الگوی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی مبتنی‌بر منظومه فکری امامین انقلاب اسلامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

استادیار، گروه مدیریت عملکرد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران

چکیده

حاکمیت اسلام در جهان و تحقق تمدن نوین اسلامی به‌عنوان مهم‌ترین آرمان و چشم‌انداز نهایی، همواره مورد تأکید امامین انقلاب اسلامی قرار داشته است. رسیدن به این آرمان والا بدون نقش‌آفرینی ویژه توسط نهاد علم (حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها) که تغذیه فکری و علمی جامعه را برعهده دارند، میسر نخواهد شد؛ اما این امر چه ملزوماتی دارد و چگونه و با چه کیفیتی باید اتفاق بیفتد؟ این مقاله درصدد است تا به این موضوع پرداخته و چگونگی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه را از مجموعه بیانات و تدابیر امامین انقلاب اسلامی استخراج نماید. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی «تحلیل مضمون» استفاده‌شده و با استخراج 1736 مضمون اولیه، الگویی مشتمل بر ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌های نقش‌آفرینی نهاد علم در تحقق تمدن نوین اسلامی تدوین گردید. این الگو دو بُعد اساسی «پرورش انسان» و «توسعه حکمت» دارد. «پرورش انسان» 4 مؤلفه «الزامات کلی»، «تربیت فکری و اعتقادی»، «تربیت فرهنگی و اخلاقی» و «تربیت علمی و مهارتی» داشته و «توسعه حکمت» شامل 4 مؤلفه «الزامات کلی»، «تولید فکر»، «تولید علم» و «فنّاوری و نوآوری» است. در ذیل هرکدام از این مؤلفه‌ها نیز شاخص‌هایی وجود دارد که الگوی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه را در تحقق تمدن نوین اسلامی، تبیین می‌نمایند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The model of creating a seminary and university in civilization based on the intellectual system of the Imams of the Islamic Revolution

نویسنده [English]

  • Hamed Nagaran Toosi
Assistant Professor, Performance Management Group, Imam Hossein University, Tehran, Iran
چکیده [English]

The governance of Islam on the world and the realization of the new Islamic civilization as the most important ideal and final vision, has always been emphasized by the Imams of the Islamic Revolution. Achieving this excelent ideal will not be possible without special planning by the institution of knowledge (Hawza and universitiy) that are responsible for the intellectual and scientific nourishment of society. But what are the requirements and how and with what quality should it happen? This article seeks to address this issue and extract how the Hawza and the university are designed from the collection of statements of the Imams of the Islamic Revolution. To achieve this goal, the qualitative method of "content analysis" was used and by extracting 1736 basic themes, a model consisting of dimensions, components and indicators of the institution of science in the realization of modern Islamic civilization was developed. This model has two basic dimensions: "human upbringing" and "development of wisdom". "human upbringing" has 4 components: "general requirements", "intellectual and belief training", "cultural and moral training" and "scientific and skill training" and "development of wisdom" includes 4 components: "general requirements", "thought production", "science development" and "technology and innovation". Below each of these components, there are indicators that explain the pattern of the Hawza and the university in the realization of the new Islamic civilization

کلیدواژه‌ها [English]

  • Civilization
  • Hawza
  • university. Islamic Revolution

 

 

الگوی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی مبتنی‌بر منظومه فکری امامین انقلاب اسلامی

حامد نجاران طوسی[1]

 

 

چکیده

حاکمیت اسلام در جهان و تحقق تمدن نوین اسلامی به‌عنوان مهم‌ترین آرمان و چشم‌انداز نهایی، همواره مورد تأکید امامین انقلاب اسلامی قرار داشته است. رسیدن به این آرمان والا بدون نقش‌آفرینی ویژه توسط نهاد علم (حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها) که تغذیه فکری و علمی جامعه را برعهده دارند، میسر نخواهد شد؛ اما این امر چه ملزوماتی دارد و چگونه و با چه کیفیتی باید اتفاق بیفتد؟ این مقاله درصدد است تا به این موضوع پرداخته و چگونگی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه را از مجموعه بیانات و تدابیر امامین انقلاب اسلامی استخراج نماید. برای رسیدن به این هدف از روش کیفی «تحلیل مضمون» استفاده‌شده و با استخراج 1736 مضمون اولیه، الگویی مشتمل بر ابعاد، مؤلفه‌ها و شاخص‌های نقش‌آفرینی نهاد علم در تحقق تمدن نوین اسلامی تدوین گردید. این الگو دو بُعد اساسی «پرورش انسان» و «توسعه حکمت» دارد. «پرورش انسان» 4 مؤلفه «الزامات کلی»، «تربیت فکری و اعتقادی»، «تربیت فرهنگی و اخلاقی» و «تربیت علمی و مهارتی» داشته و «توسعه حکمت» شامل 4 مؤلفه «الزامات کلی»، «تولید فکر»، «تولید علم» و «فنّاوری و نوآوری» است. در ذیل هرکدام از این مؤلفه‌ها نیز شاخص‌هایی وجود دارد که الگوی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه را در تحقق تمدن نوین اسلامی، تبیین می‌نمایند.

کلیدواژه‌‌ها: تمدن‌سازی، حوزه علمیه، دانشگاه، انقلاب اسلامی.

 

 

 

مقدمه

وقوع انقلاب اسلامی، سرآغاز حرکت پرشتاب و عظیمی است که با سرنگونی رژیم ستم‌شاهی و برپایی نظام مقدّس جمهوری اسلامی، امیدهای فراوانی را برای تحقّق آرمان بلند تمدّن نوین اسلامی پدید آورد. این تمدّن در مبانی، ارزش‌ها، فرهنگ و سبک زندگی، تفاوت‌های عمیقی با تمدّن مسلط غربی دارد که استکبارستیزی و مبارزه با نظام سلطه، از ویژگی‌های بارز آن است. دست‌یابی به این آرمان بلند، نیازمند طی مراحل مختلف و ساختن مسیر جدیدی است. در این راستا باید بخش‌های مختلف جامعه و نهادهای حاکمیتی به‌صورت هماهنگ و منسجم نقش‌آفرینی نمایند که در این میان، نقش نهاد علم شامل حوزه و دانشگاه در ریل‌گذاری و هدایت قطار پیشرفت و رشد جامعه در مسیر صحیح انقلابی نقشی بی‌بدیل و بدون جایگزین است. درحقیقت حوزه‌های علمیه و دانشگاه دو شعبه از یک نهاد و مؤسسه هستند، همان‌گونه که امام خامنه‌ای فرموده‌اند: «مؤسسه علم و دین، یک مؤسسه است و علم و دین باهم‌اند. این مؤسسه، دو شعبه دارد؛ یک شعبه، حوزه‌هاى علمیه و شعبه دیگر، دانشگاه‌ها هستند.» (29/09/1368؛ سخنرانی به مناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه).

رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) همواره بر اهمیت حوزه و دانشگاه و نقش آن‌ها در سرنوشت ملت‌ها تأکید داشتند: «دانشگاه مبدأ همه تحوّلات است. از دانشگاه، چه دانشگاه علوم قدیمه چه دانشگاه علوم جدیده، از دانشگاه سعادت یک ملّت و در مقابل سعادت، شقاوت یک ملّت سرچشمه می‌گیرد. دانشگاه را باید، جدیت کرد، جدیت بکنید دانشگاه را درستش کنید» (16/03/1358، صحیفه امام، ج 8، ص 61).

با توجه به این اهمیت ویژه حوزه و دانشگاه، امام خامنه‌ای خواستار تعریف و تبیین چگونگی ایفای نقش آن‌ها در تمدن‌سازی نوین اسلامی شده‌اند. به‌عنوان نمونه، معظم‌له در سال 1379 این موضوع را در دیدار با حوزویان و در سال 1394 در دیدار با دانشگاهیان به‌صراحت بیان نمودند:

«خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدّن اسلامی است.  ... حوزه علمیه در این میان کجا قرار دارد؛ چه نقشی دارد؛ چه نقش‌آفرینی دارد؟ ... ببینید حوزه علمیه چگونه باید باشد و چه‌کار باید بکند؟ واجبات این حوزه چیست؟»(14/07/1379 در دیدار با فضلای حوزه علمیه قم). «ما چه‌کار کنیم که از این دانشگاه ... بتوانیم برای ایجاد تمدّن نوین اسلامی بهره ببریم؟ ... دانشگاه [در این زمینه‌] چه نقشی می‌تواند ایفا کند و چه‌کار باید بکند؟ اولاً نقش‌آفرینی دانشگاه لازم است، ثانیاً سؤال این است که چه باید کرد؟ ما چه‌کار کنیم که بتوانیم به اینجا برسیم؟ ... [این] بحث جلسه‌ای و سخنرانی‌ای نیست؛ این‌ها کارهای تحقیقاتی مفصّلی لازم دارد؛ ... شما به‌عنوان مدیران دانشگاه‌ها و مسئولان دستگاه آموزش‌عالی کشور روی این فکر کنید؛ مسئولیت دانشگاه را بر این اساس قرار بدهید» (20/08/1394 در دیدار با رؤسای دانشگاه و مسئولان آموزش‌عالی کشور).

بدین‌جهت می‌توان عنوان نمود که حوزه و دانشگاه در نظام اسلامی یک هدف واحد را دنبال می‌کنند و آن، تمدن‌سازی نوین اسلامی است. بی‌شک این امر، بدون شناخت دقیق از چگونگی و نحوه اثرگذاری آن‌ها در ایجاد تمدن امکان‌پذیر نخواهد بود. یکی از مهم‌ترین منابع شناخت این موضوع، بیانات و تدابیر تفصیلی و عمیق امامین انقلاب اسلامی است که از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا امروز مانند چشمه‌ای جوشان هدایتگر انقلاب بوده و هست.

تمدن‌سازی نوین اسلامی در نگاه امامین انقلاب اسلامی

فرایند تحقّق اهداف انقلاب اسلامی به پنج مرحله 1) پیروزی نهضت و انقلاب اسلامی، 2) برقراری نظام اسلامی، 3) تشکیل دولت اسلامی، 4) ایجاد جامعه اسلامی و 5) تشکیل تمدّن و شکل‌گیری امّت اسلامی تقسیم می‌گردد (امام خامنه‌ای، 24/07/1390). مرحله اوّل با پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و مرحله دوّم با استقرار نظام مقدّس جمهوری اسلامی در سال 1358 به انجام رسیده است؛ امّا مراحل بعدی یعنی تحقّق کامل دولت اسلامی، جامعه اسلامی و درنهایت تشکیل تمدّن و امّت اسلامی هنوز در حال تکمیل بوده و البته در این مسیر با چالش‌های زیادی نیز مواجه شده است. تشکیل نهاد علم مطلوب، در عین اینکه یکی از غایات و اهداف این انقلاب در مراحل دولت‌سازی، جامعه‌سازی و تمدن‌سازی است، وسیله‌ای برای رسیدن به این اهداف نیز به‌شمار می‌رود.

