نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 طلبه سطح چهارم حوزه علمیه، مشهد، ایران
2 دانشیار، گروه تاریخ، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Islamic civilization needs tools and propellants to maintain and grow. In the meantime, government institutions and government executives in the Islamic Revolution system are the main tools that play a fundamental role in human societies in order to realize and preserve civilization. Creating social order, creating security and a sense of power, which is one of the components of civilization in the Islamic system, is entrusted to the military and law enforcement institutions. For a deep understanding of these components and the irreplaceable role of this institution in the civilization of the Islamic Revolution; The words of Ali (peace be upon him), who were the leader of the Islamic government, should be considered as one of the original sources of Islam. Therefore, the purpose of this article is to examine the characteristics of the commanders of the military and law enforcement forces in the Islamic government, which tries to explore the civilizational and revolutionary merits of the military force in various fields with a descriptive-analytical method to be one of the drivers of Islamic civilization based on the theory of Amir al-Momenin in the letter 53 Nahj al-Balagheh should be taken into consideration.
کلیدواژهها [English]
بررسی بایستگیها و ویژگیهای فرماندهان نظامی در نظام
تمدن اسلامی مبتنی بر نامه ۵۳ نهجالبلاغه
ابراهیم محمدزاده مزینان [1] | عباس سرافرازی[2]
چکیده
تمدن اسلامی برای حفظ و بالندگی خود نیاز به ابزارها و پیشرانهایی دارد. در این میان نهادهای حکومتی و مجریان دولت در نظام انقلاب اسلامی اصلیترین ابزارهایی هستند که در جوامع بشری به منظور تحقق و حفظ تمدن نقش اساسی ایفا میکنند. ایجاد نظم اجتماعی، ایجاد امنیت و احساس قدرت که از مؤلفههای تمدنی در نظام اسلام است که برعهده نهادهای نظامی و انتظامی گذاشته شده است. برای فهم عمیق این مؤلفهها و نقش بیبدیل این نهاد در تمدن انقلاب اسلامی؛ کلام علی علیه السلام که به عنوان امام و حاکم جامعه اسلامی مطرح بودهاند، باید به عنوان یکی از منابع اصیل اسلامی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین هدف از این نوشتار بررسی ویژگیهای فرماندهان نیروی نظامی و انتظامی در حکومت اسلامی است که سعی میکند با روش توصیفی-تحلیلی بایستگیهای تمدنی و انقلابیِ نیروی نظامی در زمینههای مختلف را مورد کنکاش قرار دهد تا یکی از پیشرانهای تمدن اسلامی مبتنی بر نظریه امیرالمومنین در نامه 53 نهج البلاغه مورد توجه قرار گیرد. برای نیل به این منظور، بررسی بایستههای فردی و شغلی فرماندهان نظامی و انتظامی و نیز رابطه میان آنها با حاکم و سربازان مورد توجه قرار گرفته است.
کلیدواژهها: امیرالمومنین (ع)، نامه 53، فرماندهان نظامی، انقلاب اسلامی، بایستگی، تمدن.
استناد: محمدزاده مزینان، ابراهیم؛ سرافرازی، عباس. بررسی بایستگیها و ویژگیهای فرماندهان نظامی در نظام تمدن اسلامی مبتنی بر نامه ۵۳ نهجالبلاغه، 11(3)، 101–81. |
مقدمه و بیان مسئله
حفظ و حراست از کرامت انسانی و موجودیت نظام دینی برای نیل به سعادت به عنوان یکی از اهداف اساسی در تمدن اسلامی به شمار میرود. اسلام برای تثبیت و حفظ کیان خود علاوه بر توسعه و بهبود وضعیت فرهنگی و اشاعه معارف دینی، از ابزارهای امنیتی نیز برای تداوم قدرت نرم خود استفاده کرده است. نیروهای نظامی و انتظامی با تحقق امنیت اجتماعی، نهادینه سازی امر به معروف و نهی از منکر، نهادینه کردن قانون گرایی در جامعه، مبارزه با فساد، جلوگیری از اشاعه فحشا و ترویج روحیه جهادی و... میتوانند در تکوین تمدن نوین اسلامی نقش اساسی داشته باشند. برای نیل به این مقصود، باید بنمایۀ اصلی این نگاه را از درون منابع اسلامی استخراج و ترویج کرد. از این روی نهجالبلاغه و به طور خاص نامه 53 آن مورد توجه قرار گرفته است. در این نامه که امام علیه السلام هنگام فرستادن مالک اشتر به مصر نوشته است، بخشی از آن را به شناخت اقشار گوناگون اجتماعی به ویژه نیروهای نظامی و انتظامی و بایستگیهای آنان در حکومت اختصاص داده است.
اهمیت موضوع و تمرکز بر این نامه آن زمان مشخص میگردد که موقعیّت محل مأموریت مالک اشتر؛ یعنى سرزمین مصر مورد توجه قرار گیرد. منطقه مشرق زمین و از جمله سرزمین مصر پس از تمدن بین النهرین جزو اولین خاستگاههای تمدن بشرى بوده است که در چندین هزار سال قبل، پیش از آنکه دیگر نقاط وارد تمدن شوند آنها پایههاى تمدن بشرى را گذاردند تا آنجا که این منطقه گهواره تمدن بشرى نام گذاری شده است. بسیاری از پیامبران بزرگ الهى که پایه گذاران تمدن مادى و معنوى بودهاند نیز همگى از این منطقه برخاستند، سپس پیام دعوت آنها به دیگر نقاط عالم منتقل شد. از این روی هر آنچه امیرالمومنین به مالک سفارش میکنند، به واقع سفارش به مدیریت یک جامعه تمدنی است و در اصل واکاوی این نامه، دستیابی به دیدگاه اسلام دربارۀ شاخصههای مدیران تمدنی در جهان اسلام است که در این مقاله بخش نظامی و انتظامی آن مورد توجه قرار گرفته است.
بنابراین سوالات اساسی این تحقیق این است که در نگاه اسلامی، نیروهای انتظامی و در رأس آن فرماندهان این نیرو چه نقشی در تکوین تمدن دارند؟ چه ویژگیها و بایستههای فردی، شغلی باید در فرماندهان انتظامی متجلی باشد تا این نیرو در تحقق و ترویج تمدن اسلامی مؤثر باشد؟ برای پاسخ به این سوالات باید کلام امیرالمؤمنین که به عنوان حاکم جامعه اسلامی مطرح بوده و در تحقق تمدن اسلامی نقش بیبدیلی داشته است مورد توجه قرار گیرد. سراسر نهجالبلاغه به ویژه در نامههایی که به حاکمان و فرمانروایان نگاشته شده است، مضامین و رویکردهای تمدنی به ویژه درباره نقش تمدنی حاکمان، مدیران و نظامیان و... اشارات فراوانی شده است که براساس آن میتوان تکلیف شاخصههای تمدنی نظام انقلاب اسلامی را نیز مشخص نمود.
