، شیخ عباس(1387)، فواید الرضویه، نشر نویداسلام، قم.
گیلانی، علی(1352ش)، تاریخ مازندران، مصحح:ستوده، منوچهر، بنیاد فرهنگ ایران، چاپ اول.
مجلسی، محمدباقر(1363)، بحارالانوار، اسلامیه، تهران.
مدرس تبریزی، محمدعلی(1374)، ریحانه الاداب فی تراجم المعروفین بالکنیه و اللقب، خیام، قم.
مرزبان بن رستم(1355ش)، مرزبان نامه، تحریر سعدالدین وراوینی، به کوشش محمد روشن، تهران.
مرعشی، سیدظهیرالدین(1351)، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران، شرق، تهران.
مسعودی، ابوالحسن( بی تا)، مروج الذهب و معادن الجوهر، دارالاندلس، بیروت.
موسوی بجنوردی، محمدکاظم(1395)، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ناشر مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، تهران.
منشی کرمانی، ناصر الدین(1364)، نسائم الاسحار من لطائم الاخبار، تصحیح میر جلال الدین حسینی ارموی، اطلاعات، تهران.
نخجوانی، هندوشاه(1361)، تجارب السلف، به اهتمام سیدحسن روضانی اصفهانی، نشر نفائس محفوظات، تهران.
یعقوبی ، محمدطاهر(1394)، حیات علمی و فرهنگی شیعیان امامیه، ناشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، چاپ دوم، قم.
شفیعی کدکنی، محمدرضا(1383 )، راههای انتشار یک شعردر قدیم، مجله فرهنگی وهنری بخارا، خرداد/تیر، شماره36.
ایزدی،حسین؛ زیرکی،مهدی(1387)، مقاله مناقب خوانی در دوره آل بویه، فصلنامه تاریخ اسلام، سال نهم، بهار و تابستان.
جهان بخش،جویا(1378)، قطب الدین کیدری و انوار العقول ، علوم حدیث، تابستان ، شماره 12.
حاجی زاده، یدالله(1399)، مقاله کارکرد دارالعلم فاطمی در آموزش علوم و تبلیغ تعالیم اسماعیلی، نشریه علمی تمدن اسلامی و دین پژوهی،سال اول، تابستان ، شماره چهارم.
رمضان پور محمد ، قاضی پور شیروان طاهره ، باغانی خانلق معصومه(1395)، بررسی روابط اسپهبدان مازندران و شیعیان امامیه در دوره سلجوقیان، مجله تاریخ نو، بهار، شماره14.
مظاهری، علی(1353)، امامیه در مازندران قرن ششم، مجله معارف اسلامی(سازمان اوقاف)، ناشر: سازمان اوقاف و امور خیریه، پاییز، صفحات30تا39، شماره18.
یعقوبی، محمدطاهر(1385)، مقاله تشیع خلیفه ناصرلدین الله، مجله تاریخ اسلام در آئینه پژوهش، بهار، شماره9.
حسن نژاد، زمانه(1393)، مقاله جایگاه هنر بومی در معماری سلسله باوندیان(466-606ق)،
www.localhistory.ir
|||
[1]. نویسنده مسئول: مربی، گروه معارف اسلامی، دانشگاه جامع امام حسین (ع)،تهران، ایران. S.tabatabaei1358@gmail.com
[4] . ظاهرا باید عبدالملک بن بنان باشد که وقتی مؤلف نقض میخواهد فهرست مفاخر شیعه را در قلمرو شعر فارسی برشمارد بعد از فردوسی و فخری جرجانی و کسائی از او یاد میکند و میگوید: «فخری جرجانی شاعی(=شیعه) بوده است و در کسائی خود خلافی نیست که همه دیوان او مدایح و مناقب مصطفی و آل مصطفی است علیه و علیهم السلام و عبدالملک بن بنان رحمه الله علیه مؤید بوده است به تایید الهی...»وی از مردم قم بوده است.(شفیعی کدکنی، محمدرضا، راههای انتشار یک شعردر قدیم، مجله فرهنگی وهنری بخارا،ش36،خرداد/تیر1383،صص 48و49، به نقل از نقض فضائح الروافض، ص231 و 539)