شکل‌گیری حکومت مردم‌سالار دینی برآمده از مشروعیت شرعی و مقبولیت مردمی، گفتمان‌های جدیدی را فراروی بشر جدید نهاده که یکی از مهم‌ترین آن‌ها احیا و بازسازی تمدّن نوین اسلامی است. یکی از الزام‌های اصلی برای تحقّق این تمدّن، «نظام فکری، معرفتی و تولید دانش و فنّاوری» است که محفل اساسی آن نهادهای فکر و علم در این تمدن شامل «حوزه‌های گران‌سنگ علمیه دینی به‌عنوان ارائه‌دهندگان مبانی و بنیان‌های تمدّنی» و «دانشگاه‌ها به‌عنوان تولیدکنندگان علم و فناوری» و جامعه تربیت‌شدگان و تعلیم‌یافتگان این مراکز هستند. بدین‌ترتیب نهاد علم هم وظیفه «تولید، تبیین و تعمیق تفکر، علم، معرفت و فرهنگ» را برعهده دارند و هم به‌واسطه «تربیت نیروی انسانی فعّال جامعه»، نقشی تأثیرگذار در شکل‌گیری و رشد تمدّن ایفا می‌کند. کیفیت تحقّق اهداف و آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی نیز ریشه در چگونگی کارکرد این نهاد مهم و اساسی دارد، چراکه تحقق تمدّن نوین اسلامی درگرو پیشرفت در «عرصه‌های چهارگانه فکر، علم، زندگی و معنویت»[2] است که حوزه و دانشگاه در این زمینه مسئولیت مستقیم دارند. تمدّن نوین اسلامی در حال شکل‌گیری است و انقلاب اسلامی، پرچم‌دار آن در جهان محسوب می‌شود. در این مسیر حوزه و دانشگاه نیازمند بازتعریف نقش، مأموریت‌، رسالت و کارکرد خود هستند تا هم در تحقّق اهداف مراحل مختلف انقلاب اسلامی، نقش‌ مهم خویش را ایفا نموده و هم بسترساز توسعه و ساخت ابعاد مفهومی این تمدّن برای ارائه در عصر جدید باشند.

بسیاری از اندیشمندان جهان نیز کارکرد مهم تمدن‌سازی را برای نهادهای علمی ازجمله دانشگاه‌ها قائل هستند. سده‌های متوالی است که فعّالان حوزه‌های علمی و فرهنگی در سراسر جهان تمدّن‌یافته، مناسبت تمدّن و آموزش را دریافته‌اند و همگان در این رأی هم‌آوازند که مدنیت در گروی آموزش انسان‌هایی است که در زمان‌مکانِ مدنی زیست می‌کنند (سفیدخوش، 1396: 9). دانشگاه وظیفه تعمیق، بسط و گسترش آموزش و دانش را برعهده دارد؛ لذا در شکل‌گیری، رشدونمو هر تمدّنی‌ اثرگذار بوده و کانون‌ انباشت علم برای تمدن‌سازی محسوب می‌شود و به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بر هنر، فن، اقتصاد، سیاست، ادبیات، فلسفه، اخلاق، حقوق، دین‌ و ‌‌بالأخره‌ علم در مفهوم خاص آن تأثیرگذار است (خرمشاد، 1390).

شالوده‌های تمامی ویژگی‌ها و مشخصه‌های تمدّنی به‌خوبی در کارکردهای حوزه و دانشگاه دیده‌ شده است؛ بنابراین درصورتی‌که نهاد علم به رسالت خود، آگاهی داشته و به وظایف و کارکردهای خویش به‌خوبی‌ عمل‌ کند‌، می‌تواند سازنده تمدّنی پویا و مستحکم باشد. حوزه و دانشگاه، فرهنگ عمومی کشور‌ را‌ می‌سازند و بالنده می‌کنند و این بالندگی، در برون‌داد دانشگاه به‌صورت‌ خرده‌فرهنگ‌ها در حوزه‌های مختلف صنعتی‌، اجتماعی‌، سیاسی، فرهنگی و‌ اقتصادی‌ دیده‌ می‌شود؛ سپس همه این‌ها از مجرای‌ فرهنگ‌ عمومی در درازمدت تمدّن را محقق می‌سازند (خرمشاد و آدمی، 1388).

روش پژوهش

برای تبیین چگونگی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی مبتنی‌بر اندیشه‌های امام خمینی(ره) و امام خامنه‌ای(دام‌ظله)، از روش «تحلیل مضمون» استفاده شد. «تحلیل مضمون» به‌دنبال استخراج مضامین برجسته متون در سطوح مختلف است و برای شناسایی و تشریح چرایی و چیستی یک پدیده، می‌توان از آن استفاده نمود. «تحلیل مضمون» شامل جست‌وجو در مجموعه‌ای از داده‌ها برای یافتن الگوهای تکرارشونده از معانی است. شکل و محصول «تحلیل مضمون» ممکن است متفاوت باشد ازاین‌رو، مهم است که سؤالات تحقیق، قبل، بعد و هنگام «تحلیل مضمون»، مورد توجه و بررسی قرار گیرند. فرایند کلی انجام این روش را می‌توان به مراحل کلی زیر تقسیم نمود:

  1. جمع‌آوری و یافتن متون مرتبط با موضوع؛
  2. تقلیل و کاهش متون با انتخاب جملات مرتبط در بین متون جمع‌آوری‌شده؛
  3. یافتن و شناسه‌گذاری مضامین اولیه جملات و عبارت‌های منتخب و
  4. ترکیب مضامین اولیه برای رسیدن به مفاهیم فراگیرتر.

همه مراحل فوق با تفسیر و تحلیل همراه بوده و به‌صورت رفت‌وبرگشتی اصلاح و تکمیل می‌گردد. با توجه به اینکه «تحلیل مضمون» یک نوع پژوهش کیفی است، بدیهی است برخی از مراحل آن مشابه سایر روش‌های تحقیق کیفی باشد. این فرایند می‌تواند در زمان جمع‌آوری داده‌ها آغاز شود اما نقطه پایان این فرایند تهیه گزارشی از محتوا و معانی الگوها و مضامین در داده‌هاست. این نوع تحلیل فرایندی است که طی زمان شکل می‌گیرد و نیازمند صبر و حوصله فراوان است (شیخ‌زاده، 1394: 21-23).

مرحله اول، جمع‌آوری آرا و نظرهای امامین انقلاب اسلامی درخصوص موضوع تحقیق بود. دیدگاه‌های حضرت امام (ره) از نسخه رایانه‌ای صحیفه امام(ره) (مجموعه بیانات، پیام‌ها و نامه‌های ایشان از سال 1312 تا 1368)، منتشرشده در پایگاه گسترش آرا و اندیشه‌های امام خمینی(ره) استخراج گردید. کلیه مطالب ثبت‌شده در این کتاب، بررسی و مواردی که در آن‌ها کلیدواژه‌هایی شامل دانشگاه، حوزه، تمدن و موارد مرتبط بود به‌علاوه تمامی مطالب ایشان خطاب به حوزویان، دانشجویان، اساتید دانشگاه و ستاد انقلاب فرهنگی انتخاب گردید. مجموع این موارد به‌علاوه وصیت‌نامه الهی سیاسی معظم‌له، مشتمل بر 76 سخنرانی و پیام شد که از این میان 22 عنوان مطلب، مربوط به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و 54 عنوان مطلب مربوط به پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. پس‌از این کار، نظرات و دیدگاه‌های امام خامنه‌ای(دام‌ظله) بالغ‌بر 371 عنوان سخنرانی، مصاحبه، حکم، پیام و ... جمع‌آوری شد. منبع اصلی در این زمینه پایگاه اطلاع‌رسانی و نرم‌افزار حدیث ولایت ایشان بود؛ اما برخی مطالب و بیانات منتشرنشده‌ هم‌چون 9 دیدار با اعضای شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در سال‌های مختلف، پس از جست‌وجو در منابع دیگری هم‌چون سایر پایگاه‌های اطلاع‌رسانی و گزارش‌ها و کتاب‌های منتشرشده، به‌دست آمد.

پس از جمع‌آوری آرا و نظرات امامین انقلاب اسلامی، شناسایی مضامین اولیه و شناسه‌گذاری آغاز گردید. درنهایت 1736 مضمون اولیه (شناسه‌) استخراج شد. با عنایت به اهداف و سؤالات تحقیق، مضامین اولیه، در قالب 35 مضمون سازمان‌دهنده (شاخص) ترکیب و این مضامین پس از دسته‌بندی در سطوح مختلف، درنهایت در 8 مضمون فراگیر (مؤلفه) طبقه‌بندی شد که در ادامه به‌طور تفصیلی، تشریح خواهد گردید.

یافته‌های پژوهش

باتوجه به کثرت اطلاعات جمع‌آوری‌شده و حجم فراوان عملیات شناسه‌گذاری، تحلیل، ترکیب مفاهیم و مضامین، ابتدا نمونه کوچکی از تجزیه‌وتحلیل داده‌ها در جدول (1) ارائه شده و سپس نتایج آن تشریح خواهد شد.

 

 

 

 

جدول 1. نمونه نحوه تجزیه‌وتحلیل داده‌ها

شناسه‌

تاریخ

متن منتخب

مضمون اولیه

مضمون سازمان‌دهنده (شاخص)

مضمون فراگیر (مؤلفه)

بعد

631

14/07/1379

خط کلی نظام اسلامی چیست؟ اگر بخواهیم پاسخ این سؤال را در یک جمله ادا کنیم، خواهیم گفت خط کلی نظام اسلامی، رسیدن به تمدّن اسلامی است. ... برای ایجاد یک تمدّن اسلامی ـ مانند هر تمدّن دیگر ـ دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان.

تولید فکر و پرورش انسان لازمه تمدن‌سازی

ملزومات تمدن‌سازی

تمدن سازی

کلیت

511

03/11/1393

دانش‌اندوزی را با اندیشه‌ورزی و این هر دو را با پرهیزگاری و پاکدامنی بیامیزید؛ در این صورت هیچ اندوخته‌ای برای کشور با ثروت وجود جوانانی چون شما برابری نخواهد کرد.

اندیشه‌ورزی، دانش‌اندوزی و پرهیزگاری و پاکدامنی

تربیت همه‌جانبه

الزامات کلی

پرورش انسان

717

20/09/1370

هدف این است که کشور به دست انسان‌هاى صالح ازلحاظ علمى و فکرى، در جهت هدف‌هاى خودش حرکت کند؛ و این نخواهد شد، مگر آن‌وقتی که این انسان‌ها خودشان، آن هدف‌ها را شناخته و قبول داشته باشند.

شناساندن اهداف انقلاب

تبیین مبانی فکری و اهداف انقلاب اسلامی

تربیت فکری و اعتقادی

پرورش انسان

1733

27/09/1359

مهم این است که دانشگاه یک کسی که از آن بیرون بیاید بفهمد که من با بودجه این مملکت تحصیل کرده‌ام، متخصص شده‌ام، به مقامات عالیه علم رسیده‌ام، و باید برای این مملکت خدمت بکنم. و برای استقلال این کشور باید خدمت‌گزار باشم (جلد ۱۳ صحیفه امام(ره)- صفحه ۴۱۲).

متعهد به خدمت به مملکت

افزایش نشاط، امید، خودباوری، انگیزه و تعهد

تربیت فرهنگی و اخلاقی

پرورش انسان

357

29/09/1378

قشر دانشجو باید از فرصت موجود کشور استفاده کند و معلومات خود را زیاد نماید. بی‌سوادی، کم‌عمقی و بی‌اعتنایی به دانش و برنامه‌های درسی پذیرفته نیست.