مبانی نظری
آنچه مبنای این مقاله را شکل میدهد این است که اسلام به عنوان نظام دینى جامع که ریشه در فطرت دارد و از سرچشمه وحى سیراب مىشود، با دیدى عمیق و بینشى گسترده به انسان و انسانیت در ابعاد مختلف مىنگرد و داراى نظام ارزشى ویژهاى است که در پناه آن سعادت و کمال انسان را تضمین مىنماید. مدیریت و اداره امور جامعه نیز از شئون مهم زندگى انسانى است که در منابع اسلامى به آن پرداخته شده است. بخشی از این مدیریت که در تداوم تمدنی نظام اسلامی از اهمیت برخوردار است وجود افراد شایسته و در طراز اسلامی در نیرویهای نظامی است. یکی از علل شکلگیری و اعتلای تمدنها از منظر کلام وحی وجود نیروی نظامی مقتدر است. به واقع برخوردارى هر نظام و حاکمیتى از آمادگى نظامى که در سایه وجود یک سازمان نظامى توانمند حاصل مىآید، از عناصر کلیدى «قدرت ملى» آن کشور و نظام است. از سویی دیگر نظام اسلامى چون اهداف و آرمانهایش با دشمنان داخلى و خارجى متعددى رو به رو است، نیازمندىاش به نیروها و مدیران طراز و شایسته بیشتر است که در این نوشته بدان اشاره خواهد شد. از این روی منظور از «بایستگی» همان معنوی لغوی آن است که به ویژگیای اطلاق میشود که جودش لازم، ضروری و واجب باشد (دهخدا، 1377) و کاربرد اصلاحی آن در این پژوهش به معنی ویژگیای است که یک نظامی برای نقش آفرینی در تمدن اسلامی واجب و ضروری است که آن را دارا باشد.
پیشینۀ پژوهش
با رصد پژوهشهایی که درباره نامۀ 53 نهجالبلاغه انجام شد، چنین برمیآید که تاکنون پژوهشی با رویکرد تمدنی به ویژگیهای نیروی نظامی یا انتظامی نپرداخته است. تنها مقاله با عنوان «تحلیل و بررسی، ویژگیهای فرماندهان در دیپلماسی نظامی از دیدگاه امیرالمومنین علیه السلام با محوریت نامه 53 نهج البلاغه» در سال (1398)درصدد برآمده تا به بررسی بحث ویژگیهای فرماندهان در دیپلماسی نظامی از دیدگاه امیرالمومنین و با محور قرار دادن نامه 53 بپردازد تا صفات مناظر و کسی که برای گفتگو با دشمن انتخاب میشود را بدست آورد. مقالات دیگری همچون؛ «بررسی ابعاد و مؤلفههای حفاظتی نامه 53 نهج البلاغه» از فشی و نبئی در سال (1397)؛ «مدیریت عمومی مبتنی بر نهج البلاغه (مورد مطالعه: نامه 53)» از امیری در سال (1394)؛ «ساختار تعاملات مدیریتی حاکمان از رهگذر تحلیل محتوای نامه 53 نهج البلاغه» از اولاد قباد و همکارانش در سال (1399) و « الویت بندی راهبردهای مؤثر در حکمرانی خوب با رویکرد ساختاری تفسیری (براساس نامه 53 نهج البلاغه)» از فاضلی کبریا و همکارانش در سال (1399) چنانکه از عناوین آنها پیداست، همگی درصدد ترسیم ساختار تعاملات مدیریتی حاکمان و وظایف آنها از رهگذر تعمق در مهمترین مؤلفههای مطرح در نامه امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر هستند و به مؤلفهها و بایستگیهای تمدنی نیروی نظامی در حکومت اسلامی نپرداختهاند.
ترسیمی از سیمای نیروی نظامی در نامه 53
علی علیه اسلام در بخشی از نامه خود به مالک به اقشار گوناگون اجتماعی اشاره میکنند و در کلمات خود به ارتباط میان این گروهها اشاره میکنند که یکی از آنها نیروهای نظامی است: «اى مالک بدان مردم از گروههاى گوناگونى مىباشند که اصلاح هر یک جز با دیگرى امکان ندارد، و هیچ یک از گروهها از گروه دیگر بىنیاز نیست. از آن قشرها، لشکریان خدا، و نویسندگان عمومى و خصوصى، قضات دادگستر، کارگزاران عدل و نظم اجتماعى، جزیه دهندگان، پرداخت کنندگان مالیات، تجّار و بازرگانان، صاحبان صنعت و پیشه وران، و نیز طبقه پایین جامعه، یعنى نیازمندان و مستمندان مىباشند، که براى هر یک خداوند سهمى مقرّر داشته، و مقدار واجب آن را در قرآن یا سنّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم تعیین کرده که پیمانى از طرف خداست و نگهدارى آن بر ما لازم است».[3]
امیرالمؤمنین به ارتباط و همگرایی و نیاز هریک از گروههای اجتماعی به یکدیگر اشاره میکنند و در عبارتی مهم به اهمیت نیروهای نظامی و انتظامی پرداختهاند: «فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللهِ، حُصُونُ الرَّعِیَّةِ، وَزَیْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّینِ، وَسُبُلُ الاْمْنِ وَلَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِهِمْ. ثُمَّ لاَ قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلاَّ بِمَا یُخْرِجُ اللهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِی یَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ، وَیَعْتَمِدُونَ عَلَیْهِ فِیمَا یُصْلِحُهُمْ وَیَکُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ». پس سپاهیان به فرمان خدا، پناهگاه استوار رعیّت، و زینت و وقار زمامداران، شکوه دین، و راههاى تحقّق امنیّت کشورند. امور مردم جز با سپاهیان استوار نگردد، و پایدارى سپاهیان جز به خراج و مالیات رعیّت انجام نمىشود که با آن براى جهاد با دشمن تقویت گردند، و براى اصلاح امور خویش به آن تکیّه کنند، و نیازمندىهاى خود را برطرف سازند»[4].
در حقیقت امام(علیهالسلام) جامعه را به هفت طبقه تقسیم نمودهاند که در واقع هفت عمود خیمه زندگانى اجتماعى بشر برای شکلدهی و پیشبرد جامعه تمدنی است؛ چرا که انسان به طور طبیعى اجتماعى آفریده شده زیرا از یک سو نیازهاى بشر به قدرى متنوع و زیاد است که هیچ کس به تنهایى نمىتواند از عهده تأمین آنها برآید. افزون بر این هیچ انسانى قانع به زندگى یکنواخت نیست، بلکه جامعه بشرى دائما به سوى تحول و تکامل پیش مىرود و این پیشرفت، تنوع نیازهاى او را افزونتر مىکند و براى حل مشکلات هیچ راه عاقلانهاى وجود ندارد جز اینکه هر گروه به تأمین بخشى از این نیازها بپردازند و نتیجه کار خود را با دیگران معاوضه کنند تا همگان از زحمات همه بهرهمند شوند(مکارم شیرازی، 1386، 10/446). از این روی امیرالمؤمنین در ترسیم جامعه تمدنی وظیفه و ویژگی هر گروهی را ترسیم میکنند تا نقش هر یک در نظام تمدنی مشخص باشد.