توجه به دانش و برنامه‌های درسی

جدیت در خودسازی علمی

تربیت علمی و مهارتی

پرورش انسان

1672

13/04/1358

فرق بین دانشگاه‌های غربی و دانشگاه‌های اسلامی باید در آن طرحی باشد که اسلام برای دانشگاه‌ها طرح می‌کند. دانشگاه‌های غربی ـ به هر مرتبه‌ای هم که برسند ـ طبیعت را ادراک می‌کنند، طبیعت را مهار نمی‌کنند برای معنویت. ... تمام علومی که شما اسم می‌برید و از دانشگاه‌های خارجی تعریف می‌کنید ـ و تعریف هم دارد ـ این‌ها یک ورق از عالم است؛ آن‌هم یک ورق نازل‌تر از همه اوراق (جلد 8 صحیفه امام(ره)- صفحه 433).

مهار طبیعت برای معنویت

معنویت و اخلاق

الزامات کلی

حکمت

157

17/04/1383

مرزهاى دانش را بشکنید. اینکه من مى‌گویم نهضت نرم‌افزارى، انتظار من از شما جوان‌ها و اساتید این است؛ تولید علم کنید.

شکستن مرزهای دانش

نهضت نرم‌افزاری، پیشرفت جهشی پرشتاب و مرزشکنی علمی

تولید علم

حکمت

643

13/06/1380

حوزه‌های علمیه اساسی‌ترین کاری که امروز برعهده دارند به‌صورت جمعی و هم‌چنین فضلای توانای بر این کار به‌صورت فردی وظیفه‌شان تولید فکر است؛ تولید فکر اسلامی.

تولید، تبیین و تحکیم فکر اسلامی و ایستادن در برابر شبهات

نظریه‌پردازی و الگوسازی فکری و عملی

تولید فکر

حکمت

184

18/08/1385

آنچه که پیشرفت است، این است که ما از هر که و هر جور، همه دانش‌هاى موردنیازمان را فرابگیریم؛ این دانش را به مرحله عمل و کاربرد برسانیم، تحقیقات گوناگون انجام بدهیم، براى اینکه دامنه علم را توسعه بدهیم، تحقیقات بنیادى انجام بدهیم، تحقیقات کاربردى و تجربى انجام دهیم، تا فناورى را به‌وجود آوریم یا فناورى جدیدى را به‌وجود بیاوریم یا فناورى را تکمیل کنیم؛ تصحیح کنیم و انجام بدهیم.

فراگیری دانش و توسعه دادن و کاربردی کردن آن

پژوهش‌های هدفمند و کاربردی

فناوری و نوآوری

حکمت

 

چگونگی «نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی» را می‌توان در یک شبکه مضامین (شکل 1) با 2 بعد و 8 مؤلفه شامل مؤلفه‌ها و شاخص‌های جداول (2 و 3) ارائه نمود.

 

 

 

شکل 1. شبکه مضامین و الگوی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی

تمدن‌سازی نوین اسلامی به ابعاد و مؤلفه‌هایی نیاز دارد که در مجموعه بیانات امام خامنه‌ای به آن‌ها اشاره شده است و متولی بخش‌های مهم و کلیدی آن‌ها، حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها هستند:

«برای ایجاد یک تمدّن اسلامی ـ مانند هر تمدّن دیگر ـ دو عنصر اساسی لازم است: یکی تولید فکر، یکی پرورش انسان».[3]

«اگر این کشور توانست ... علم و فناوری و صنعت پیدا کند ... این اولین کشور و دولتی خواهد بود که توانسته است پیشرفت مادی را در زیر روشنىِ چراغ برافروخته فضیلت و معنویت به‌دست آورد؛ این می‌شود یک تمدن جدید».[4]

همان‌گونه که در شکل (1) نیز مشخص است، تمدن‌سازی نوین اسلامی به ابعاد و مؤلفه‌هایی نیاز دارد که در مجموعه بیانات امام خامنه‌ای به آن‌ها اشاره شده و می‌توان آن‌ها در دو مؤلفه کلی شامل «پرورش انسان» و «توسعه حکمت» گنجاند.

1- پرورش انسان

بی‌شک، مهم‌ترین نقش حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی تربیت و پرورش انسان‌های متعهد و متخصص است و این موضوع به‌دفعات در کلام امامین انقلاب اسلامی تکرار شده است.

دانشگاه‌ها در هر کشوری ... نقششان این است که انسان درست کنند. مأمور ساختن انسان هست دانشگاه. ...همه انبیا برای آدم‌سازی آمده‌اند. ...قطب دانشگاه مأمور آدم‌سازی هست و قطب روحانیت مأمور آدم‌سازی، کارشان شریف‌ترین کارهاست برای اینکه همان کار انبیاست؛ و هم مسئولیتشان بالاتر از همه مسئولیت‌هاست، برای اینکه در اینجا همه‌چیز درست می‌شود. (16/03/1358، صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۸ ، صفحه ۶۱)

این بعد، شامل سه مؤلفه تربیتی و یک مؤلفه تحت عنوان «الزامات کلی» به شرح جدول (2) است. اعداد داخل پرانتز میزان تکرار مضامین را در بیانات امامین انقلاب اسلامی نشان می‌دهد.

 

 

جدول 2. شاخص‌ها و مؤلفه‌های بُعد «پرورش انسان» از نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی

پرورش انسان (1016)

الزامات کلی (134)

تربیت فکری و اعتقادی (170)

1) تربیت هدفمند (69)

2) تربیت همه‌جانبه (64)

3) الگوی تربیتی بومی (1)

1) بصیرت‌افزایی و ایجاد قدرت تحلیل (134)

2) تبیین مبانی فکری و اهداف انقلاب اسلامی (9)

3) توسعه مهارت‌های تفکر و نظریه‌پردازی (9)

4) برپایی کرسی‌های آزادفکری (11)

تربیت علمی و مهارتی (131)

تربیت فرهنگی و اخلاقی (581)

1)  جدیت در خودسازی علمی (78)

2)  فراگیری علوم و مهارت‌های اداره زندگی و جامعه (24)

3)  ترویج ابتکار، نوآوری و کارآفرینی (21)

4)  آموختن و آزمودن در میدان عمل (8)

5) گسترش روحیه مطالبه‌گری و پیگیری (6)

1)  تعمیق ایمان و اشاعه شعائر دینی و معارف انقلاب اسلامی (241)

2)  افزایش نشاط، امید، خودباوری، انگیزه و تعهد (121)

3)  ترویج فضایل اخلاقی و سبک زندگی اسلامی (103)

4)  هدایت‌گری مرشدانه و مصونیت‌بخشی فرهنگی (48)

5)  ارتقای روحیه علمی پارسایانه (34)

6)  سیاست‌گذاری و مدیریت فرهنگی سالم (28)

 

 

1-1-  الزامات کلی

تربیت و آموزش در کلام امامین انقلاب اسلامی الزامات و شرایطی دارد که می‌توان آن‌ها را در سه شاخص کلی به این شرح دسته‌بندی نمود:

1-1-1- تربیت هدفمند: حوزه و دانشگاه باید انسان‌هایی شایسته و کارآمد را برای رفع نیازهای مختلف و متنوع جامعه و در جهت تحقق اهداف انقلاب اسلامی تربیت کنند.

خصوصیت جمهورى اسلامى این است که دستگاه انسان‌سازی‌اش بایستى صحیح حرکت بکند و انسانِ باب هدف‌هاى جمهورى اسلامى بسازد (امام خامنه‌ای:  20/09/1370).

دانشگاهی‌ها و خود علمای حوزه‌ها برنامه‌ها را تنظیم کنند، که یک آموزش موافق با احتیاج مملکت، نه یک‌چیزهایی را بخوانند که اصلاً به درد ما نمی‌خورد (03/03/1359، صحیفه امام خمینی(ره) جلد ۱۲، صفحه ۳۲۹).

در آینده شماها می‌توانید سهم بسزایی در به‌وجودآوردن و اهداکردن کادرهای شایسته و صالح به نظام عمومی کشور و نظام مدیریت کشور داشته باشید (امام خامنه‌ای:  03/03/1395).

2-1-1- تربیت همه‌جانبه: حوزه و دانشگاه مسئولیت پرورش همه‌جانبه و جامع‌الاطراف را برعهده دارند. انسان تک‌بعدی و تک‌ساحتی برای تمدن‌سازی مناسب نیست. بر همین اساس این نهادها متکفل تربیت نسلی هستند که علاوه‌بر تخصص، ایمان و روشن‌بینی نیز داشته باشد.

دانشگاه اسلامى، علم و ایمان، علم و معنویت، علم و اخلاق را باهم همراه مى‌کند. علم را مى‌آموزد و جهت‌گیرى علم را از اخلاق و ایمان مى‌گیرد (امام خامنه‌ای:  29/10/1384).

در دانشگاه اسلامى علم، با دین، و تلاشگرى با اخلاق، و تضارب افکار با سعه صدر، و تنوع رشته‌ها با وحدت هدف، و کار سیاسى با سلامت نفس، تعمق و ژرف‌نگرى با سرعت عمل، و خلاصه دنیا با آخرت همراه است (امام خامنه‌ای:  03/07/1375).

3-1-1- الگوی غیرغربی: مسئله مهم دیگر الگو و روش‌های تعلیم و تربیت است که بدون توجه به تاریخ غنی و زمینه‌های فرهنگی بومی شکل گرفته و در حال توسعه است؛ لذا نقش‌آفرینی مؤثر حوزه و دانشگاه نیازمند طراحی و بهره‌گیری از الگوی بومی متناسب با شرایط و نیازهای جامعه برای تربیت و آموزش است.

«الآن مدرسه‌هایی که دانشگاه‌ها و دانش‌سراها، این‌ها که ما داریم، فرم‌هایش همه فرم غرب است. ... همه‌چیز را از غرب گرفته‌اند. فرهنگ به این غنی‌ای کنار زده شده است و چسبیده‌اند به فرهنگ غرب. آن‌هم نه فرهنگ اصیل غرب، فرهنگ استعماری غرب» (12/10/1358، صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۱۲، صفحه ۴)

2-1- تربیت فکری و اعتقادی

حوزه و دانشگاه بایستی ابزار و وسایل لازم را برای هدایت فکری نسل جوان طلبه و دانشجو، به قدر وافر و کافی ایجاد کند تا ازنظر تفکر انقلابی، عمق و پختگی لازم را پیدا نمایند تا مثلاً اگر کسی نسبت به انقلاب اسلامی، هیچ معرفت یا اعتقادی نداشت و وارد حوزه یا دانشگاه شد، پس از فارغ‌التحصیلی، به فردی انقلابى و مؤمن تبدیل شده و به نظام جمهورى اسلامى و مسئولانش کمک کند (امام خامنه‌ای: 11/06/1369، 25/02/1386 و 08/09/1386). بدین‌منظور لازم است تا حوزه و دانشگاه در برنامه‌های خود اقدامات زیر را پیش‌بینی و اجرا نمایند:

1-2-1- بصیرت‌افزایی و ایجاد قدرت تحلیل: یکی از اهداف مهم تربیت و آموزش، افزایش روشن‌بینی، روشن‌فکری و توان فهم و تشخیص صحیح مسائل جامعه و جهان است (امام خامنه‌ای: 13/11/1377 و 26/07/1379)، درنتیجه حوزه و دانشگاه باید برای بصیرت‌افزایی و ارتقای آگاهی، قدرت تحلیل و بینش سیاسی، برنامه داشته باشند (امام خامنه‌ای: 04/08/1389 و 11/06/1369). قدرت تحلیلى که بتواند از واقعیت‌هاى جامعه، یک جمع‌بندى ذهنى براى فرد به‌وجود آورده و آن‌را بشناسد. هر ضربه‌اى که مسلمانان در طول تاریخ خورده‌اند، از ضعف قدرت تحلیل بوده است. نباید گذاشت دشمن از بى‌بصیرتى‌ها و ناآگاهى‌ها استفاده کند و واقعیتى را واژگونه در چشمان جلوه دهد (امام خامنه‌ای: 13/11/1377). دشمن‌شناسی و آشنایی با تاریخ و مناسبات نظام سلطه می‌تواند به این امر کمک کند. شناخت ماهیت دشمن، طرح‌ها و برنامه‌های او برای نفوذ و ضربه‌زدن به انقلاب اسلامی، باعث افزایش عمق نگاه‌ها شده و توان تحلیل و تصمیم‌گیری را در مناسبات اجتماعی و سیاسی ارتقا خواهد بخشید (امام خامنه‌ای: 10/08/1374، 19/05/1390 و 20/08/1394).

2-2-1- تبیین مبانی فکری و اهداف انقلاب اسلامی: متأسفانه دستگاه‌های مرموز استکباری ازطریق نظام تربیتی و آموزشی، مانع توجه طبقه تحصیل‌کرده به احکام مقدس اسلام، به‌ویژه قوانین تشکیلاتی و اجتماعی و اقتصادی آن شده‌اند و با تبلیغات گوناگون این‌طور وانمود می‌کنند که اسلام جز احکام عبادی مطلبی ندارد، درصورتی‌که قواعد سیاسی و اجتماعی اسلام ناب بیشتر از مطالب عبادی آن است؛ لذا نیاز است تا قوانین آسمانی اسلام که برای تمام شئون زندگی از مبدأ وحی نازل شده و عملی‌تر و سودمندتر از تمام آموزه‌های دیگر است، تبیین گردد (11/10/1348- صحیفه امام خمینی(ره)، جلد ۲ - صفحه ۸۷). هم‌چنین به آشنایی با ریشه‌ها، مبانی فکری و اهداف انقلاب اسلامی نیاز است تا بتوان نقش‌ها و وظیفه‌های انقلابی را در حال حاضر و به‌ویژه در آینده درک نموده و عمل متناسب با آن‌را به نحو احسن، به انجام رساند (امام خامنه‌ای: 20/09/1370 و 10/08/1368)

3-2-1- توسعه مهارت‌های تفکر و نظریه‌پردازی: خروجى‌های مطلوب نهاد علم تراز اسلامی، کسانی هستند که بتوانند در دنیاى علم‌آموزى، پیشرفت علم و بناى علمى کشور، تحرک ایجاد کرده و صاحب‌نظرانى اندیشمند، فکور، عالم، محقق، پژوهشگر و دلیر در میدان علم و پژوهش باشند که دنیا از نظریه‌های‌شان استفاده کند. این امر نیازمند آن است که افراد علاوه‌بر دانش و دانایی، روش‌ها و مهارت‌های اندیشیدن و تفکر را بیاموزند (امام خامنه‌ای: 29/10/1384، 04/09/1385). اگر کسى تفکّر داشت، این روحیه موجب می‌شود که بتواند مسائل مهم را کشف کند. اگر جوان عالم و دانشمند، متفکّر بار آمده باشد، از آن ذخیره دانشى که در اختیار او است، ده‌ها و صدها مسئله جدید مطرح می‌کند و پاسخ می‌گیرد؛ یعنی استفاده از علم هم با تفکّر ممکن است (امام خامنه‌ای: 17/02/1393).

3-1- تربیت فرهنگی و اخلاقی

یکی از مهم‌ترین کارکردهای حوزه و دانشگاه برای پرورش انسان‌های متعالی، «تربیت فرهنگی و اخلاقی» آنان است که نتیجه آن مشخصاً در رفتار و سبک زندگی متجلی می‌شود. بیشترین تأکید ازلحاظ تکرار مضامین در بیانات امامین انقلاب اسلامی نیز در همین زمینه مشاهده شد که این مضمون‌ها در هفت مؤلفه به شرح زیر قابل دسته‌بندی است:

1-3-1- تعمیق ایمان و اشاعه شعائر دینی و معارف انقلاب اسلامی: تعمیق معرفت، ایمان، تعهّد، تعبّد دینی و نگاه توحیدی، با تبیین جهان‌بینی الهی و افزایش آگاهی و دانش دینی، ایمان و تعهّد را تقویت نموده و باعث ارتقای دین‌داری می‌گردد. در اینجا توجّه به باطن و عمق اعمال در کنار حفظ ظواهر اسلامی و پای‌بندی به تعبّد دینی همراه با دانایی، مطلوب و موردنظر است (امام خامنه‌ای: 13/11/1388 و 05/03/1384). بسیاری از خطاها، به‌علت شناخت ناقص و سطحی از اسلام به‌وجود می‌آید؛ لذا آشنانمودن افراد با معارف دینی و انقلاب اسلامی و هدایت صحیح ایشان در صراط مستقیم، اهمیت ویژه می‌یابد (صحیفه امام خمینی(ره)، ج 3، ص 322 (24/11/1356) و ج 19، ص 316 (24/04/1364)). ترویج خودسازی معنوی، تأدیب، تزکیه و تهذیب نفس با ترویج و آگاهی‌بخشی این مسائل و هم‌چنین ایجاد فضا و محیط مناسب ازطریق رفع موانع و مزاحمت‌ها، کمک قابل توجهی در این مسیر به‌حساب می‌آید. در این زمینه تذکّر نکات اخلاقی در کلاس‌ها و برگزاری دروس عقاید و اخلاق می‌تواند مفید واقع شود. یکی از توصیه‌های همیشگی امامین انقلاب اسلامی به طلاب و دانشجویان، توجّه جدی به مقوله خودسازی، تهذیب نفس و تزکیه بوده و هست (صحیفه امام(ره)، ج 13، ص 2 (16/04/1359) و امام خامنه‌ای: 24/10/1377 و 24/02/1377). تعظیم شعائر و برگزاری آگاهانه و هوشمندانه مراسم دینی اعم نماز جماعت، اعتکاف، احیا، توسل، روضه‌خوانی، دعا و مناجات با محوریت مسجد نیز، کراراً مورد تأکید قرار داشته است (امام خامنه‌ای: 13/08/1369، 17/08/1374 و 05/03/1384). در این مسیر، ایجاد زمینه «آشنایی و انس با قرآن» و در مرحله بعد «نهج‌البلاغه» و «صحیفه سجادیه»، تأثیر بسزایی در تربیت فرهنگی و اخلاقی خواهد داشت (امام خامنه‌ای: 17/09/1386 و 01/09/1378).

2-3-1- افزایش نشاط، امید، خودباوری، انگیزه و تعهد: هویت‌بخشی، ایجاد اعتمادبه‌نفس و ارتقای انگیزه‌ها و باورهای ملّی و دینی همراه با حس افتخار و سربلندی، یکی دیگر از جنبه‌های مهم و اصلی در تربیت فرهنگی و اخلاقی به‌شمار می‌رود (صحیفه امام خمینی(ره)، ج 21، ص 74 (29/04/1367) و امام خامنه‌ای: 13/07/1385). این موضوع ویژگی‌هایی دارد که اولین آن، تقویت خودباوری و شجاعت و ریشه‌کن نمودن فرهنگ غلط «ما نمی‌توانیم» است (امام خامنه‌ای: 19/03/1393، 20/08/1380 و 12/03/1378). یادآوری سوابق درخشان تاریخی و زنده‌کردن و تقویت حس افتخار و اعتزاز ملّی و دینی، حساسیت و تعهد به اسلام و کشور و بیزاری از وابستگی به بیگانگان، می‌تواند در هویت‌بخشی و ایجاد انگیزه بسیارمؤثر باشد (امام خامنه‌ای:20/09/1370، 22/02/1382 و 13/10/1386). افزایش نشاط و ایجاد امید به آینده کشور و انقلاب اسلامی نیز تأثیر بسزایی در تقویت هویت و ایجاد انگیزه خواهد داشت (امام خامنه‌ای:20/07/1391).

3-3-1- ترویج فضایل اخلاقی و سبک زندگی اسلامی: حوزه و دانشگاه موظف‌ا‌ند در ترویج فضایل اخلاقی مانند ادب، انضباط، وقت‌شناسی، امانت‌داری، صبر، قناعت، چشم‌پوشی، انصاف و تقویت وجدان کارى، روح تلاش، سخت‌کوشی، مسئولیت‌پذیری، فرهنگ کار جمعی و تعاون در امور خیر و در مجموع سبک زندگی اسلامی به‌عنوان یکى از ابعاد مهم پیشرفت و نماد و جلوه تمدن نوین اسلامی، فعالانه مشارکت و نقش‌آفرینی کنند (امام خامنه‌ای: 13/11/1388، 23/07/1391، 20/07/1391 و 22/05/1391).

4-3-1- هدایت‌گری مرشدانه و مصونیت‌بخشی فرهنگی: عمده هدف این بخش، «ایجاد مصونیت در برابر فرهنگ غربی و اندیشه‌های انحرافی» است تا در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن، بتوان از فرهنگ و ارزش‌های انقلاب اسلامی محافظت نمود. بدیهی است این کار ازطریق ابزار فرهنگی نظیر روشنگری و پاسخ به شبهات با تکیه‌بر تفکّر ناب اسلامی قابل انجام است (امام خامنه‌ای: 10/08/1368، 09/09/1377، 24/09/1387 و 25/06/1376). برای این منظور، حضور و هدایتگری مرشدانه علما و اساتید برجسته معارف و اخلاق ضروری است (امام خامنه‌ای: 16/09/1365 و 15/07/1368).

5-3-1- ارتقای روحیه علمی پارسایانه: هدف از درس‌خواندن، نباید معطوف به گرفتن مدرک تحصیلی، کسب درآمد، موقعیت اجتماعی یا سیاسی باشد. در حوزه و دانشگاه، این خود علم است که ارزش دارد؛ البته علمی که در جهت اهداف عالی و سعادت حقیقی بشریت باشد؛ لذا تزریق روحیه پارسایی و وجدان علمی و ایجاد علاقه به تحقیق و علم‌آموزی از کارکردهای اصلی موردانتظار از حوزه و دانشگاه است (صحیفه امام خمینی(ره)، ج 8، ص 248 (01/02/1359) و امام خامنه‌ای: 01/10/1372).

6-3-1- سیاست‌گذاری و مدیریت فرهنگی سالم: حوزه وسیع تربیت فرهنگی و اخلاقی، حساسیت بالایی داشته و نیاز به سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و مدیریت صحیح و دقیق و پیش‌بینی برنامه‌های سالم با توجه به آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی دارد. فضای فرهنگی، تحمیل‌کننده خود بر همه رفتارها و روش‌هاست، چه رفتارها و روش‌های فردی، چه جمعی، چه حکومتی و چه کلان جامعه؛ لذا این را نمی‌شود دست‌کم گرفت و باید آن‌را مهندسی کرد؛ یعنی باید اصلاح عیوب فرهنگ موجود، انسان‌هایی رشید، آزاد، موحد، عدالت‌طلب، پرکار، پرنشاط، پراُمید، پیشرو، دارای اعتمادبه‌نفس، دارای توکل به خدا، دارای روح ایثار و مجاهدت و در همه ابعاد به‌طور کامل، تربیت نمود. باید مشکلات و ریشه‌های آن‌را شناخت و برای رفع آن ریشه‌ها، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی کرده و پیش رفت. باید جریانات صحیح فرهنگی را کمک و هدایت کرد. آنجایی را نیز که دشمن برنامه‌ریزی کرده است، شناخت و علاج فرهنگی ـ نه علاج سیاسی و پلیسی ـ نمود. بدون برنامه‏ریزى نباید انتظار داشت که فرهنگ کشور ـ چه فرهنگ عمومى، چه فرهنگ نخبگانى، دانشگاه‏ها و غیره و غیره ـ به‌خودی‌ خود خوب شوند و پیش بروند (امام خامنه‌ای: 13/11/1388، 17/09/1386، 20/09/1375، 19/09/1392).