بایستگیهای نظامیان در نظام تمدنی
از آنجا که «بایستگی نظامی» آن ارزش و ویژگی مثبتی است که یک نظامی باید برای پیشبرد نظام تمدنی دارای آن باشد، از این روی فرد نظامی باید دارای همان شاخصهها و ویژگیهایی باشد که قرآن و روایات برای تحقق تمدن اسلامی از آن نام بردهاند. شاخصههای بارز را میتوان بدین شرح دانست: تکریم انسانها (حجر:29)، عقلانیت(محمد:24)، رعایت حقوق مظلومان و مستضعفان(حدید:57)، ولایت مداری(شوری:9)، نگرش توحیدی(انفال:63)، عدالت گستری(حدید:25)، علم و معرفت(علق:1-4)، آزادی(نهج البلاغه: نامه31)، توجه به سلامت و بهداشت(مائده:6) وگسترش اخلاقیات بر اساس موازین اسلامی است (فرزند وحی و احمدی، 1399: 98). با این توصیف بیشک برای داشتن حکومتی در تراز تمدن اسلامی، بهرهمندی از انسانهایی با چنین اوصافی برای نیروهای نظامی و فرماندهان آن نیز قابل تعمیم است.
الف) بایستگیهای فرماندهان نظامی در تمدن اسلامی
علی علیه اسلام در گام نخست به بایستگیهای فرماندهان و سربازان نظامی در نظام تمدنی اشاره دارد. امام(علیهالسلام) در این بخش از عهدنامه به تفصیل از شرایط فرماندهان لشکر سخن مىگوید که در مجموع براى فرماندهان لشکر چهارده وصف ذکر مىکند.
1- ویژگیهای شخصیتی
«براى فرماندهى سپاه کسى را برگزین که خیرخواهى او براى خدا و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و امام تو بیشتر، و دامن او پاکتر، شکیبایى او برتر باشد، از کسانى که دیر به خشم آید، و عذر پذیرتر باشد»[5].
1-1. خیرخواهی و ولایتپذیری: علی علیه السلام در ابتدا بایستگیهایی را برای یک فرمانده برمیشمارد که به لحاظ شخصیتی باید آن فرد در ردیف فرماندهان نظام تمدنی قرار داشته باشد. أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَ لاِمَامِکَ، وَأَنْقَاهُمْ جَیْباً، به معنای آن است که یک فرمانده لشکر تنها باید به فکر پیشرفت آیین حق و عظمت پیامبر اکرم و پیروزى امام باشد. واژه «انصح» به معنای پندپذیرتر و در (پیروى از) امام و پیشوا پذیرندهتر باشند (فیضالاسلام، 1368: 5/1006). به واقع فرمانده نظامی باید در مقام خیرخواهی و ولایت پذیری از امام خود نسبت به همه نظامیان پیشرو باشد. مسأله «نصح الأئمة» یکی از مهمترین واجبات عبادی- سیاسی آحاد ملت است که در دستورات أکید پیامبر اسلام(ص) به آن تصریح شده است (کلینی،1407: 1/404). این همان معنایی است که امام علیه السلام در جای دیگر بدان اشاره کرده است که «حق من بر شما آن است که در پیمان خود نسبت به ولی امر وفادار باشید، و در کاستیها و ناهمگونیها که أحیاناً پیش میآید، خالصانه پیشقدم شوید، ... و دستورات صادره را در تمامی ابعاد سیاستگذاری دولت، با جان و دل پذیرا باشید» (نهج البلاغه، خ34).
همانطور که بـشـر بـراى پیمودن راه سعادت و گام نهادن در طریق عبودیت و پیشرفت معنوى و رسیدن بـه کـمـالات انـسـانى که مهمترین هدف در تمدن اسلامی است، نیاز به پیشوایانى دارد تا او را در این راه دست گیرند و به شیوه درست و در کمترین زمان به هدف نزدیک کنند؛ فرماندهان نظامی نیز بسان همان پیشوایانی هستند که سربازان خود را به هدف والا میرسانند. شرط لازم این امر ولایتپذیری است که به معناى پذیرفتن رهبرى پیشواى الهـى است؛ چرا که نـظـام سـیـاسـى اسلام و شیوه حکومتى دین بر پایه ولایت است و ملاک مـسـلمـانـى پـس از اطـاعـت از رسـول خـدا(ص) ولایت پذیرى است (باقی نصرآبادی، 1387). در نظام تمدنی به دنبال ولایت مداری، نظم در جامعه برقرار خواهد شد؛ چرا که حیات و پایداری تمدن اسلامی با نظم و وحدت عجین بوده و اختلال در آن، آشوب، بحران و زوال را بههمراه خواهد داشت. براین اساس دستگاه نظم و امنیت (نیروی نظامی و انتظامی) با ولایت پذیری میتواند در تحقق آرمان شهر تمدنی گام بردارد. از این روی خداوند اطاعت و پیروی از اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امّت اسلامی و امامت و رهبری آنها را عامل وحدت و در امان ماندن از تفرقهها قرار داده است» (مجلسی، 1403: 43/158).
1-2. راست گفتار و درست کردار: از منظر امام علیهالسلام، یک فرمانده باید پاکدلترین افراد باشد «وَأَنْقَاهُمْ جَیْباً». در نگاه راهبردی امام، فرمانده نظامی در نظام تمدنی باید فردی باشد که رفتار و منش او به تربیت انسانهای متمدن منجر شود و در انجام وظیفهاش خالصانه و مخلصانه در این راه بکوشد.
در نگاه تمدنی؛ دین و فرهنگ و تمدّن سه مقوله فراگیرند که به گونه هماهنگ و همخوان قلمرو زندگى انسان را پدید مىآورند. هر اندازه دین مطرح در جامعه و رفتارهاى دینى با دین ناب و خالص نزدیکتر باشد پیوند دین با تمدّن انسانى بیشتر و حس شدنىتر است (مخلصی، 1380). رفتار وحرکتهاى هدفمند انسانی در جهانبینی و دینی افراد تأثیر بسزایی دارد به طوریکه میتواند نمودى ازخلافت الهى او در صحنه هستی را به نمایش گذارد. از این روی فرماندهان نظامی در این جهان بینی نقش مهمی دارند. آنها با رفتار و کردار درست خود نقش و منزلت نیروهای نظامی را در پیشبرد اهداف تمدنی از جمله گسترش عدالت انسانی و امنیت اخلاقی را برعهده دارند. از همین منظر میتوان به یکی از تحقیقات انجام گرفته در مورد تأثیر و رابطه کردار و گفتار فرمانده نظامی با نیروی تحت فرمانش را مورد توجه قرار داد. در این تحقیق بیشترین میزان میانگین تخلفات سربازان متأثر از رفتار فرماندهان خود مربوط به «عدم رعایت ادب» و همچنین«بدرفتاری نسبت به کارکنان جمعی مربوطه» بوده است (مهدویکیا و زارعی، 1398: 273). از همین روی دومین ویژگی مد نظر امیرالمومنین برای فرماندهانی که میخواند در نظام تمدنی نقش ایفا کنند، درست کرداری میباشد.