7-3-1- گسترش روحیه مطالبه‌گری و پیگیری: گسترش روحیه کنجکاوی، مطالبه‌گری و پیگیری همراه با عقلانیت و انصاف در بین جوانان نیز از دیگر ضرورت‌هایی است که برای تحقق تمدن نوین اسلامی به آن نیاز است. جوان طلبه و دانشجو باید همواره انگیزه طرح مسئله، سؤال یا درخواست داشته باشد. اگر این شد، ممکن است به همه آن مطالبات نتوان پاسخ داد ـ کما اینکه در کوتاه‌مدت همین‌جور هم هست ـ لیکن یقیناً آینده خوب و افق روشنی با چنین مطالباتى جلوى چشم است. جوان باید مطالبه کند، باید احساس کند که این مطالبه سودمند است، ثمربخش است و تشویق بشود بر این مطالبه و باید احساس کند که او فقط مسئولیتش طرح سؤال و پرتاب‌کردن یک شعار نیست که بگوید خب، ما کار خودمان را کردیم؛ نه، پیگیرى‌کردن، مطالعه‌کردن، درباره مسئله اندیشیدن، آن‌را پخته‌کردن، راه‌کار اجرایى را براى آن جست‌وجوکردن، براى طرحش با مراکز دست‌اندرکار و مجرى تلاش‌کردن و فعالیت‌کردن و بالأخره خود وارد میدان کارشدن، این‌ها جزء وظایف و تکالیف اوست که این را هم در کنار آن مطالبه و طلب‌کارى و مدعاداشتن، بایستى درک کند (امام خامنه‌ای: 17/07/1386 و 01/05/1393).

4-1- تربیت علمی و مهارتی

با وجود تأکید ویژه بر جنبه‌های فکری، اعتقادی، فرهنگی و اخلاقی تربیت؛ امّا حوزه‌های علمیه و دانشگاه هم‌چنان که از نام‌شان پیداست، محل علم و دانش است و تربیت علمی و مهارتی مهم‌ترین وجه ممیزه آن‌ها نسبت به سایر مراکز و دستگاه‌ها است. این، علم و دانش است که خواهد توانست دستِ برتر را در مناسبات جهانی برای تحقّق اهداف و آرمان‌های بلند انقلاب اسلامی ایجاد نماید (امام خامنه‌ای: 17/03/1396 و 21/09/1391). بیانات امامین انقلاب در این زمینه را می‌توان در چهار موضوع به شرح زیر دسته‌بندی نمود:

1-4-1- جدیت در خودسازی علمی: اهمیت تحصیل و فراگیری دانش و خودسازی علمی باید به‌گونه‌ای باشد که طلاب، دانشجویان و اساتید، آن‌را وظیفه اصلی و فریضه‌‌ای واجب دانسته و با تحمّل سختی‌ها و محرومیت‌ها، بخش عمده‌ای از وقت و تلاش خود را در این زمینه صرف کنند. این موضوع به حدّی جدی است که امام خمینی(ره)، مسامحه در آن‌را خیانت به اسلام و کشور برمی‌شمارند (صحیفه امام خمینی(ره)، ج 8، ص 248، 01/02/1359).

امام خامنه‌ای نیز فلسفه حضور و کار اول دانشجو را درس‌خواندن می‌دانند و معتقدند اگر کسی درس نخواند، بلاشک ذمّه‌اش مشغول مردم است و باید در روز قیامت پیش خداى متعال جواب دهد (04/12/1377).

2-4-1- فراگیری علوم و مهارت‌های اداره زندگی و جامعه: یکی از اهداف مهم دیگر، تربیت نیروی کار مناسب و کارآمد برای جامعه است؛ لذا لازم است علوم، فنون و مهارت‌های مختلف اداره جامعه و زندگی اجتماعی و شخصی فراگرفته شوند. براى رسیدن به آینده‌هاى مطلوب، احتیاج به نسل جوانِ باهمتِ پُرانگیزه مؤمنِ تلاشگرِ کاردانِ راه‌بلد است (امام خامنه‌ای: 16/09/1365، 25/07/1385).

3-4-1- ترویج ابتکار، نوآوری و کارآفرینی: ترویج ابتکار و زنده نگه‌داشتن روح خلاقیت، نوآوری علمی و کارآفرینی، مضمون دیگری است که بایستی در تربیت علمی و مهارتی مدنظر قرار گرفته و به آن توجّه ویژه شود. دانشجو را باید به‌جای فراگیری تقلیدی و پذیرفتن صرف، به وادی ابتکار سوق داد (امام خامنه‌ای: 04/09/1385، 09/12/1379، 02/06/1390، 17/02/1393).

4-4-1- آموختن و آزمودن در میدان عمل: حوزه و دانشگاه باید افراد را براى نیازهاى جامعه تربیت کنند؛ لذا لازم است براى حضور و تعامل آن‌ها در دستگاه‌هاى گوناگون اجرایی، فکر و برنامه‌ریزی کرد. فرق است بین آن کسى که در کتاب چیزى را مى‌خواند و آنکه خوانده‌ها را در میدان عمل مى‌آزماید یا اساساً در میدان عمل مى‌آموزد. میدان عمل، موقعیتى فوق‌العاده است. در این زمینه از روش‌هایی مثل کارگاه‌هاى آموزشى، اردوهاى علمى، ارتباط دانشگاه و صنعت می‌توان استفاده نمود (امام خامنه‌ای: 28/07/1372، 31/06/1370، 25/02/1386).

2- توسعه حکمت

دومین نقش حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی، توسعه حکمت شامل منظومه فکر، علم، فناوری و نوآوری در سایه‌سار ایمان به غیب و معنویت است (نجاران طوسی و همکاران، 1398: 290).

«حکمت، بالاتر از این علم معمولی ماست. حکمت، آن دانسته‌های عظیمی است که چرخ زندگی انسان را می‌چرخاند. ... در حکمت، اخلاق هست، تیزبینی، عمق‌بینی و ژرف‌بینی هست؛ معنویت و ارتباط با خدا و فهم صحیح مسائل هست؛ آشناشدن با حقیقت این عالم وجود و طبیعت این عالم، از انسان و غیر انسان، با یک دیدِ انسانی و والا ـ نه صرفاً دیدِ آزمایشگاهی هست که البته آن‌هم لازم است؛ اما این بالاتر از آن است این‌ها همه در معنای حکمت است (امام خامنه‌ای: 24/02/1377).

این بعد، شامل سه مؤلفه «تولید فکر»، «تولید علم» و «فناوری و نوآوری» و یک مؤلفه تحت عنوان «الزامات کلی» به شرح جدول (3) است. شایان ذکر است اعداد داخل پرانتز میزان تکرار مضامین را در بیانات امامین انقلاب اسلامی نشان می‌دهد.

 

جدول 3. مؤلفه‌ها و شاخص‌های «توسعه حکمت» از نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی

توسعه حکمت (720)

الزامات کلی (277)

تولید علم (236)

1) جهاد علمی (101)

2) آزاداندیشی و نوآوری روشمند و خردمندانه (85)

3) سخاوت علمی و فراگیری تجارب بشری (38)

4) معنویت و اخلاق (34)

5) هم‌بستگی و به‌کارگیری همه ظرفیت‌ها (11)

6) اعتباربخشی و بهره‌گیری درست از نتایج فعالیت‌های علمی (8)

1) نهضت نرم‌افزاری، پیشرفت جهشی پرشتاب و مرزشکنی علمی (130)

2) عزت و مرجعیت علمی (46)

3) درون‌زایی و خودکفایی علمی (22)

4) هدف‌مندی در تولید علم (22)

5) توسعه علوم پایه (11)

6) تقویت بنیه علمی کشور (5)

تولید فکر (118)

فناوری و نوآوری (89)

1) نظریه‌پردازی و الگوسازی فکری و عملی (50)

2)  تحول در علوم انسانی بر مبنای اندیشه اسلامی (49)

3) برگزاری کرسی‌های نقد و نظریه‌پردازی (13)

4)  رصد دائمی جریانات فکری و علمی (6)

نظریه‌پردازی و الگوسازی فکری و عملی

1)  پژوهش‌های هدفمند و کاربردی (41)

2) حمایت از کارآفرینی و شرکت‌های دانش‌بنیان (41)

3)  اکتساب فناوری (7)

 

1-2- الزامات کلی

تولید فکر، علم، فناوری و نوآوری در کلام امامین انقلاب اسلامی الزامات و شرایطی دارد که می‌توان آن‌ها را در شش شاخص کلی به این شرح دسته‌بندی نمود:

1-1-2- جهاد علمی: جهاد علمی، مقوله جداگانه‌ای از «تولید فکر» و «تولید علم» و «فنّاوری و نوآوری»، محسوب نمی‌شود، لکن چون این عرصه به کارزار مقابله و منازعه با دشمن تبدیل شده است، برای موفقیت در آن نیاز به کار و مدیریت جهادی وجود دارد تا این امر به‌عنوان یک فریضه و مضمونی تأثیرگذار موردتوجّه ویژه قرار گیرد (امام خامنه‌ای: 12/03/1378 و 06/07/1378). جهاد علمی به‌معنای داشتن اراده و عزم راسخ، پشتکار، پیگیری و تلاش جدی، بی‌وقفه، دلسوزانه، منظّم، بابرنامه و هدف‌دار در برابر دشمن قدرتمند و قوی‌پنجه برای مقابله و توقف پیشرفت علمی و فناوری، است (امام خامنه‌ای: 07/07/1387، 25/06/1385، 09/08/1380، 14/07/1389، 25/04/1386 و 14/05/1378). در این مسیر، «شناخت، مبارزه و مواجهه با چالش‌ها، موانع داخلی و دشمنان خارجی» ضرورت دارد. خسّت صاحبان علم و فنّاوری دنیا، تلاش برای توقف یا آلوده و بدنام‌کردن حرکت علمی، ازجمله این چالش‌ها و موانع است (امام خامنه‌ای: 14/06/1389 و 27/07/1395). یکی از ابزارها و حیله‌های دشمن در عرصه علم، ایجاد رعب از پیشرفت‌های علمی است تا خطرپذیری، جرئت نوآوری و نزدیک‌شدن به مرزهای دانش را از ملّت‌ها بگیرد. میدان جهاد علمی برای شکستن سلطه تفکّر غربی و پیشروی و مرزشکنی علمی است (امام خامنه‌ای: 26/09/1383، 22/07/1394، 09/12/1379 و 25/06/1385). موفقیت در این کارزار نیازمند داشتن «روحیه بسیجی، جهادی و انقلابی» است. مردمی‌بودن، تلاش مخلصانه و جرئت و شجاعت، مهم‌ترین ویژگی‌های بارز این روحیه است (امام خامنه‌ای: 24/11/1379، 22/07/1394 و 12/08/1395). دیگر خصوصیتی که برای «جهاد علمی» ضروری است، «عشق به کار علمی، پارسایی و ایثار» است. کسی که در این وادی قدم می‌گذارد، باید از بسیاری تمتعات مادّی‌ چشم بپوشد و با ازخودگذشتگی، بسیاری از فرصت‌های شخصی و مناصب اجتماعی را فدای اهداف مقدّس خود کند. تاریخ علم نشانگر این واقعیت است که مهم‌ترین پیشرفت‌های علمی بشر مرهون چنین نگاهی است (امام خامنه‌ای: 23/12/1378، 14/02/1384، 19/09/1369 و 10/09/1389). درنهایت، کار علمی و تحقیقی تنها در سایه ایمان، تقوا و توکل به خدا و یاری‌خواستن از پروردگار، برکت پیدا کرده و به موفقیت ختم خواهد شد (امام خامنه‌ای: 01/04/1383، 24/12/1383، 30/01/1384 و 25/01/1384).