1-3. خردمندی و بردباری: الْحِلْم: در اینجا به معناى «عقل» است (فیضالاسلام، 1405: 5/1006؛ مکارم شیرازی،1386: 10/464؛ رحیمینیا، 1370). یکی از مبانی مهم و اساسی هر تمدنی میزان اتکاء و تأکید آن برعقل و خردورزی است که این مهم درباب تمدن اسلامی نیز صدق میکند. «از شاخصههایی که باعث تمایز تمدن اسلامی شده و در آن، تبلور مییابد، این که تمدن اسلامی در حقیقت همان تمدن عقلانی است» (فرزند وحی و احمدی،1399: 102).
از منظر تمدن اسلامی خردمندی و عقلانیت از ارکان مدیریت بشری است. کارایی عقلانیت در هر تمدنی به شناخت مفاهیم و صورت بندیهای مختلف عقل و بهرهگیری صحیح از آن در زمینههایی چون معرفت شناسی، ایجاد ساختارها و نهادهای عقلانی وکنار زدن موانع موجود در برابر آن بستگی دارد (طرفداری، 1401: 89). از این روی عقلانیت، به معنای کار سنجیده و استفاده از خرد در حل مسائل گوناگون، جایگاه ویژهای در اسلام دارد.
عقل و خرد به عنوان بزرگترین موهبت الهی، به صورت کلّی بر همۀ فعالیتهای حیاتی انسان چون فهمیدن، دانستن و همچنین داوریهای اخلاقی نظارت دارد. همچنین از جمله عواملی است که نه تنها انسان را قادر به ایجاد ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی عقلانی میکند، بلکه به کمک آن میتوان با ایجاد قوانین کارآمد، نظم و عدالت اجتماعی را برقرار کرد؛ نظم و عدالتی که سرلوحه کارهای تمدنی یک حکومت و در رأس آن نیروهای نظامی است. از این روی امیرالمؤمنین خردورزی و عقلانیت را جزو صفات و بایستگیهای یک فرمانده نظامی برشمرده و با تعبیر وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً از آن یاد کرده است. حضرت حلم و عقل را با یک واژه مورد توجه قرار داده است؛ چرا که یک فرمانده براى حفظ خود دربرابر خطرات مادى و معنوى که در برابر آن قرار میگیرد پیوسته احتیاج به دو چیز دارد: یکى وسیلهاى که خود را دربرابر خطرات بپوشاند مانند زره و دژهایى که در سابق وجود داشت و وسایل نقلیه محکمى که امروز در جنگها در آن خود را حفظ مىکنند و دیگرى سلاحى که به وسیله آن با دشمن مبارزه کند و او را از خود دور سازد. امام(علیهالسلام) این دو وسیله حیاتى را به حلم و عقل تفسیر کرده است (نهجالبلاغه، حکمت424).
فرمانده نظامی در تراز نظام تمدنی، عقل و حلم را با هم نیاز دارد؛ چرا که اقتدار معنوی که با عقل و هوشمندی و ایجاد رابطه صمیمی با مردم و درعین حال ایستادگی بر سرمرزها و اصول قانون و بدون هیچگونه ملاحظهای به دست میآید، برای مرد دلنشین است. اقتداری که همراه با خشونت ناشی از عصبانیت و جهالت و احساس قدرتنمایی باشد؛ اصلاً اقتدار نیست از همین روی در ادامه به دو ویژگی فرمانده حلیم و عاقل اشاره میکند: مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَیَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ؛ از کسانى باشد که دیر خشم مىگیرد و زود عذر مىپذیرد. فرمانده لشکر باید در برابر خطاهای جزئی خونسرد و عذرپذیر باشد.
حضرت در ادامه به چهار وصف دیگر اشاره کرده که جزو بایستگیهای نظامی فرماندهان مورد ارزیابی قرار میگیرد. این اوصاف از آن کسانى است که با شخصیت، شجاع و پراستقامت باشند به طوریکه یک فرمانده «بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان، با قدرت برخورد کند، درشتى او را به تجاوز نکشاند، و ناتوانى او را از حرکت باز ندارد»[6].
1-2. تکریم و مهربانی: امام علیهالسلام با استفاده از عبارت «وَیَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ»، در واقع به مؤلفه اخلاق و معنویت به عنوان یکی از بایستگیهای اساسی فرمانده نظامی در تمدن اسلامی اشاره دارد. اعتماد آفرینی در میان مردم و نیز لشکریان و زیردستان در عین اقتدار، با حفظ کرامت انسانی و مهربانی قابل دریافت است؛ چرا که از شاخصههای مهم تمدن اسلامی، بزرگداشت انسان وحفظ کرامت و شرافت اوست. تمدن اسلامی انسان را در زمین وآسمان، اشرف مخلوقات میداند و به هیچ مخلوقی اجازه اهانت و تحقیر انسان را نمیدهد. از هیمن روی یکی از ابزارهای تکریم انسانی، مهربانی و اخلاق مداری نسبت به ضعیفان است؛ چرا که ضعیفان برای حفظ جایگاه انسانی، ارزشهای ذاتی و بزرگداشت شخصیتی خود بیشتر به محبت و مهربانی نیاز دارند.
اگر امام علی(علیه السلام) از نظر اخلاق اجتماعی، مسئولان و فرماندهان نظامی را به مردم داری، ابراز محبت و لطف نسبت به رعیّت و مردم، و زیردستان دستور داده است به واقع به یک منش تمدنی توجه داده است؛ چرا که مهمترین عامل موفقیت یک تمدن به این است که بتواند بیشترین تعداد افراد و جوامع را با خود همراه سازد. اما مهمتر از همه، توان نفوذ در دلهاست. این مهم تنها از طریق عقلانی بودن اندیشه میسر نمیشود (وحیدیمنش، 1386). عموم مردم نه از طریق استدلال، بلکه بیشتر با ملاحظه رفتار کریمانه و مهربانانه مجذوب میشوند.
2-2. سختگیری بر زورمندان: از آنجا که نیروی نظامی، به عنوان بازوی اقتدار در حاکمیت اسلامی به شمار میآیند، از این روی برای تحقق عدالت کیفیری و قضایی در یک نظام سیاسی باید مقتدرانه در برابر بروز و ظهور بسیاری از ناامنیها و ناهنجاریهای اجتماعی که بدست زورگویان و ظالمان به وقوع میپیوندد، ایستادگی نماید. بر همین اساس امام یکی از بایستههای نظامی یک فرمانده نظامی را «وَیَنْبُو عَلَى الاْقْوِیَاءِ» دانسته تا از این رهگذر به تحقق یکی از مؤلفههای تحقق تمدن اسلامی که «جامعه پذیر شدن مردم» و «تحقق رابطه سالم و عادلانه اجتماعی» (ترابی و مؤمنی، 1397: 102) اشاره داشته باشند. چرا که زورمندان زیردستان را به استضعفاف و بردگی میکشانند و حکومت اسلامی را در تحقق عدالت اجتماعی به چالش میکشانند.