2-1-2- آزاداندیشی و نوآوری روشمند و خردمندانه: یکی از عیوبی که در فضاى علمى مشاهده مى‌شود، وابستگی ذهنی به متون علمی غربی و تعلیم و تعلّم براساس آن‌ها است. البته باید متون علمى را خواند و دانش را از هرکسى فراگرفت؛ اما علم باید در روند تعالى خود، با روح‌هاى قوى و استوار و کارآمدى که جرئت پیشبرد علم را داشته باشد، همراه شود تا بتواند پیش برود. انقلاب‌هاى علمى در دنیا این‌گونه به‌وجود آمده است. برای پیشرفت، باید جرئت نوآورى وجود داشته باشد تا استاد و دانشجو از قید تفکّر ترجمه‌ای، تعبّد علمى و زنجیره جزمی‌گرىِ تعریف‌هاى علمىِ القاشده و دائمى‌دانستن آن‌ها خلاص شوند (امام خامنه‌ای: 09/12/1379). خلاقیت، نوآوری و نظریه‌پردازی در حوزه و دانشگاه باید به‌صورت یک ارزش ویژه مطرح شود و سخنان نوآوران و نظریه‌پردازان شنیده شده و از آنان تقدیر به‌عمل آید. بدین‌ترتیب ایده‌ها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامی با یکدیگر رقابت می‌کنند (امام خامنه‌ای: 16/11/1381). البته ابتکار، نواندیشی و نوآوری نیز باید در یک چارچوب منطقی، منضبط و خردمندانه صورت گیرد تا دچار بی‌نظمی و هرج‌ومرج فکری نشده و به‌اصطلاح به آنارشیسم و مهمل‌گویی علمی منتهی نگردد (امام خامنه‌ای: 09/12/1379 و 06/03/1395).

3-1-2- سخاوت علمی و فراگیری تجارب بشری: علم و فنّاوری امروز جهان، میراث بشریت است و تعلّق به هیچ گروه، نژاد و ملّیتی ندارد و نباید در انحصار بخش محدودی از جهان قرار گرفته و ابزار نظام سلطه شود؛ لذا یادگیری از دیگران نه‌تنها لازم، بلکه واجب و ممدوح است. فراگیری و استفاده از علوم و تجارب متراکم بشری به‌شرط آنکه اولاً از تأثیرات منفی فرهنگی که ممکن است ناخواسته به همراه علم فراگرفته شود، مراقبت گردد و ثانیاً این یادگیری، مقدّمه‌ای برای سبقت و پیش‌افتادن از صاحبان فعلی آن شود، باید مورد توجه قرار داشته باشد (امام خامنه‌ای: 11/03/1379، 19/02/1384، 12/02/1387 و 03/07/1381). در دوران اسلامی که مسلمان‌ها پرچم علم را در دنیا در دست داشتند، هم‌چنان‌که تحصیل علم را لازم و واجب می‌دانستند، تعلیم علم را هم لازم می‌دانستند؛ لذا در دانشگاه‌های اسلامی، از همه کشورها، دانشجویانی حضور داشتند که می‌آمدند و به‌طور رایگان از مسلمین علم می‌آموختند. آن دانشگاه‌ها، علم را منتشر می‌کردند و کتاب‌های علمی را در اختیار دیگران می‌گذاشتند. در اسلام عالمى که علم خود را کتمان مى‌کند، لعنت شده است! این فقط مخصوص علم دین نیست که البته حساب جداگانه و اهمیت ویژه‌اى دارد. پزشکى که علم خود را کتمان کند و به شاگردانش تعلیم ندهد؛ مهندسى که علم خود را کتمان کند؛ کارگر خبره‌اى که تجربه و علم خود را کتمان کند و در انحصار خویش قرار دهد و هر کس دیگر که علم خود را کتمان کند، لعنت شده است؛ مگر وقتی‌که ارائه علم و افشاى مطلب علمى، به‌طور عام مفسده‌اى داشته باشد.به‌هرحال باید محیط جامعه، محیط تعلیم و تعلم و یادگرفتن و یاددادن شود (امام خامنه‌ای: 18/03/1373، 09/02/1371).

4-1-2- معنویت و اخلاق: علم باید در خدمت انسانیت، عدالت، صلح و امنیت باشد. اسلام علم را با ایمان، با کتاب و سنت، با تهذیب اخلاقى، با اخلاق و معنویت می‌خواهد. آن وقت این ذخیره عظیم علم در خدمت دفاع از انسانیت، امنیت، عدالت، صلح و صفاى انسان‌ها و جوامع بشرى به‌کار مى‌افتد؛ علمى که جامعه را به معنویت، به انسانیت، به خدا، به بهشت نزدیک کند؛ لذا جهت‌گیری‌ها در کار علمی، باید جهت‌گیری‌هاى درست و معنوى و الهى باشد (امام خامنه‌ای: 12/06/1386، 05/06/1387). در تمدّن اسلامى و در نظام مقدّس جمهورى اسلامى که به‌سمت آن تمدّن حرکت مى‌کند، هدف این است که دانش همراه با معنویت پیش برود. اینکه دنیاى غرب نسبت به پای‌بندى به معنویت، حسّاس است؛ به‌خاطر آن است که این روش، ضدروش آن‌هاست. آن‌ها علم را جداى از اخلاق و معنویت پیش بردند و شد آنچه شد. دانشگاه هم‌چنان که مرکز علم است، باید مرکز دین و معنویت هم باشد (امام خامنه‌ای: 19/06/1376).

5-1-2- همبستگی و به‌کارگیری همه ظرفیت‌ها: برای پیشرفت علمی، هم‌بستگی و به‌کارگیری همه ظرفیت‌ها و استعدادها، نیازی ضروری است. در سیاست‌های کلی علم و فنّاوری (29/06/1393)، مشخصاً بر «استفاده از ظرفیت‌های علمی و فنی ایرانیان مقیم خارج و جذب متخصّصان و محققان برجسته سایر کشورها به‌ویژه کشورهای اسلامی حسب نیاز» تأکید شده است. بدیهی است بدون همدلی و جلب مشارکت بخش‌ها و افراد مختلف و استعدادهای داخلی و خارجی، نمی‌توان به پیشرفت‌های بزرگ دست یافت (امام خامنه‌ای: 01/04/1383، 24/12/1383، 30/01/1384 و 25/01/1384).

6-1-2- اعتباربخشی و بهره‌گیری درست از نتایج فعالیت‌های علمی: نتایج فعالیت‌های علمی باید به‌صورت مناسب ارائه شده و مورداستفاده اثربخش قرار گیرد. مثلاً درخصوص سمینارهای علمی، صاحب‌نظران مختلف پس از مطالعه و بررسی علمی موضوع، جمع شوند و درباره موضوع واحد مورد علاقه خود بحث و تبادل‌نظر کنند و مجموعه نظرات پس از جمع‌بندى به شکل صحیح و کارآمد مورد بهره‌بردارى قرار گیرد (امام خامنه‌ای: 30/11/1370). ازطرف دیگر نحوه اعتباربخشی محصولات علمی ازقبیل کتاب، مقاله و ... نیز از الزامات دیگری است که باید نسبت به آن دقّت ویژه نمود و تمهید سازوکاری برای نیازمحورشدن آن‌ها مدنظر قرار داد (امام خامنه‌ای: 17/10/1383 و 08/06/1388).

2-2- تولید فکر

تولید فکر و اندیشه‌های اصیل و جدید مبنایی برای پژوهش‌های علم و فناوری آتی قرار گرفته و اداره امور زندگی بر این اساس شکل می‌گیرد. دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه اساسی‌ترین کاری که امروز برعهده دارند، چه به‌صورت جمعی و چه به‌صورت فردی، تولید فکر اسلامی و تبیین و تحکیم این مبنای قویم اسلامی است. البته این کار با توجّه به آسیب‌هایی که بیشتر متوجّه نخبگان فکری است و نخبگان علمى کمتر در معرض آن آسیب‌ها قرار می‌گیرند، کار دشواری بوده و نیاز به مراقبت بیشتری در این خصوص وجود دارد (امام خامنه‌ای: 14/06/1389، 19/06/1380، 02/06/1390).

1-2-2-  نظریه‌پردازی و الگوسازی فکری و عملی: غربى‌ها با کارهای تبلیغاتی توانسته‌اند این باور را در بسیارى از ذهن‌ها به‌وجود بیاورند که توسعه‌یافتگى مساوى با غربى‌شدن است و هر کشورى بخواهد کشور توسعه‌یافته‌اى محسوب شود، بایستى غربى بشود! اما پیروی از مدل‌های توسعه و پیشرفت صرفاً غربى امر غلط و خطای خطرناکى است. حوزه و دانشگاه باید با ایجاد الگوهای علمی و عملی این باور نادرست را اصلاح نمایند. مدل‌سازى و الگوسازى، کار نخبگان حوزوی و دانشگاهی است که در تحقیقات علمی باید آن‌را دنبال کرد، بحث کنند و درنهایت مدل پیشرفت را براى ایران اسلامى، براى این جغرافیا با این تاریخ، با این ملت، با این امکانات، با این آرمان‌ها ترسیم و تعیین کنند و براساس او، حرکت عمومى کشور به‌سوی پیشرفت در بخش‌هاى مختلف شکل بگیرد. اندیشه‌ورزی و کار عمیق نظری در مقولات زیربنایی (تاریخی، اخلاقی و ...) و کلامی انقلاب و مسائل موردنیاز برای اداره نظام اسلامی (مانند بانکداری، نظام سلامت، جهاد اقتصادی، مسائل سیاسی و ...)، از اولویت‌های اصلی در این زمینه است (امام خامنه‌ای: 25/02/1386، 19/05/1390). «تدوین تجربیات متراکم انقلاب اسلامی» و «ایجاد منظومه‌های فکری و عملی البته با هندسه بومی»، یکی دیگر از مسائل اساسی و مبنایی در حوزه اندیشه‌ورزی و تولید فکر محسوب می‌شود (امام خامنه‌ای: 03/03/1395 و 16/09/1364). اگر بتوان گوهر اسلام ناب و آن درخشندگى‌ها را، به آن شکلى که بتواند در جامه آراسته علم، خودش را نشان بدهد ارائه داد، کار بزرگى انجام شده و راه را براى ورود نخبگان در این میدان‌ها بازخواهد کرد (امام خامنه‌ای: 29/10/1384).