2-3. اعتدال شخصیتی: امام با اشاره به اعتدال در رفتاری و شخصیتی به عنوان یکی از بایستگیهای فرمانده نظامی از عبارت «َمِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ الْعُنْفُ، وَلاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ» استفاده کردهاند تا نشان دهند یک فرمانده باید کسی باشد که مشکلات، او را از جا به در نبرد و ضعف، او را به زانو در نیاورد. فرمانده تراز در تمدن، کسی است که مشکلات را با عقل وتدبیر وقدرت حل مىکند و در برابر هیچ کس وهیچ کارى ضعف نشان نمىدهد. در تمدن اسلامی، اعتدال و میانروی در صحنه اجتماعی، جلوی افراط و تفریط را میگیرد و رعایت این اصل برای رسیدن به کمال مطلوب، اصلی ضروری است. همانگونه که اعتدال در عینیت جامعه اسلامی رواج داشته و تمدن اسلامی را در جنبههای مختلف متأثر ساخته است (الویری، 1393: 60)، فرمانده نظامی نیز با داشتن روحیه و رفتار اعتدلالی میتواند از بسیاری از انحرافات و آسیبهای فردی و اجتماعی جلوگیری کند. جلوگیری از انحراف جامعه توسط نیروی نظامی جزو لازمههای تحقق جامعه تمدنی است.
ب) وظیفه حاکم نسبت به فرماندهان نظامی در پیشبرد تمدن اسلامی
در نظام اسلامی، حاکم و خلیفه مسلمین نسبت به انتخاب زمامداران باید چارچوبها و بایستگیها را در نظر گیرد تا در تحقق حاکمیت تمدنی مؤثر باشند. بیشک فردی میتواند در نظام تمدنی، شایسته جایگاه فرماندهی نظامی قرار گیرد که واجد بایستگیهایی باشد که مورد تأیید دین است. از این روی حاکم اسلامی، باید ویژگیهای ذیل را قبل از انتخاب فرمانده نظامی و پس از آن در نظر گیرد:
حاکم اسلامی باید قبل از انتخاب فرماندهان نظامی شرایط خاصی را برای انتخاب فرمانده مد نظر داشته باشد که لحاظ ان برای انتخاب فردی که بتواند به عنوان پیشران تمدن اسلامی مفید باشد، امری ضروری و لازم است. از این روی امام در این باره معتقدند که حاکم باید «در [انتخاب] نظامیان با خانوادههاى ریشهدار، داراى شخصیّت حساب شده، خاندانى پارسا، داراى سوابقى نیکو و درخشان، که دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند نظرند، روابط نزدیک بر قرار کند، آنان همه بزرگوارى را در خود جمع کرده، و نیکىها را در خود گرد آوردهاند».[7] در این باره سه ویژگی اصلی از این متن استخراج میشود:
1-1. اصالت خانوادگی: با توجه به اهمیت خانواده در تمدن اسلامی و نقش بی بدیل این نهاد مقدس در انتقال فرهنگ و عقاید، امام علیه السلام اصالت خانوادگی برای انتخاب فرماندهان نظامی را جزو بایستههای اساسی قرار دادهاند و با عبارت «ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَالاْحْسَابِ، وَأَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالسَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ» از آن یاد کرده است. از آنجایی که ﻣﺸﺎﻏﻞ ﻧﻈﺎﻣﻲاز ﻣﺸـﺎﻏﻞ دارای تنیدگی ﺑـﺎﻻ و پیچیدگیﺧﺎص ﻫﺴﺘﻨﺪ و ﺗـﻮأم با ﻣﺨﺎﻃﺮات ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ و حضور در ﺷـﺮاﻳﻂ ﺳﺨﺖ اﺳﺖ، این شرایط میطلبد که فرماندهان و لشکریان از کسانی انتخاب شوند که تابآوری آن را داشته باشند. امام این ویژگی را در کسانی میداند که دارای شخصیت و اصالتِ خانوادگى باشند؛ چرا که خانواده با فضیلت و با اصالت بستر رویش نسلی اثرگذار است و در چنین خانوادهای شخصیتهای بزرگ به ظهور میرسند.
در تمدن اسلامی، خانواده با اصالت؛ مأنوس با فضایل معنوی، عاطفی، روحی و روانی است که بستر رویش نسلهای اثرگذار انسانی قرار میگیرد و به تربیت نسلی پاک و حامل فضائل منجر میشود. هر یک اعضا در این نهاد مقدس به شخصیت والا تبدیل میشوند(نوایی، 1394: 4). امام نیز خانواده اصیل را پاکدامن، خوش سابقه و خوشنام معرفی کرده است. بنابراین خانواده مستحکم زیربنای مهمی در استحکام تمدنی خواهد بود. از این روی از ویژگیهای تمدنی خانواده اصیل و ریشهدار؛ «حاکمیت نوعی تمدن دین گرا، آخرتگرا و معناگرا؛ عینیت دادن تمدن خدا محور و حاکمیت ولی خدا در جامعه، گسترش تمدن مبتنی بر عقلانیت دینی، علم دینی و نوعی انسان الهی» (خدادادی و همکاران، 1401: 7) میباشد. فرماندهان تراز باید از چنین خانوادههایی باشند تا گام بزرگی در جهت رشد و تکامل نظامیان بردارند.
1-2.اهل شجاعت و سخاوت: امام در این باره فرمودهاند: «ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ، وَالسَّخَاءِ وَالسَّمَاحَةِ». شجاعت، کرم و سخاوت همگی از صفات پسندیده و از اصول و فضایل اخلاقی به شمار میآیند. لزوم اخلاق اسلامی در حوزۀ فرماندهی و مدیریت نظامی سبب پرورش و تقویت مدیرانی شایسته و توانمند میگردد. از این حیث امام به لزوم داشتن بایستگیهای اخلاق اسلامی در فرمانده نظامی تأکید دارد. هر چند امام به مهمترین ویژگیهای اخلاقی فرمانده نظامی؛ یعنی بزرگوارى و شجاعت و سخاوت و جوانمردى اشاره کرده است.
جامعه انسانی منهاى اخلاق مفهوم واقعى خود را از دست مىدهد. برهمین اساس است که تعالى روحى و نیل به فضایل و کمالات اخلاقى، از مهمترین اهداف تمدن اسلامی است. یکى از ابعاد و کارکردهاى اسلام، بُعد اخلاقى آن است و مىتوان گفت مقصود و دغدغه اخلاق رشد و تعالی بشر است. اخلاق و تربیت، بشر را در تمام ساحتهای وجودی، زیبا و ستودنی میخواهد (نوری و فلاح، 1387) که این نهایت چیزی است که در تمدن اسلامی مورد نظر است. با این همه مکتب اسلام در زمینه خودسازى انسانها برنامهویژهاى دارد که انسان مىتواند در سایه آن نظام فکرى و اخلاقى درستى برخوردار شود، به ویژه آنکه بسیاری از خوش رفتاریها یا کجرفتاریهای لشکریان و نیروهای نظامی به عنوان مهمترین پیشرانهای تمدنی بستگی به ویژگیهای اخلاق و رفتاری فرماندهان خود دارد.