2-2-2- تحول در علوم انسانی برمبنای اندیشه اسلامی: علوم انسانی برای جامعه، جهت‌دهنده و فکرساز است؛ حرکت، مسیر و مقصد یک جامعه را مشخص می‌کند. علوم انسانى احتیاج به نظریه‌سازى دارد. بسیارى از حوادث دنیا حتّى در زمینه‌هاى اقتصادى و سیاسى و غیره، محکومِ نظرات صاحب‌نظران در علوم انسانى است؛ در جامعه‌شناسى، روان‌شناسى، فلسفه؛ آن‌ها هستند که شاخص‌ها را مشخص می‌کنند. در این زمینه‌ها باید با کار عمیق اجتهادی، نظریه‌پردازى‌هاى بومی برمبنای اندیشه ناب اسلامی ـ ایرانی متناسب با زمان با پرهیز از التقاط و تأویل‌های شخصی صورت پذیرد. کارهای نظری تقلیدی از تئوری‌های غربی در حوزه علوم انسانی که مبانی متفاوتی با جهان‌بینی توحیدی دارند، نه‌تنها کمکی به حل مشکلات جامعه اسلامی نمی‌کنند بلکه بسیار خطرناک و آسیب‌زا هستند (امام خامنه‌ای: 02/11/1385، 13/07/1385، 14/02/1387، 19/05/1390، 02/06/1390، 29/03/1395، 19/09/1371، 14/07/1379 و 27/02/1390).

3-2-2- برگزاری کرسی‌های نقد و نظریه‌پردازی: یکی از ملزومات اندیشه‌ورزی و تولید فکر، ایجاد زمینه تضارب آرا با برگزاری کرسی‌های نقد و نظریه‌پردازی با مباحثات قوی، شجاعانه، محترمانه، بدون پیش‌داوری و البته قانون‌مند است (امام خامنه‌ای: 25/02/1386 و 07/11/1381، 27/02/1390). باید فضایى ایجاد شود که در آن، «آزادى بیان»، مقید به «منطق، اخلاق و حقوق معنوى و مادى دیگران» تبدیل به فرهنگ اجتماعى و حکومتى گردد و آزادگی، تعادل، عقلانیت و انصاف، سکه رایج شود تا همه اندیشه‌ها در همه حوزه‌ها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگى» که محصول «تضارب آرا و عقول» است، عادت ثانوى نخبگان و اندیشه‌وران گردد. براى بیدارکردن عقل جمعى، چاره‌اى جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضاى انتقادى سالم و بدون آزادى بیان و گفت‌وگوى آزاد با «حمایت حکومت اسلامى»و «هدایت علما و صاحب‌نظران»، تولید علم و اندیشه دینى و درنتیجه، تمدن‌سازى و جامعه‌پردازى، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود (امام خامنه‌ای: 16/11/1381).

4-2-2- رصد دائمی جریانات فکری و علمی: همواره باید از پیشرفت‌ها و تحولات جهانى در همه مفاهیم و مسائل فکری و علمی ازقبیل فلسفه، جامعه‌شناسی و ... مطلع و هماهنگ شده تا با رویکردی فعال با مسائل مواجه شد. «رصد دائمی جریان‌های فکری و علمی»، هم برای نظریه‌پردازی و تولید فکر و هم برای نقد و پاسخ به شبهات روز ضروری است. این کار برای حفظ جریان نوآوری در حوزه علم و فناوری نیز ضرورت دارد (امام خامنه‌ای: 31/06/1370، 01/12/1370، 16/06/1395 و 17/07/1392).

3-2- تولید علم

آنچه در درجه اول در ایجاد قدرت ملى مهم است، علم و ایمان است. دانش همواره در طول تاریخ مایه عزت، اقتدار و ثروت بوده و قدرت نظامى و سیاسی ایجاد کرده است. غرب و آمریکا به برکت علم توانستند بر کشورهاى دنیا مسلط شوند؛ یکى از ابزارهایشان علم بود؛ ثروت را هم با علم به دست آوردند. اگر کشوری علم داشت، می‌توانید سخن برتر را بگوید و دست برتر را داشته باشید؛ اما اگر فاقد آن بود تحت سلطه دیگران خواهد بود. حقیقتاً کشورى که دستش از علم تهى است، نمی‌تواند توقع عزت، استقلال، هویت و شخصیت، امنیت و رفاه داشته باشد. طبیعت زندگى بشر و جریان امور زندگى این‌گونه است. پیشرفت علمى و فراگیرى، نیاز اول کشور و یک ضرورت مضاعف و مؤکد است؛ چون در طول صد سال از بهترین زمان‌ها از اواسط دوران قاجار که نهضت علمى و نهضت صنعتى دنیا اوج گرفته و شکوفا شده بود، حرکت علمی به‌دلایل گوناگون ازجمله حاکمیت استبداد و طواغیت دست‌نشانده تعطیل و متوقف شده بود؛ لذا تلاش مضاعفی باید صورت گیرد تا این عقب‌ماندگی تاریخی جبران شود (امام خامنه‌ای: 13/11/1388، 12/06/1386، 21/09/1391). موضوع «تولید علم» در کلام امامین انقلاب اسلامی جنبه‌هایی دارد که می‌توان آن‌ها را در قالب شش محور به شرح زیر دسته‌بندی نمود:

1-3-2-  نهضت نرم‌افزاری، پیشرفت جهشی پرشتاب و مرزشکنی علمی: جبران عقب‌ماندگی‌های علمی، به عزم و اراده جمعی برای سرعت‌بخشی به جریان علمی، «جنبش نرم‌افزاری» عمیق و همه‌جانبه، نواندیشی، نوآوری و «تولید علم» و پیگیری این مسائل تا فرهنگ‌سازی و تبدیل‌شدن آن به گفتمان عمومی غالب نیاز دارد. البته با توجّه به فاصله بسیار زیاد از دیگران و نقاط آرمانی هدف‌گیری‌شده، نه‌تنها توقف به‌هیچ‌وجه جایز نیست، بلکه علاوه‌بر سرعت‌گرفتن رشد علمی، حفظ و افزایش این سرعت نیز موردنیاز است. در این مسیر، «یافتن راه‌های میان‌بُر در تولید علم و فنّاوری»، از ملزومات اساسی برای مرزشکنی و افق‌گشایی جدید علمی به‌حساب می‌آید. قاعدتاً رفتن در همان راهی که دیگران قبلاً طی کرده‌اند، هیچ موقع نمی‌تواند کشور را به پیشتازی در عرصه دانش برساند. حوزه و دانشگاه، نقشی اساسی و تعیین‌کننده در این نهضت نرم‌افزاری و حرکت جهشی مستمر و پُرشتاب علمی دارد (امام خامنه‌ای: 20/09/1379، 09/12/1379، 15/05/1382، 17/10/1383، 27/02/1388، 12/07/1391، 13/07/1385، 05/06/1387، 27/07/1395، 14/11/1376 و 26/01/1388).

2-3-2- عزت و مرجعیت علمی: برای تمدن‌سازی باید به کشور به عزت و مرجعیت علمى در دنیا برسد؛ توقع از جامعه علمى کشور این است که تا پنجاه سال دیگر در رتبه بالاى علمى دنیا قرار داشته باشد و یکى از مراجع عمده و درجه اول علمى دنیا باشد؛ یعنى همان‌طور که امروز همه ناچارند براى علم و دست‌یابى به محصولات علمى دانشمندان و کتاب‌های آنان در کشورهای دیگر مراجعه کنند، جوینده‌ دانش و طالب علم مجبور باشد به سراغ دانشمندان و کتاب‌های علمی ایران بیاید و مجبور شود زبان فارسی یاد بگیرد تا بتواند با تازه‌هاى دانش آشنا شود و از آن استفاده کند. هدف باید این باشد. این، یک آرزوست؛ یک قله است که نگاه‌کردن به آن، هیجان‌انگیز بوده و شوق رسیدن به آن‌را در دل همه به وجود مى‌آورد؛ البته آرزوى خامی هم نیست و کاملاً دست‌یافتنی است (امام خامنه‌ای: 29/03/1385، 18/08/1385، 25/01/1384، 09/07/1386، 21/09/1391، 15/05/1392، 29/03/1395، 30/01/1384، 14/02/1384، 03/07/1384، 17/07/1392 و ...). اگر امروز کشور و ملت ایران توانست بر قله علم و فناورى بنشیند، سخن حق او در دنیا که همان استقلال امت اسلامى است، در بین مسلمان‌ها و در جوامع اسلامى جایگزین خواهد شد و ذهن‌ها بیشتر آن‌را قبول خواهد کرد (امام خامنه‌ای: 24/09/1387، 01/04/1383). هدف‌گذاری حرکت علمی کشور باید افزایش دانش جهانی ازطریق تولید فرآورده‌های جدید و ناشناخته دانش بشری در چارچوب ارزش‌های انسانی باشد. باید به‌دنبال تولید محصولات جدید علمی باشیم که دانش بشری تاکنون نتوانسته است آن‌ها را به‌دست آورد و آثار مخربی هم برای بشریت نداشته باشند. باید بر ثروت علمی بشر افزود و در مجموعه سرمایه علمی دنیا، به‌عنوان یکی از شرکای ذی‌دخل در مجموعه مسائل جهانی، سهم قابل توجهی یافت تا کشور بتواند به‌مثابه یک ملت و یک مجموعه انسان شریف، در دنیا شناخته شود (امام خامنه‌ای: 19/03/1393، 29/03/1385، 01/10/1372).

3-3-2- درون‌زایی و خودکفایی علمی: یکی از زمینه‌های سلطه غرب بر جوامع، تسلّط و انحصار علمی است که سرمنشأ تسلّط بر حوزه‌های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... شده است. شکستن این انحصار ظالمانه و رسیدن به خودکفایی علمی ازطریق توجه به علم درون‌زا و بومی حاصل می‌آید. با پرورش استعدادها باید از درون جوشید نه مانند استخرى که هرگونه آب آلوده‌‌ای در آن سرازیر می‌کنند و هر وقت هم خواستند آب را می‌کشند، بلکه مثل چشمه جوشان که از درون خود جوشش دارد. اینکه صرفاً از فرآورده‌هاى علمى دیگران بدون آنکه عمقى به‌دست آید فقط کلمات و اصطلاحات فراگرفته شود، به پیشرفت کشور کمکی نخواهد کرد، علاوه‌بر آنکه درهاى بسیارى از دانش‌ها بر روى کشورها و غیردارندگانش بسته است و وقتى اجازه مى‌دهند دانش منتقل شود که کهنه و دستمالی‌شده و از نویى و طراوت افتاده است (امام خامنه‌ای: 01/04/1383، 08/08/1382، 25/04/1386، 19/02/1384، 10/08/1383، 15/05/1382).

4-3-2- هدفمندی در تولید علم: ازجمله عواملى که ارزش علم را بیشتر مى‌کند، این است که علم با غایت و هدف‌هاى مشخصی که طبق نیازها تنظیم شده باشد، به‌طرف پیشرفت، توسعه و کمال سیر کند. برجستگى‌هاى یک جامعه در زمینه‌هاى ذهنى، فکرى و علمى باید در خدمت تعالى و معنویت انسان قرار بگیرد (امام خامنه‌ای: 22/02/1382، 24/02/1377، 26/07/1390).

5-3-2- توسعه علوم پایه: البته هدفمندی و نیازمحوری در تولید علم به‌معنای غفلت از علوم پایه نیست چراکه این علوم، سرمایه بلندمدت محسوب شده و مانند یک گنجینه پرارزش، سرمنشأ تحوّل، پشتوانه سایر علوم و پایه نظرى هر تحرک علمى و فناورى پیشرفته است. آن چیزى که کشورها را به اوج و قله می‌رساند، ریاضى، فیزیک، شیمى و علوم زیستى است (امام خامنه‌ای: 29/03/1395، 14/02/1387، 23/05/1385، 13/10/1384).