امام در این باره متذکر میشوند که: « ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا یَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا، وَلاَ یَتَفَاقَمَنَّ فِی نَفْسِکَ شَیْءٌ قَوَّیْتَهُمْ بِهِ، وَلاَ تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَإِنْ قَلَّ»
حاکم، پس از انتخاب یک فرمانده تراز، باید مسئولیت این انتخاب را برعهده بگیرد و وظایفی را در قبال وی انجام دهد تا آن فرمانده در مسیر پیشبرد اهداف تمدن اسلامی مؤثر باشد. امام در این باره معتقدند که حاکم باید در کارهاى فرماندهان به گونهاى بیندیشد که پدرى مهربان درباره فرزندش مىاندیشد، همچنین حاکم نباید آنچه را که فرماندهان را بدان نیرومند کرده در نظرش بزرگ جلوه کند، و نیکوکارى او نسبت به آنان هر چند اندک باشد کوچگ شمارد، زیرا نیکى، فرماندهان را به خیرخواهى حاکم میخواند، و گمانشان را نسبت به او نیکو میگرداند، همچنین حاکم نباید به خاطر رسیدگى به امور بزرگ فرماندهان، از رسیدگی به امور کوچکشان وابماند؛ زیرا فرمانده نظامی از نیکىاندک حاکم سود مىبرد، و به نیکىهاى بزرگ او بى نیاز نیستند.
این بخش از کلام امام در واقع به چهار دستور درباره طرز رفتار با فرماندهان نظامی اشاره دارد که با عنوان بایستههای حمایتی از آن یاد شده است. در واقع حاکم باید با حمایتهای متنوع از فرمانده نظامی از جمله حمایت عاطفی، معیشتی و اقتصادی و نظامی، او را در حمایت نظام و حکومت اسلامی قرار دهد. به واقع «حمایت از موجودیت یک جامعه و حکومت و همچنین حفظ دستاوردهای یک ملت، همیشه نیاز به نیروی نظامی و انتظامی را ضروری ساخته است» (اسدپور و اسکندری، 1398: 89). از این روی همانگونه که حمایت نیروهای نظامی و انتظامی در شکلگیری و تداوم نظام و ارزشهای تمدن اسلامی نقش اساسی دارند، حمایت حاکمان از فرماندهان نیز بردستیابی به چنین هدفی استوار است. براین اساس حاکم باید برای نگاه داشت فرمانده نظامی و انتظامی درحمایتهای خود به موارد ذیل توجه کند:
- بررسی و فهم درست از مشکلات و نیازها: حاکم باید همچون پدر و مادر دلسوز، پر محبّت و تلاشگر درباره نیازهای فرماندهان و لشکریان جستوجو کند و پیوند عاطفى محکمى با آنها برقرار سازد که سبب وفادارى آنها به فرمانده و پایدارى آنان در میدان جنگ شود (مکارم شیرازی،1386: 10/465).
- بزرگ جلوه ندادن کمکها: حاکم از این که کمک مالى و یا هر نوع منفعترسانى را که باعث تقویت فرماندهان مىگردد را در نزد خود بزرگ نشمارد، بدان جهت که این عمل باعث کوتاهى او در حق نظامیان مىگردد (بحرانی، 1417: 5/268).
- کوچک نشمردن نیکیها: حاکم نباید لطف و محبّتى را که درباره آنها ابراز مىدارد، هرچند کوچک باشد حقیر بشمارد.
- غافل نشدن از امور کوچک: حاکم نباید به دلیل رسیدگى به کارهاى مهمّ، به کارهاى کم اهمیّت فرماندهان نپردازد.
مجموع این سفارشها نشان میدهد که عدم حمایتهای صحیح و به موقع از فرماندهان نظامی، باعث سست عنصری آنها و نیروهای تحت فرمانشان میشود. این شرایط سبب میگردد نیرویی که باید به عنوان پیشران تمدن اسلامی و مجری ارزشهای تمدنی؛ همچون ایجاد امنیت اجتماعی، صیانت از طبقات جامعه، استحکام ارتباط میان مردم و حاکمیت، مبارزه با مفاسد و ناهنجاریها (ترابی و مؤمنی، 1397) و... مطرح باشد، کارآمدی دولت و نظام تمدنی را زیر سوال بَرد.
ج) بایستگیهای فرماندهان نظامی نسبت به لشکریان
همانگونه که انتخاب درست فرماندهان و حمایت شایسته از آنها در پیشبرد ارزشهای تمدنی نقش مهمی دارد، توجه به لشکریان و نظامیان نیز بسیار مهم است. بنابراین بایسته است فرماندهان نظامی برای پیشبرد نظام تمدنی نسبت به نیروها و لشکریانی که انتخاب کردهاند، توجه لازم را داشته باشند؛ چرا که یکی از مؤلفههای تمدنی، مدیریت شایسته نسبت به زیردستان است.
باید توجه کرد که در میان مسائل مورد نیاز تمدن و جامعه، اقتصاد از اهمیت ویژهاى برخوردار است. اهمیت اقتصاد براى آحاد جامعه، به دلیل درگیرى روزمره و ملموس آنها با مسائل و امور اقتصادى است. اگر مطابق نظر برخی که تمدن را مجموعهای از ارزشها و باورهای مشخص به همراه وجود سازمانها و نهادهایی با هدف وصول به پیشرفت مادی و معنوی انسان در یک چارچوب منظم معرفتی و فکری (حبیبنژاد و سلمانی، 1396) بدانیم، تمدن اسلامی برخلاف تمدن غرب، توجه به زیست مادی بشر درکنار زیست معنوی اوست. امام نیز به این رویکرد اهمیت ویژه داده و آن را در اولویت اقدامات فرماندهان نظامی و انتظامی قرار داده است.
اهمیت این مقوله براى تمدن اسلامی، به این دلیل است که استقلال و قدرت مقاومت و نیز شکوه، عظمت و ثبات سیاسى آن، به ساختار اقتصادى و توانایى تمدن در حل نیازمندىها، معظلات و مشکلات اقتصادى و معیشتى مردم وابسته است. علاوه بر این، اقتصاد بیمار و فقدان نظام اقتصادى، زمینه را براى نابودى ارزشهاى اخلاقى و حاکمیت فساد و فحشاء و جرم و جنایت فراهم مىکند. اصولاً پیمودن مسیر تکامل و رسیدن به کمال مطلوب براى یک تمدن، بدون فراهم بودن نظام اقتصادى مستحکم، غیرممکن به نظر مىرسد (مشکانی، 1391). این رویکرد برای نیروهای نظامی و انتظامی نیز در اولویت است؛ چرا که بهروری این نیرو میتواند به ارائه عدالت و امنیت اجتماعی کمک شایایی کند. مقام معظم رهبری با توجه به این رویکرد به فرماندهان نیروی انتظامی توجه به معیشت نیروهای تحت امر خود را متذکر شدهاند.[9]
امام بلافاصله به وجه تمدنی این بایستگی اشاره میکند و معتقد است مهربانی باعث جلب مردم به سوی حاکمیت و خیرخواهی نسبت به حاکم میشود: «همانا برترین روشنى چشم زمامداران، برقرارى عدل در شهرها و آشکار شدن محبّت مردم نسبت به رهبر است، که محبّت دلهاى رعیّت جز با پاکى قلبها پدید نمىآید، و خیرخواهى آنان زمانى است که با رغبت و شوق پیرامون رهبر را گرفته، و حکومت بار سنگینى را بر دوش رعیّت نگذاشته باشد، و طولانى شدن مدت زمامدارى بر ملّت ناگوار نباشد».[10] فرمایش امام نشان میدهد که بنمایههای اصلی تمدنسازی به بهترین وجه در اسلام وجود دارد. سیاست تمدنی بقای حکومت و رشد و گسترش آن، سرمایهگذاری بر حاکمان تمدنساز با احیای آبادانی و امنیت در قلمرو خود است که برپایۀ آن علاوه بر پایداری حکومت به رونق عرصههای مختلف حاکمیت منتهی میشود(فردمقدم، 1400: 16).
امام همچنین راه بدست آوردن دلها را بیان کرده و به انجام کار فرهنگی در این زمینه اشاره کردهاند «پس آرزوهاى سپاهیان را بر آور، و همواره از آنان ستایش کن، و کارهاى مهمّى که انجام دادهاند بر شمار، زیرا یادآورى کارهاى ارزشمند آنان، شجاعان را بر مىانگیزاند، و ترسوها را به تلاش وامى دارد». درنظام تمدنی یکی از مؤلفههای کارایی نهادهای مختلف، منابع انسانی هستند؛ از این روی فارغ از انجام وظایف هر یک از نهادها، چگونگی برخورد با منابع انسانی میتواند در کارآمدی و یا ناکارآمدی آن نهاد نقش مهمی ایفا کند. امام علیهالسلام برای حفظ و بالندگی نیروی انسانی در نیروی انتظامی به اجرای فرهنگ ستایش در این نهاد اشاره کرده است. این بدان معناست که «روشها و سبکها و عملکردهای مدیریت به طور گسترده و دامنه دار با فرهنگ سازمانی ارتباط تنگاتنگ دارد. اگر تصمیمات متناسب و همرنگ با بسترهای فرهنگی سازمان نباشد، بدون شک قابلیت اجرایی کمتری خواهند داشت... این روی مقوله فرهنگ هنوز عامل مهمی است که تعیین کننده اقدامات مدیریتی است» (نصیری و همکاران، 1388: 57-58).
- شناسایی رنج و زحمات هر یک از آنان،
- هرگز تلاش و رنج کسى را به حساب دیگرى نگذاشتن،
- ارزش خدمت لشکریان را ناچیز نشماردن، تا مبادا شرافت و بزرگى کسى موجب گردد که کار کوچکش بزرگ شمرده شود، یا گمنامى کسى باعث شود که کار بزرگش ناچیز دانسته شود.
- واگذاری بررسی مشکلات و شبهات مربوط به احکام نظامیان به خدا، و رسول خدا , (کتاب و سنت).
به واقع امام در این بخش برای سالم ماندن نظامیان پس از انتخاب و مصون ماندن دستگاه نظامی و انتظامی حکومت از انحراف، مواردی را توصیه نموده که رعایت آنها در سالمسازی جامعه مؤثراست. نظارت به منظور اجرای عدالت و جلوگیری از بروز انحراف و ظلم و ستم در جامعه صورت میگیرد. یکی از اﺻﻮل ایمنی ﻛﻪ میﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺤﺎﻓﻆ و ﺗﺪاومﺑﺨﺶ ﺗﻤﺪنﻫﺎو ﺑﻠﻜﻪ تعالیبخش ﺳـﻄﺢ ﻧﻈﺎم ارزشی در آنها ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻈﺎرت اﺳﺖ. ﻧﻈـﺎرت، ﺳـﺒﺐ ارﺗﻘـﺎی ﺳـﻄﺢ اﻣﻨﯿﺖ اجتماعی و اﻋﺘﻼی ﻓﺮﻫنگی میﺷﻮد.
حضرت با اشاره به لزوم نظارت و مواظبت بر رفتار و عملکرد کارگزاران و فرماندهان نظامی خود، و ارائه دستورالعملهای مدیریتی و اخلاق اجتماعی و برنامههای سازندگی فردی به آنان، مانع از دنیازدگی و روآوری ایشان به وسوسههای نفسانی میگردید. این اقدامات که به منظور سالمسازی نیروهای انسانی صورت میگرفت، در مجموع به تقویت بنیانهای حکومت و امنیت عمومی جامعه و اعتماد بیشتر مردم به زمامدار میانجامید (ثواقب، 1388: 168).
نتیجهگیری و پیشنهادها
با واکاوی بخشی از نامۀ امام علی به مالک اشتر، بایستههایی نظامی که در پیشبرد نظام تمدنی مؤثر است مورد واکاوی قرار گرفت و نتایج ذیل حاصل شد:
فهرست منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه، صبحی صالح، (1374ش)، قم: مرکز البحوث الاسلامیه.
ابن میثم بحرانی، (1417ق)، ترجمه و شرح نهج البلاغه، ترجمه محمدى مقدم و نوایى، مشهد: مجمع البحوث الإسلامیة.
اسدپور، حمید و اسکندری، حسن (1398ش)، «مبانی نظری و جایگاه نیروی نظامی و انتظامی در اندیشههای متفکران اسلامی تا پایان عهد صفوی»، مطالعات تاریخ انتظامی، س6، ش20، صص89-110.
باقی نصرآبادی، علی، (1387ش)، «ولایت و ولایتمدارى از دیدگاه شهید مطهرى» حصون، ش15.
ترابی، یوسف، مؤمنی، سید علی (1397)، «نقشهای پیشرانی نیروی انتظامی در تحقق تمدن نوین اسلامی»، پژوهشهای دانش انتظامی، س20، ش2.
ثواقب، جهانبخش (1380ش)، «امام علی(ع)کارگزاران حکومت وراهکارهای اصلاحات»، حکومت اسلامی، ش22.
حبیبنژاد، سیداحمد و سلمانی، مرضیه (1396ش)، «نظام شایسته فقر زدایی در تمدن نوین اسلامی»، سومین همایش ملی تمدن نوین اسلامی.
خامنهای، سیدعلی، بیانات در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی، 12/7/1382، به آدرس:
https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=1039
خدادادی، پوران و همکاران، (1401ش)، «آثار تمدن خانواده مستحکم در سیره معصومان»، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، ش48، صص7-32.
دهخدا، علی اکبر (1377ش)، لغتنامه، تهران: مؤسسه چاپ و انتشارات دانشگاه تهران.
رحیمی نیا، مصطفی، (1370ش)، فرهنگ نهجالبلاغه، تهران: اسلامی.
طرفداری، منصور، (1401ش)، «تأملی بر مفهوم عقل در تمدن اسلامی با تأکید بر دیدگاه محمد بن زکریای رازی»، علم و تمدن در اسلام، س4، ش13، صص84-99.
فردمقدم، هدی (1400ش)، «عمران و آبادی عهد عضدی؛ سیاست تمدنی بقای حکومت»، پژوهشنامه تاریخ، سیاست و رسانه، ش13، صص15-38.
فرزندوحی، جمال و احمدی، فاطمه، (1399ش)، «شاخصهها و ویژگیهای تمدن اسلامی در آیات و روایات»، تمدن اسلامی و دین پژوهی، س2، ش5، صص98-113.