6-3-2- تقویت بنیه علمی کشور: امروز در کشور، یکى از فرایض حتمى، تقویت بنیه علمى کشور است. اگر علم نباشد، اقتصاد، صنعت، حتى مدیریت و مسائل اجتماعی عقب خواهد ماند. باید از استعداد موجود جوانان و اساتید، برای افزایش علوم و تحقیقات در میدان ابتکار و اختراع و گسترش رشته‌هاى متعدد علمى و تحقیقى و فراگیری تحصیلات عالى حداکثر استفاده را کرد (امام خامنه‌ای: 09/12/1379، 12/03/1378، 19/08/1371).

4-2- فناوری و نوآوری

کار با تولید علم پایان نمی‌پذیرد و برای پیشرفت واقعی به تکمیل چرخه ایده تا مصرف، نیاز است. نگاه به علم، بدون توجه به فایده علم براى کشور، مطلوب نهایى نیست. کار و تلاش علمى، مقدمه عمل است. علمِ نافع عبارت است از آن علمى که به کار کشور بیاید و مفید براى حل مشکلات کشور باشد. به عبارت دیگر علم باید ناظر به فناورى باشد و در صنایع و بازار خودش را نشان بدهد (امام خامنه‌ای: 17/04/1383، 01/05/1393، 13/07/1391). این موضوع را می‌توان در سه سرفصل به شرح زیر تبیین نمود:

1-4-2- پژوهش‌های هدفمند و کاربردی: تحقیق و پژوهش در حوزه و دانشگاه با توجه به نیازهاى آن، باید برمبنای نیازهای مردم و کشور هدف‌دار شود و این لازمه‌اش این است که بانک اطلاعات و مرکزى وجود داشته باشد که همه بتوانند بدانند چه‌کارهایی انجام شده است و چه فعالیت‌هایی براى تکمیل یک مجموعه پژوهش لازم است تا بتواند این قطعات گوناگون در کنار هم جمع بشود. باید به‌دنبال علمی بود که برای کشور در حال و آینده لازم و نافع است. در این خصوص لازم است نیازسنجی انجام بگیرد و نیازهای امروز و فردا هم مورد ملاحظه قرار گیرند تا دانشجویی و دانش‌آموزی و فراگیری علم و تعلیم آن، برمبنای نفع و نیاز باشد. عمل‌گراترشدن و کارآمدترشدن پژوهش و تحقیق در کشور، چه از سوى استادان و برگزیدگان و چه از سوى دانشجویانى که در دانشگاه‌ها پایان‌نامه‌هایى را مى‌نویسند، در همین راستا باید پیگیری شود. اصرار بر قرارگرفتن پیشرفت‏هاى علمى در خدمت نیازهاى کشور، به‌علت محدودیت منابع ظرفیت‏های انسانى، مالى و مادى است (امام خامنه‌ای: 29/07/1389، 23/05/1385، 20/08/1394، 26/09/1383، 13/07/1385، 15/05/1392).

2-4-2- حمایت از کارآفرینی و شرکت‌های دانش‌بنیان: هماهنگی، حمایت و پشتیبانی از شرکت‌های دانش‌بنیان (از روش‌های مختلف نظیر برنامه‌ریزی و تسهیل اشتغال دانشجویان در مشاغل علمی و ...) یکی دیگر از وظایف و مسئولیت‌ها است. یافته‌هاى علمى و صنعتى بایستى بتوانند در کشور تولید ثروت کنند، لذا مشارکت فعالانه در «تجاری‌سازی و ترویج محصولات دانش‌بنیان» از همان ابتدای تعریف پروژه‌های علمی، باید موردتوجه قرار گیرد. «پشتیبانی و هدایت صحیح پارک‌های علم و فنّاوری و شهرک‌های تحقیقاتی»، مسئله دیگری است که به نقش‌آفرینی فعال دانشگاه نیاز دارد (امام خامنه‌ای: 04/06/1394 و 25/03/1395، 14/07/1389، 19/09/1380).

3-4-2- اکتساب فناوری: در سیاست‌های کلی کشور ابلاغی مقام معظم رهبری در موضوعات مختلف مانند انرژی، خودکفایی دفاعی ـ امنیتی، علم و فناوری و ...، همواره بر موضوع دستیابی به علوم و فناوری‌های پیشرفته تأکید شده است که در این زمینه نیز جامعه علمی کشور می‌بایست نقش مؤثر خود را ایفا نماید (سیاست‌های کلی برنامه پنجم، سیاست‌های کلی نظام در زمینه انرژی، سیاست‌های کلی بخش معدن، سیاست‌های کلی برنامه چهارم توسعه، سیاست‌های کلی نظام در موضوع خودکفایی دفاعی و امنیتی و سیاست‌های کلی علم و فناوری).

نتیجه‌گیری

با توجه به رسالت و فلسفه وجودی حوزه‌های علمیه و دانشگاه و نیازمندی‌های ایجاد و تحقق یک تمدن نوین اسلامی، نقش‌آفرینی این دو مرکز در تمدن‌سازی امری بدیهی و البته ضروری است. الگوی نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی، تصویری شفاف از چگونگی این امر را ازمنظر امامین انقلاب اسلامی نشان می‌دهد. براساس شاخص‌های به‌دست‌آمده می‌توان پیشنهادهایی برای استفاده مؤثر از این الگو و تکمیل آن مطرح نمود.

  • گفتمان‌سازی و ترویج مؤلفه‌ها و شاخص‌های نقش‌آفرینی حوزه و دانشگاه در تمدن‌سازی برای تصمیم‌سازی و شکل‌گیری مدل ذهنی مشترک برای مسئولان، اساتید، دانشجویان، پژوهشگران دانشگاهی و مدیران حاکمیتی و هم‌چنین ایجاد خواست عمومی و مطالبه اجتماعی؛
  • ارزیابی وضع موجود نقش‌آفرینی با توجه به شاخص‌های ارائه‌شده به‌عنوان معیار سنجش؛
  • الگوبرداری و یادگیری تجربه‌های موفق در زمینه نقش‌آفرینی در سطح کشور و جهان و
  • مطالعه روابط بین مؤلفه‌ها و شاخص‌های به‌دست‌آمده و پیشنهاد الگوی عملیاتی نقش‌آفرینی با تعیین عناصر اهرمی و کلیدی آن.

فهرست منابع

 

احمدی فشارکی، حسنعلی (1385)، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(ره)، چ پنجم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).

جمعی از طلاب و محققین حوزه علمیه (1390)، روشنای علم: مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون دانش و تولید علم، تهران: مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.

خرمشاد، محمدباقر (1390)، دانشگاه تمدن‌ساز، روابط فرهنگی، ش 2: 15-11.

خرمشاد، محمدباقر؛ آدمی، علی (1388)، انقلاب اسلامی، انقلاب تمدن‌ساز؛ دانشگاه ایرانی، دانشگاه تمدن‌ساز، تحقیقات فرهنگی، س 2، ش 6، 188-161.

دبیرخانه تحول و تعالی دانشگاه جامع امام حسین(علیه‌السلام) (1395)، منشور دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) در بیان و بنان ولایت، چ سوم، تهران: دانشگاه جامع امام حسین(علیه‌السلام).

سفیدخوش، میثم (1396)، ایده دانشگاه، ترجمه جمعی از مترجمان، تهران: حکمت.

شیخ‌زاده، محمد (1394)، سبک رهبری خدمت‌گذار الگویی متعالی برای فرماندهان و مدیران، تهران: مرکز امامت، مرکز باقرالعلوم(علیه‌السلام).

مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی (1392)، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی: رهنمودهای مقام معظم رهبری در دیدار با شورای ‌عالی انقلاب فرهنگی، تهران: مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.

مخبر دزفولی، محمدرضا؛ آژینی، محسن (1389)، منشور فرهنگی انقلاب اسلامی (مجموعه رهنمودها و دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ، علم و فناوری)، تهران: دبیرخانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی.

نجاران طوسی، حامد؛ فاتح‌راد، مهدی؛ برزنونی، محمدعلی (1398)، دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه‌السلام).

خامنه‌ای، سیدعلی، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای(مد‌ظله‌العالی)، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، آخرین تاریخ به‌روزرسانی 28/01/1401 به نشانی              www.khamenei.ir.

موسوی الخمینی(ره)، سیدروح‌الله، صحیفه امام خمینی(ره)، پایگاه اینترنتی گسترش آرا و اندیشه‌های امام خمینی(ره)، آخرین تاریخ به‌روزرسانی 28/01/1401                                                                            www.rouhollah.ir.

 

|||

 

[1]. استادیار، گروه مدیریت عملکرد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران                          Kpnajaran@ihu.ac.ir          

[2]. امام خامنه‌ای(دام‌ظله): 22/02/1382

[3]. بیانات رهبر معظم انقلاب -  14/07/1379

[4]. بیانات رهبر معظم انقلاب -  21/03/1383

Smiley face

احمدی فشارکی، حسنعلی (1385)، دانشگاه و دانشگاهیان از دیدگاه امام خمینی(ره)، چ پنجم، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره).
جمعی از طلاب و محققین حوزه علمیه (1390)، روشنای علم: مروری بر بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون دانش و تولید علم، تهران: مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
خرمشاد، محمدباقر (1390)، دانشگاه تمدن‌ساز، روابط فرهنگی، ش 2: 15-11.
خرمشاد، محمدباقر؛ آدمی، علی (1388)، انقلاب اسلامی، انقلاب تمدن‌ساز؛ دانشگاه ایرانی، دانشگاه تمدن‌ساز، تحقیقات فرهنگی، س 2، ش 6، 188-161.
دبیرخانه تحول و تعالی دانشگاه جامع امام حسین(علیه‌السلام) (1395)، منشور دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) در بیان و بنان ولایت، چ سوم، تهران: دانشگاه جامع امام حسین(علیه‌السلام).
سفیدخوش، میثم (1396)، ایده دانشگاه، ترجمه جمعی از مترجمان، تهران: حکمت.
شیخ‌زاده، محمد (1394)، سبک رهبری خدمت‌گذار الگویی متعالی برای فرماندهان و مدیران، تهران: مرکز امامت، مرکز باقرالعلوم(علیه‌السلام).
مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی (1392)، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی: رهنمودهای مقام معظم رهبری در دیدار با شورای ‌عالی انقلاب فرهنگی، تهران: مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی.
مخبر دزفولی، محمدرضا؛ آژینی، محسن (1389)، منشور فرهنگی انقلاب اسلامی (مجموعه رهنمودها و دیدگاه‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ، علم و فناوری)، تهران: دبیرخانه شورای‌عالی انقلاب فرهنگی.
نجاران طوسی، حامد؛ فاتح‌راد، مهدی؛ برزنونی، محمدعلی (1398)، دانشگاه تراز انقلاب اسلامی، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه جامع امام حسین (علیه‌السلام).
منابع الکترونیکی:
خامنه‌ای، سیدعلی، پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای(مد‌ظله‌العالی)، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، آخرین تاریخ به‌روزرسانی 28/01/1401 به نشانی              www.khamenei.ir.
موسوی الخمینی(ره)، سیدروح‌الله، صحیفه امام خمینی(ره)، پایگاه اینترنتی گسترش آرا و اندیشه‌های امام خمینی(ره)، آخرین تاریخ به‌روزرسانی 28/01/1401                                                                            www.rouhollah.ir.
دوره 1، شماره 1
فصلنامه بهار
خرداد 1401
صفحه 53-83
  • تاریخ دریافت: 15 اسفند 1400
  • تاریخ بازنگری: 28 فروردین 1401
  • تاریخ پذیرش: 25 اردیبهشت 1401
  • تاریخ انتشار: 01 خرداد 1401