فیضالاسلام اصفهانی، علینقی، (1368ش)، ترجمه و شرح نهج البلاغه، تهران: سازمان چاپ و انتشارات فقیه.
کلینی، محمدبن یعقوب، (1407ق)، الکافی، تهران: دار الکتب الإسلامیة.
مجلسی، محمّدباقر، (1403ق)، بحارالأنوار. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.
مخلصی، عباس، (1380ش)، «دین فرهنگ و تمدن اسلامى»، حوزه، ش105-106.
مشکانی سبزواری، عباسعلی (1391ش)، «مدخلى بر مناسبات فقه و تمدن»، فقه، ش72، صص62-103.
مکارم شیرازی، ناصر، (1386ش)، پیام امام امیر المومنین علیه السلام، تهران: دارالکتب الاسلامیه.
مهدویکیا، داود و زارعی، احمد (1398ش)، «بررسی ارتباط بین ویژگیهای شخصیتی فرماندهان نظامی و میزان تخلفات سربازان تحت امر»، طب نظامی، ش3، صص272-281.
نصیری، روحاله و همکاران (1388ش)، «فرهنگ و نقش آن در اقدامات مدیریت منابع انسانی»، توسعه انسانی پلیس، ش26، صص57-72.
نوایی، علی اکبر، (1392ش)، «خانواده الگو در اسلام»، پژوهشهای اجتماعی اسلامی، س19،ش3.
نوری، محمد و فلاح، محمدرضا (1387ش)، «اخلاق اسلامی؛ مبانی و غایات»، حوزه، ش239.
وحیدیمنش، حمزه علی (1386ش)، «عناصر تمدنساز دین اسلام»، معرفت، ش123.
الویری، محسن (1393ش)، «اعتدالگرایی در گستره تاریخ تمدن اسلامی؛ یک بررسی مقدماتی»، نقدونظر، ش3، ص40-66.
***
[1]. نویسنده مسئول: طلبه سطح چهارم حوزه علمیه، مشهد، ایران ebrahimmazinani99@gmail.com
[2]. دانشیار، گروه تاریخ، دانشگاه فردوسی، مشهد، ایران ab.sarafrazi@um.ac.ir
[3]. وَاعْلَمْ أَنَّ الرَّعِیَّةَ طَبَقَاتٌ لاَ یَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلاَّ بِبَعْض، وَلاَ غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْض فَمِنْهَا جُنُودُ اللهِ، وَمِنْهَا کُتَّابُ الْعَامَّةِ وَالْخَاصَّةِ، وَمِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَمِنْهَا عُمَّالُ الاْنْصَافِ وَالرِّفْقِ، وَمِنْهَا أَهْلُ الْجِزْیَةِ وَالْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَمُسْلِمَةِ النَّاسِ، وَمِنْهَا التُّجَّارُ وَأَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَمِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذ پشث1َوِی الْحَاجَةِ وَالْمَسْکَنَةِ، وَکُلٌّ قَدْ سَمَّى اللهُ لَهُ سَهْمَهُ، وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِیضَةً فِی کِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِیِّهِ (صلى الله علیه وآله) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً.
[4]. سپس سپاهیان و مردم، جز با گروه سوم نمىتوانند پایدار باشند، و آن قضات، و کارگزاران دولت، و نویسندگان حکومتند، که قراردادها و معاملات را استوار مىکنند، و آنچه به سود مسلمانان است فراهم مىآورند، و در کارهاى عمومى و خصوصى مورد اعتمادند. و گروههاى یاد شده بدون بازرگانان، و صاحبان صنایع نمىتوانند دوام بیاورند، زیرا آنان وسائل زندگى را فراهم مىآورند، و در بازارها عرضه مىکنند، و بسیارى از وسایل زندگى را با دست مىسازند که از توان دیگران خارج است. قشر دیگر، طبقه پایین از نیازمندان و مستمندانند که باید به آنها بخشش و یارى کرد. براى تمام اقشار گوناگون یاد شده، در پیشگاه خدا گشایشى است، و همه آنان به مقدارى که امورشان اصلاح شود بر زمامدار، حقّى مشخصّ دارند، و زمامدار از انجام آنچه خدا بر او واجب کرده است نمىتواند موفّق باشد جز آن که تلاش فراوان نماید، و از خدا یارى بطلبد، و خود را براى انجام حق آماده سازد، و در همه کارها، آسان باشد یا دشوار، شکیبایى ورزد.
[5]. فَوَلِّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَ لاِمَامِکَ، وَأَنْقَاهُمْ جَیْباً، وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ.
[6] . وَیَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَیَنْبُو عَلَى الاْقْوِیَاءِ، وَمِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ الْعُنْفُ، وَلاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.
[7] . ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِی الْمُرُوءَاتِ وَالاْحْسَابِ، وَأَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ، وَالسَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ، ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَالشَّجَاعَةِ، وَالسَّخَاءِ وَالسَّمَاحَةِ; فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْکَرَمِ، وَشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ.
[8]. وَلْیَکُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِکَ عِنْدَکَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِی مَعُونَتِهِ، وَأَفْضَلَ عَلَیْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ، بِمَا یَسَعُهُمْ وَیَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِیهِمْ، حَتَّى یَکُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ; فَإِنَّ عَطْفَکَ عَلَیْهِمْ یَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَیْکَ، وَإِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَیْنِ الْوُلاَةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلاَدِ، وَظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِیَّةِ.
[9]. «من راجع به معیشت کارکنان هم بارها سفارش کردهام.... به ردههای میانی و پایین نیرو هم خیلی توجه کنید...» (در دیدار با فرماندهان نیروی انتظامی، 12/7/1382)
[10]. وإِنَّهُ لاَ تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلاَّ بِسَلاَمَةِ صُدُورِهِمْ، وَلاَ تَصِحُّ نَصِیحَتُهُمْ إِلاَّ بِحِیطَتِهِمْ عَلَى وُلاَةِ الاْمُورِ، وَقِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ، وَتَرْک اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ.
[11]. ثُمَّ اعْرِفْ لِکُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى، وَلاَ تَضُمَّنَّ بَلاَءَ امْرِئ إِلَى غَیْرِهِ، وَلاَ تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَایَةِ بَلاَئِهِ، وَلاَ یَدْعُوَنَّکَ شَرَفُ امْرِئ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ صَغِیراً، وَلاَ ضَعَةُ امْرِئ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلاَئِهِ مَا کَانَ عَظِیماً. وَارْدُدْ إِلَى اللهِ وَرَسُولِهِ مَا یُضْلِعُکَ مِنَ الْخُطُوبِ، وَیَشْتَبِهُ عَلَیْکَ مِنَ الاْمُورِ فَقَدْ قَالَ اللهُ تَعَالَى لِقَوْم أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الاْمْرِ مِنْکُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْء فَرُدُّوهُ إِلَى اللهِ وَالرَّسُولِ»؛ فَالرَّدُّ إِلَى اللهِ الاْخْذُ بِمُحْکَمِ کِتَابِهِ، وَالرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الاْخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَیْرِ الْمُفَرِّقَةِ.